eitaa logo
بنیادحضرت مهدی(ع)کرمان
532 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
520 ویدیو
66 فایل
بنیادفرهنگی حضرت مهدی(عج)استان کرمان آدرس:کرمان میدان شهدا(مشتاق)مسجدجامع جنب کتابفروشی تلفن:03432268234 ارتباط با ادمین کانال(انتقادات و پیشنهاداتتان را ارسال نمایید) @moohsenmahdavi @mlashkari313
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم به راه - قسمت هفتاد و ششم.mp3
28.81M
📻 | برنامه چشم به راه 🎬 قسمت: هفتاد و ششم 🎙اجرای برنامه: امین عارف ▫️امام زنده ای که حجت بر ماست (در کلام حجت الاسلام عالی) ▫️دلنوشته ▫️تواشیح مهدوی ▫️تفسیر آیات مهدوی (در کلام حجت الاسلام والمسلمین نصوری) ▫️معرفی کتاب "مهدویت، حکومت دینی و دموکراسی" (با اجرای امیرحسین جمالی) و... ✉️ شنوندگان محترم می توانند با ارسال نظرات خود به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۰۰۱۲ ما رو در تهیه و تولید برنامه مجله رادیویی چشم به راه یاری نمایند.جمعه ها ۱۲ دقیقه 🌐 پخش از کانال👇 eitaa.com/chashmbe_rah 🗂آرشیو رادیو مهدویت👇 https://shenoto.com/channel/podcast/radiomahdaviat 🌐 mahdaviat.ir 🆔 @chashmbe_rah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مجموعه‌ کلیپ4⃣ این داستان اگه خدا بخواد می‌تونه👌 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عج 📍مشاهده مجموعه کلیپ قصه انتظار👇 https://eitaa.com/chashmbe_rah/6118
🌺روز دختر مبارکت بانو 🌸پدر تو چه کوثری دارد 🌺بنویسید حضرت کاظم(ع) 🌸چه عزیزی چه دختری دارد (س) ✨💐 مبارک باد✨💐
۵ 🌷شهید محمدرضا تورجی زاده 🔸شهید محمدرضا تورجی زاده در یکی از نوارهای مصاحبه اش می گوید: «راه را گم کرده بودیم، همه‌ی ابزارهای مادی از کار افتاده بود! دیگر هیچ امیدی نداشتیم... بچه ها مضطرب به سمت من آمدند، پرسیدند تورجی! راه را پیدا کردی؟کمی نگاهشان کردم، چیزی نگفتم اما گویی کسی در درونم حرف میزد! کسی راه درست را نشان میداد! گفتم : «بچه ها ! فقط یک راه وجود دارد.» همه‌ی نگاه‌ها به من بود، بعد ادامه دادم ما یک امام غائب داریم ایشان فرمودند: در سخت‌ترین شرایط به داد شما میرسم. فقط باید از همه جا قطع امید کنیم با خلوص کامل حضرت را صدا بزنیم مطمئن باشید حضرت ما را کمک می‌کنند شک نکنید!» بعد مکثی کردم و گفتم:« الان هر کسی به سمتی حرکت کند همه فریاد بزنیم: یا صاحب الزمان ادرکنی!» بیشتر بچه ها حرکت کردند همه اشک می‌ریختند و از عمق جان را صدا میزدند... یکدفعه دیدم چند نفر از دور با لباس پلنگی به سمت ما می آیند! ما سریع پشت درختان و صخره‌ها مخفی شدیم؛ دقایقی بعد سرم را کمی بالا آوردم، آنها را می‌شناختم با خوشحالی از جا بلند شدم ، فریاد زدم و صدایشان کردم! آنها هم با خوشحالی به سمت ما آمدند. گفتم :«بچه‌ها دیدید امام زمان ما را تنها نگذاشت؟!» هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به گزارش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) کرمان حجت الاسلام سعید مسئول برگزاری طرح پویش جشن های خانگی نیمه شعبان در خصوص این طرح گفت: بعد از بررسی، فیلم و تصاویر ارسالی بسیار زیادی که از طرف هم استانی های عزیز به بنیاد ارسال کرده بودند بر اساس قرعه از میان بهترین عکس و کلیپ ارسال شده تعداد دوازده اثر انتخاب شد و جوایز آنها از طریق مسئولین بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج) در شهرستانها تقدیم شد که اسامی این افراد به شرح ذیل می باشد🌹 🌹 🌹 1_فاطمه عباسی شهر بروات بم 2ساجده حاج حسنی رفسنجان 3 امیر محمد صادقی سیرجان 4آتینا پور نخعی راور 5 مایده احمدی زاده بافت 6 مبینا حامد نیا محی اباد 7 محمد طاها ایزدی زرند 8 ابالفضل یار احمدی سیرجان 9 آفاق اسدی خانوک 10 رضوان اسدی خانوک 11خانم رفعتی سیرجان 12 لعیا سلطان زاده کرمان
۶ 🌷شهید صمد اسودی 🔸چند روز بعد از ازدواج، شهید صمد اسودی قصد جبهه کرد. گفتم: تازه ازدواج کرده ای،چرا جبهه می روی؟ گفت:با امام زمان عجل الله عهد کرده ام تا آخرین قطره ی خون،سرباز ایشان باشم. 🔸مادرش گفت:همسر و خواهرانت را به چه کسی می سپاری؟ گفت:"هروقت مشکل داشتید،امام زمان عجل الله را صدا بزنید و او را بخوانید...." بعد،ماجرای عهد خود با امام زمان عجل الله را برایشان تعریف کرد: "در عملیاتی،تمام بچه ها شهید شدند و من و یک پیرمرد زنده ماندیم، نزدیک بود اسیر شویم. متوسل به امام زمان عجل شدیم و از ایشان خواستیم تا نجات‌مان دهد. من هم گفتم:اگر نجات پیدا کردم،تا آخرین نفس و آخرین قطره ی خون،سرباز ایشان باشم و در جبهه بمانم". هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
💠 فرمون زندگی! 🔹پشت فرمون ماشین نشسته بودم و با خیالِ راحت توی اتوبان شلوغِ وسط ظهر، رانندگی می‌کردم. هشت، نه سالی می‌شد که گواهینامه‌ گرفته بودم، ولی هیچ وقت جرأت و جسارت نشستن پیدا نکرده بودم … 🔹تا همین چند وقت پیش …که دوباره تصمیم گرفتم بر این ترس غلبه کنم. با ماشین تعلیم رانندگی، کنار مربی پشت ماشین نشستم. به معلّم رانندگی گفتم که دلهره و نگرانی مانع شده که از گواهی‌ نامه‌ام استفاده کنم و حالا دوباره سراغ تعلیم آمده‌ام. 🔹نزدیک به اتمام ساعت آموزش بود. توی همان اتوبان شلوغ با دنده چهار … خوب می‌رفتم. مربی پرسید: «اضطرابت انگار برطرف شده!» با آرامش گفتم: «معلومه چون شما کنارم هستید و ترمز و گاز و کلاچ تحت کنترل شماست…» خندید و شروع کرد به حرف زدن … 🔹امّا من دیگه چیزی نمی‌شنیدم. خودم نکته‌ای طلایی گفته بودم و غرق در حرف خودم شده بودم … یک آن توی دلم رو کردم به صاحب زندگیم علیه‌السّلام … گفتم: «میشه همیشه کنارم باشید؟ میشه فرمون زندگیم رو بسپارم به شما؟ اگه کنترل زندگیم همیشه تحت اختیار دستای مهربون شما باشه اون وقت من همیشه آروم و بی‌اضطرابم…»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 مجموعه کلیپ ┄┄┅═⊰🌸 🔹هشتمین شماره8⃣ 📽 ببینید| کلید رهایی از ناامیدی درد دیگران را درد خود بدانیم. اجازه ندهیم دیگران احساس تنهایی کنند ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎙استاد محمدمهدی حائری پور ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 باید از خودمان شروع کنیم👌 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📍کانال چشم به راه https://eitaa.com/joinchat/599523331Cbb8eff2656