عالمےراجذب‌ڪردھ‌ڪعبہ‌شش‌گوشہ‌اټ... بهترازشش‌گوشہ‌اټ‌الحق‌ۅالانصاف نیسټ!♥️ •••••'🌱🌸🖤🌸🌱'••••• @bokhtranasmani •••••'🌱🌸🖤🌸🌱'•••••

ما همیشہ از شکسـت ها بیشتر یاد میگیریم تا موفقیت‌ها؛ اجازه ندهید شکست ها شما را متوقف کنند .🌱 •••••'🌱🌸🖤🌸🌱'••••• @bokhtranasmani •••••'🌱🌸🖤🌸🌱'•••••

رفـآقت همـین‌است همیـ‌ن‌ڪه‌یڪ‌ذرھ‌ازط میشـودتمـآم‌مـن♥️ #رفیقونہ‌🙂✨ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎ •••••'🌱🌸🖤🌸🌱'••••• @bokhtranasmani •••••'🌱🌸🖤🌸🌱'•••••

پول سود قراره آتشی بشه در بدنت دستامو بردم بالا و گفتم خدایا من که نمیتونم،،اما ازت میخوام عموم و همه کسایی که ربا میگیرن رو هدایت کنی🤲 همشونو متوجه اشتباهشون بکن.. بهشون بفهمون مال دنیا بی وفاست‌‌.. بهشون بفهمون همون مال تو این دنیا عذاب جونشون میشه‌... بهشون بفهمون هیچی از اونو با خودشون نمیارن... آگاهشون کن ..خداجون😔 به همشون بفهمون زندگیه ابدیشون باید تو آتیش باشن😔 خدایا ازت ممنونم که از این گناه پاکم.. کاش از همه گناه ها پاک بودم... کاش میشد بقیه هم پاک شن‌.. ادامه داستان صلوات برا سلامتیه امام زمان فراموش نشه.. التماس دعا

داستان عبرت قسمت (۲۷) بسم الله الرحمن الرحیم چقد از این بالا همه چی وحشتناکه😰 چقد همه برا برگشتن به دنیا ،،خدارو التماس میکنن.. چقد همه در رنج و عذابن... چقد آه و افسوس تو این صحرای بزرگ به گوش میرسه.. چقد ترس و وحشت و دلهره😰😰😰 گروه گروه مردمی که عذاب میشدن... فرشته های عذاب.. آتش و پتک آتشی... زمین داغ وسرخ😰 چقدر وحشتناک هر گروهی یه جور عذاب میشدن... مثل یه فیلم وحشتناک بود... اما فیلم نبود.واقعیت داشت.. باورم نمیشد این مردم همه کسایی بودن که باهاشون تا دیروز زندگی میکردم... همه چیزایی که تو روضه ها شنیده بودم ،جلو چشمم به تصویر کشیده شده بود... منی که همیشه فکر میکردم اون حرفارو شیخا از خودشون درمیارن،،اما اینجا به عینه دیدم راسته😰 یه صحنه وحشتناک از مردمی که هر کدوم به شکلی عذاب میشدن و از دست من کاری برنمیومد😞 دسته ای رو میدیدم که بیشترشون مَرد هستن... انگار بدنشونو از آتیش پر کرده بودن...😰 مثل کسی بودن که داره میسوزه و هیچ راهی نداره‌.. شکماشون اینقدر بزرگ بود که نزدیک بود به زمین برسه... مثل یه زغال روشن شده بودن😰 مثل اسفند رو آتیش ... صدای خدا ،،خداشون همه صحرا رو گرفته بود.. خدایا چقدر اینا وحشتناکن😰 فقط داد و فریاد میکشیدن ... انگار تو اون شکم بزرگ پُره آتیش بود... اینو قشنگ میتونستی احساس کنی... چقد صدای ناله... چقد صدای گریه و فریاد... آخه اینا چکار کردن که مستحق همچین عذابی ان😨 چه گناهی انجام دادن که عذابشون اینقققد سخته خدا😰 هادیییی... هااادیییی... صدای هادی دوباره تو گوشم پیچید .. بهم گفت این جماعت با خدا جنگیدن.. گفتم جنگ با خدا😰😰 چجوری؟؟ مگه میشه؟؟ گفت این جماعت ربا خوار هستن.. مگه نشنیدی ربا جنگ با خداست.. مگه نشنیدی ربا گناه کبیرست..‌ مگه نشنیدی رباخوار در آتشه.. گفتم حتی کَمِش؟؟؟ گفت ؛یه درهم ربا نزد خدا بالاتر از ۷۰مرتبه زنا با محارم خودته... باورم نشد😰 سرم داغ شد... زنا... اونم با محارم... اونم ۷۰ مرتبه...😰 خدای من... چقد وحشتناک بود این جملش چقدر سنگین و باور نکردنی.. آخه زنا که اون همه تو نظر من گناه بزرگی بود...باز این از اون بدتر😰 پرسیدم چرا شکماشون اینجوریه؟؟ چرا اینقدر بزرگه؟؟ گفت این افراد به اندازه ای که ربا خوردن ،،شکماشون پر میشه از آتش وای😰 باور کردنش سخت بود.. شاید اگه با چشم خودم نمیدیدمشون باوزم نمیشد.. عذابشون وحشتناک بود.. من فک میکردم گناه ربا فقط مختص مردهاست... ولی زن هم کم نبود بینشون😰 یادم اومد از خودم که یکم پول چند وقت پیش قرار بود بدم به عموم و سودشو ماهانه بگیرم ازش..ولی محمد فهمید و مانعم شد... ای وای... اگه من اونجا این خطارو میکردم ،،الان بین اینا بودم ینی؟؟😰 پاهام سست شد... بدنم لرزید... عرق سرد بدنمو گرفت😓 چقد ترسناک.. خوب شد محمد اونجا نزاشت این گناهو مرتکب شم..خدا روشکر به هادی گفتم چرا اینقدر ربا گناه بزرگیه؟؟ با همون صدای دلنشین گفت خدا ربا رو حرام کرد که مردم از کار نیک امتناع نکنن.. دوباره چشم دوختم بهشون😰 چقد تقاضای بخشش میکردن اما فایده نداشت.. چقد تقاضای برگشت میکردن اما فایده نداشت😞 چقد ناله و شیون و زجه.. اما هیییییچ فایده ای نداشت😔 بینشون کسایی بودن که فریاد میزدن ما کار نیک کردیم.. ما مسجد ساختیم.. ما صدقه دادیم... اما فرشته های عذاب با پتک آتشین به دهنشون میزدن و میگفتن این کارهارو با مال ربا انجام دادین... هیچ کدومشون پیش خدا قبول نبود... چقد حسرت و آه میکشیدن😔 بعضیها هم که فریاد میزدن. ما ربا خوار نیستییم ما ربا نخوردیییم... میگفتن خدایا اشتباه شده.... اما همچنان عذاب میشدن تعجب کردم.. مگه خدا عادل نیست... چجوریه که با اینکه ربا نخوردن اما بین رباخواران دارن عذاب میشن؟😳 باز هادی جواب سوالمو داد.. گفت پیش خداوند متعال،،ربا خوار و ربا دهنده و شاهدان و نویسندگان معامله،،همه گناهشون برابره چقد بد😰 کاش این‌ افراد میدونستن که دارن تو این گناه بزرگ شریک میشن😔 سرمو انداختم پایین و گفتم امان از نادانی😔 امان از دنیا پرستی😔 امان از مال دوستی😔 این افراد این همه برا مالشون زحمت کشیدن.. این همه پول روی پول گزاشتن.. این همه دنبال دنیا دویدن... آخرش هیچی با خودشون نیاوردن😔 شاید اگه میدونستن این همه عذابهای وحشتناک در انتظارشونو به همون چیزی که داشتن راضی میشدن... شاید اگه میدونستن کارشون جنگ با خداست،،دست برمیداشتن.... شاید اگه آگاه میشدن ،،سمت این گناه نمیرفتن..😔 یاد عموم افتادم... خدایا چجوری آگاهش کنم😰 چجوری بهش بگم دست از سود دادن و ربا برداره؟؟ عموم وضع مالیش خوبه..ولی به ربا دادن عادت کرده... چجوری بهش بگم..خدایا.. چجوری؟؟؟ نمیخوام عموم هم تو جمع اینا باشه..‌ خدایا خودت کمکش کن... کاش میتونستم بگم بهش😔 کاش میتونستم عمو جان😔 کاش بهت خبر میدادم که اون همه

•✨🤲🏻🌱•دعای عهد•✨🤲🏻🌱• بخونیم‌براے‌‌فࢪجش . .💚🕊

ماجرای امام حسینی شدن یک دختر بی حجاب با نوحه کربلایی جواد مقدم خیلی‌ها با صدای کربلایی جواد مقدم امام حسینی شدند ان‌شاءالله سال های سال آقا جواد باشند و برای امام حسین (؏) پر شور نفس بزنند. 👌#پیشنهاد_ویژه_دانلود •••••'🌱🌸🖤🌸🌱'••••• @bokhtranasmani •••••'🌱🌸🖤🌸🌱'•••••

🌹*هنرمندی زیبای شهروند کویتی خانم صفیه آل طلاق در به تصویر کشیدن واقعه عاشورا در یک قاب #خیلی_جالبه👌👌👌 •••••'🌱🌸🖤🌸🌱'••••• @bokhtranasmani •••••'🌱🌸🖤🌸🌱'•••••