《سلسه مباحث سبک زندگی مهدوی》 📌 #استاد_حسن_قائمی ✅ ( #قسمت_دهم ) ⏰ حدود ۶ دقیقه 😊 #پادکست #استاد_قائمی #سبک_زندگی_مهدوی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ @bonyad_313_mahdaviyat

#سبک_زندگی_مهدوی #استاد_قائمی #قسمت_دهم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ @bonyad_313_mahdaviyat

✴️ #سبک_زندگی_مهدوی ✅ #قسمت_دهم السلام علیک یاصاحب الزمان ای منتظران امام زمان ارواحنا فداء انتظار حلقه اتصال بین مردم و امامشه، انتظار ایجاد علقه میکنه، سبک زندگی ما باید بگونه ای باشد که ما رو به امام زمانمون برسونه. پیامبر اکرم فرمودند: «افضل جهاد امتی انتظارالفرج» برترین جهاد امت من انتظار فرجه یعنی منتظر دائما در حال مبارزست میخواد مبارزه کنه با شمن درونش وبا دشمن بیرونش پس منتظر از حرکت نمی ایسته سراز پا نمیشناسه تابه امام زمانش برسه تا زمینه ساز ظهور امام زمانش باشه معیار و ارزش انسان ها هم به همین همتشون به همین حرکتشون به همین تلاششون هست. چون «قدر الرجل علی قدر همتِه.» چقدتلاش میکنی همون مقدار میارزی چقدر انتظار ما ارزش داره باید ببينيم منتظر چه کسی هستیم. منتظر عصاره خلقت، یگانه منجی عالم بشریتیم پس این خیلی قیمتیه، خیلی ارزشمنده پس باید حرکتمون ، تلاشمون مجاهدانه باشه، کالمجاهد بالسیف بین یدی رسول الله کسی که منتظر امام زمانه مثل کسی است که پیشارویه رسول خدا داره شمشیر میزنه عزیزان وقتی که بحث انتظار مطرح میشه، حالا من قصد ندارم وارد بحث انتظار بشم که حتما قبلا اساتید براتون مطالب مفیدی رو فرموده اند. تو بحث ثواب منتظر جالبه ما می‌بینیم منتظر رو با عنوان مجاهد معرفی می‌کنند که در تعبیری از امام صادق(ع)؛ المنتظر لأمرنا کالمتشحطّ بدمه فی سبیل الله: مثل کسی است که در خون خودش غلطانه یا فرمود امام سجاد(ع) :ثواب هزار شهید از شهدای بدر و احد رو داره، یعنی چی یعنی منتظر اهل جهاده، اهل حرکته عزیزان نیومدن بگن که، مثلا کسی که منتظره ثواب هزار روز نمازخوندن و روزه گرفتن و عبادت داره، نه، ثواب هزارشهید داره. چرا؟ چون شهید، چون مجاهد کسی است که حرکت میکنه، مجاهد دین دار نیست دین ياره، دین دارم هست ولی دین یارست. مجاهد دین یاره، عابد دینداره فرق بین دیندار با دینیار، 1. دینداره فقط خودش مشغول عبادته میخاد خودش بهشتی بشه، ولی یکی دین یاره میخاد جامعه رو بهشتی کنه و همه رو به سمت امام زمان ببره. خوب پس منتظر دست از تلاش و حرکت برنمیداره، هم در بعد فردی هم در بعد اجتماعی، سعی میکنه مبارزه خودش رو به نحو احسن انجام بده. مرحوم آیت الله بهاءالدینی (رحمة الله علیه) این عالم واصل و کامل ایشون میفرمودند : در جلسه ای امام زمان در عرفات از حاج آقای فخر به نیکی یاد کرد. 🍃 راوی قصه میگه، سریع رفتم پیش حاج آقای فخر ایشونم از اولیاء الهی بود گفتم حاج آقای فخر چه کردی که امام زمان از تو به نیکی یاد کرد، ایشون گفت: من کار خاصی نکردم، مادر علویه ای داشتم داشت گریه میکرد و تعریف می‌کرد، مادر سید و علویه ای داشتم. ایشتوین زمین گیر شد، تمام کارهای مادرم رو افتخار انجام می‌دادم. خدمتگزار او بودم. اینکاره من رو امام دیده، این یک مبارزس تو خونه با هوای نفسش، با شیطان درون که مبارزه میکنه، که من تمام کارهای مادرم رو انجام بدم. دربست خدمتگزار باشم، هم د بعد فردی، هم در بعد اجتماعی، وکسی که منتظره سعی میکنه خودش رو به امام زمانش برسونه، مزدش هم شهادت هست که در این روایت ها به زیبایی گفته شد. شهید حسن باقری جمله ی جالبی داره، میگه منتظر امام زمان منتظر حقیقیه امام زمان، کسی است که منتظر شهادت باشه. مزد انتظار هم شهادته. 🦋 خدا رحمت کنه شهدایه سعیدی که با توسل به امام زمان راهشون رو پیدا کردند. حاج آقای حاج علی اکبری نقل میکردند:در عملیات کربلای پنج دو سه شب قبل از عملیات، فرمانده گرهانی داشتند به اسم، آقا سید فراهانی، اومد گفت :حاج آقا، من یک سری دارم یه رازی دارم. چه شده؟! گوشه ای رفتیم. گفت که حاج آقا به من گفتند، تو این عملیات شهید میشم، چه جوریش بمونه وقت نیست. خوب مشکلت چیه؟!امروز نامه ای از همسرم به دست من رسید. این نامه رو نباید باز میکردم، شیطون منو وسوسه کرد، نامه رو باز کردم. چی نوشته همسرت؟ نوشته سید میدونم رفتنی هستی، موندنی نیستی. کونوا ابناء الاخرة و لا تکونوا ابناء الدنیا (بنده آخرت باشید نه بنده دنیا) این شهدا اینگونه بودند. میدونم رفتنی هستی فقط یه خواهش، عکس بچه مو فرستاده، سید بیا یه مرتبه بچه تو ببین. بچت متولد شد، بغلش کن، بوسش کن، روش اسم بزار بعدش برو، لااقل به بچم بگم بابات یک بار تورو بغل کرده. حاج آقا دلم رفته خونه چه کنم؟ این شهدا این رزمنده ها، خیلی بیشتر از ما زن و بچه هاشونو دوست داشتند. اما به خاطر خدا، به خاطر امام زمانشون و وظیفه ای که داشتند، مبارزه ای که در راه انتظار داشتند از همه ی اینا گذشتند و رفتند. عملیات شروع شد. حاج آقای علی اکبری میگفت:داشتم رو کانال میرفتم، دیدم یه نفری بالای کانال ترکش خورده، به زور آوردمش پایین به دیوار کانال تکیشه دادم. زیر نور منور دیدم که آقا سید خودمونه، یاد پریشب افتادم، گفت که من قراره شهید بشم،. نشستم گفتم سلام سید، ترکش خوردی چطوری. حالت چطوره؟