https://iPorse.ir/5051812
یادبود شهیده والامقام حج طوبی تاجریزی
#شهدای_زن_استان_خراسان_جنوبی
🌿 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید
https://splus.ir/bonyad.birjand
https://eitaa.com/bonyadkhj
https://iPorse.ir/5051814
یادبود شهیده والامقام بمباران جنگ معصومه خانم محمودی
#شهدای_زن_استان_خراسان_جنوبی
🌿 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید
https://splus.ir/bonyad.birjand
https://eitaa.com/bonyadkhj
عنوان روایت: "جلودار"
برگرفته از خاطرات رزمنده گرانقدر دفاع مقدس "حسن غلامی" (شهر اسفدن)
( با یادی از شهدای گرانقدر رستمی، صبوریان و گلبهاریان)
نویسنده روایت: امیر نظری
سال 1361 به همراه حسین رستمی(شهید گرانقدر رستمی) و اسماعیل براتزاده برای دومین مرحله عازم جبهه شدم. بماند اینکه پدر و مادرم خیلی از این اعزام رضایت نداشتند، هم سنم کم بود و هم محصل بودم اما هیچ وقت مانع اعزامم نشدند. بلافاصله در منطقه عملیاتی فکه تیپ 18 جواد الائمه مستقر شدیم. یادم نمی رود یک شب مانده به عملیات، فرمانده حجت را بر ما تمام کرد که خلاصه پای جان در میان است و هر کس نخواست در عملیات شرکت کند در بخش های دیگر می تواند به ما کمک کند. موقع استراحت با مشورت با اسماعیل براتزاده به این نتیجه رسیدیم چون سه نفر از اسفدن بودیم به مصلحت نخواهد بود هر سه در این عملیات شرکت کنیم، تصمیم گرفتیم حسین رستمی را که از ما کوچکتر بود از شرکت در عملیات منصرف کنیم. قرار شد فرمانده باهاش صحبت کند و او را منصرف کند. هر چه فرمانده و ما گفتیم موثر واقع نشد. "حسین رستمی" با قاطعیت گفت کلی برای شرکت در عملیات و چنین شبی انتظار کشیده است. موقع عملیات(عملیات والفجر مقدماتی) حسین رستمی و یکی دیگر از رزمندگان که هم جثه و هم سن او بود کفن پوش شدند و جلوی دسته به راه افتادند. شور و حال عجیبی ایجاد شد و احساس غرور کردیم(بغض سنگینی جلوی روایت حسن غلامی را گرفت). به نزدیک خط دشمن رسیدیم و به انتظار عملیات در سنگر مستقر شدیم. هوا خیلی سرد بود. تازه فهمیدیم بخاطر سنگینی کوله پشتی، "پتو"ها را دور انداخته بودیم. حسین رستمی اما "پتو" همراه داشت که به کمک ما آمد. بعد از مدتی با رمز "یا الله" عملیات شروع شد. اگر چه ظاهراً عملیات لو رفته بود و دشمن سنگرهایش را خالی کرده بود اما با درایت فرمانده در دام دشمن نیافتادیم و جلوتر دوباره مستقر شدیم. در موقعیت ایجاد شده چند گونی از سنگر عراقی ها برداشتم و یک محافظ در برابر سرما درست کردیم. من بودم و اسماعیل براتزاده و حسین رستمی و سنگر کناری ما چند تا از بچه های کلات نادری و مشهد بودند از جمله دو تا از رزمنده ها به نام های "صبوری" و "گلبهاریان". صبح "حسین رستمی" در سنگر نگهبانی می داد. نماز را خواندیم که خمپاره ای به وسط سنگر کناری ما اصابت کرد. "صبوری" و "گلبهاریان" شهید شدند. 17 روز با شرایط خاصی خط مقدم بودیم و در نهایت به سایت شماره 5 برگشتیم. تازه داخل قوطی 5 کیلویی چایی درست کرده بودیم. بلند گو اعلام کرد "گلبهاریان" ملاقات. چندین دفعه که تکرار شد به درب ورودی سایت رفتم. برادر شهید گلبهاریان که در موقعیت دیگری مستقر بود و هر از چندگاهی به برادرش سر می زد روبرویم بود. هیچ وقت فراموش نمی کنم صحنه ای را که چشم در چشمان منتظر و امیدوار برادر شهید گلبهاریان دوخته بودم و نمی دانستنم در جواب او که جویای احوال برادرش شده بود چه بگویم. برادرش که جلوی چشمان ما شهید شده بود.
یادش بخیر و راهش پر رهرو باد.
# راه و هنر شهداء
اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود بدانید که به مسلمانان جهان خدشه وارد خواهد شد و اگر به انقلاب ما رونق داده شد مسلمانان جهان پیروز شده اند
#شهید_محمود_کاوه
#اا_شهریور_سالروز_شهادت_سردار_شهید_محمود_کاوه
✅ ما را در در پیام رسان سروش را دنبال کنید :
https://splus.ir/bonyad.birjand
پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/bonyadkhj
پیام رسان سروش:
https://splus.ir/bonyad.birjand
پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/bonyadkhj
#شهید_محمود_کاوه
یازدهم شهریور سالروز شهادت سردار شهید محمود کاوه گرامی باد
پیام رسان سروش :
https://splus.ir/bonyad.birjand
پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/bonyadkhj
#یک_شهید🌺#یک_خاطره
پیام رسان سروش :
https://splus.ir/bonyad.birjand
پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/bonyadkhj