👥 #شهادت_دو_برادر_در_یک_روز
#برادران_شهید_علیپور 🇮🇷🌷🇮🇷
.
▫️عاشقان کار فرهنگی و فعالان شهدایی مازندران، این سوژه ها را در یابید.نمیگویم از همت و باکری و خرازی ها در صفحات مجازی خودتون نگین ، نه ...! اما شهدای لشکر ویژه ۲۵ کربلای ما غریب و مظلومند.۴۳ سال از شهادت برادران شهید علیپور شهرستان بابل میگذرد اما شاید خیلی هاتون اسمشون رو هم نشنیدید...
.
▫️قبل از عملیات طریق القدس ( ۸ آذر ۶۰ ) نیروها به مناطق اعزام شدند.از بابل هم نیروها ۸ آبان اعزام شدند. در کرمانشاه نیروها تقسیم شدند.جعفر و مجید علیپور به سمت پادگان الله اکبر اسلام آباد رفتند حاج اسماعیل علیپور رفت به سمت مریوان .۲۰ آذر سال ۶۰ در عملیات مطلع الفجر دو پسر در یک روز شهید شدند.خبر شهادت و ساک دو پسر به حاج اسماعیل رسید.حاجی تنها و با سه تا ساک برگشت خونه.
🔖روایت پدر شهیدان علیپور : صبح روز آخرین اعزامشان، من به اتفاق جعفر و پسرم «مجید» در پادگان امام حسن مجتبی، با هم عکس یادگاری گرفتیم. در همان حین، بنده خدایی از من پرسید: این دو نفر چه نسبتی با تو دارند؟ گفتم: پسرانم هستند. هر کدام هم دو، سه بار به جبهه رفتند. «جعفر» با شنیدن این حرف، خیلی ناراحت شد. گفت: بابا! رفتن فیسبیلالله این است!؟ بعضی از خانوادهها شش شهید میدهند، اما حرفی نمیزنند.»
📷از سمت چپ: زنده یاد حاج اسماعیل علیپور (پدر)، #شهید مجید علیپور، #شهید جعفر علیپور...شادی روحشان صلوات.
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
🆔 @hafttapeh
👥 #شهادت_دو_برادر_در_یک_روز
#برادران_شهید_علیپور 🇮🇷🌷🇮🇷
.
▫️عاشقان کار فرهنگی و فعالان شهدایی مازندران، این سوژه ها را در یابید.نمیگویم از همت و باکری و خرازی ها در صفحات مجازی خودتون نگین ، نه ...! اما شهدای لشکر ویژه ۲۵ کربلای ما غریب و مظلومند.۴۳ سال از شهادت برادران شهید علیپور شهرستان بابل میگذرد اما شاید خیلی هاتون اسمشون رو هم نشنیدید...
.
▫️قبل از عملیات طریق القدس ( ۸ آذر ۶۰ ) نیروها به مناطق اعزام شدند.از بابل هم نیروها ۸ آبان اعزام شدند. در کرمانشاه نیروها تقسیم شدند.جعفر و مجید علیپور به سمت پادگان الله اکبر اسلام آباد رفتند حاج اسماعیل علیپور رفت به سمت مریوان .۲۰ آذر سال ۶۰ در عملیات مطلع الفجر دو پسر در یک روز شهید شدند.خبر شهادت و ساک دو پسر به حاج اسماعیل رسید.حاجی تنها و با سه تا ساک برگشت خونه.
🔖روایت پدر شهیدان علیپور : صبح روز آخرین اعزامشان، من به اتفاق جعفر و پسرم «مجید» در پادگان امام حسن مجتبی، با هم عکس یادگاری گرفتیم. در همان حین، بنده خدایی از من پرسید: این دو نفر چه نسبتی با تو دارند؟ گفتم: پسرانم هستند. هر کدام هم دو، سه بار به جبهه رفتند. «جعفر» با شنیدن این حرف، خیلی ناراحت شد. گفت: بابا! رفتن فیسبیلالله این است!؟ بعضی از خانوادهها شش شهید میدهند، اما حرفی نمیزنند.»
📷از سمت چپ: زنده یاد حاج اسماعیل علیپور (پدر)، #شهید مجید علیپور، #شهید جعفر علیپور...شادی روحشان صلوات.
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
🆔 @hafttapeh
#من_بنزین_به_پاسدار_نمیدم
.
▫️فرمانده محور چنگوله بود.
یک روز رفته بودن با ماشین مأموریت.
تو راه برگشت رفتن یجا بنزین بزنن.
پمپ چی گفت من بنزین به پاسدار نمیدم.
ناصر اومد پایین و ضربه ای یه صورتش زد.
بنزین و زدن و حرکت کردند.راننده دید
تن ناصر میلرزه....گفت دور بزن ، برگرد پمپ بنزین.برگشت و رفت پیش همون پمپ چی ...! گفت بزن ، همونجوری که زدمت بزن به صورتم و حلالم کن.من اون دنیا تحمل عذاب و حق الناس و ندارم.
.
🚩 بیاد #فرمانده #گردان #حمزه #سیدالشهدا #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا ، #سردار #شهید ناصر #بهداشت...🇮🇷
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
🆔 @hafttapeh
#فرمانده_ای_که_خودش_را_تنبیه_کرد
#سردار_شهید_سید_یونس_فاطمی 🕊
.
▫️ سیدیونس در روستای منوچهرکلا شهرستان نوشهر استان مازندران در سال 1336 بدنیا اومد. چشمانش را که گشود تصویر مادر را در قاب عکس داخل خانه دید و نوازش دستان پرمهرش را هیچگاه لمس نکرد.سید یونس را به خاله اش سپردند تا شاید اندکی از مهر مادری را درک کند و در دامن او پرورش یابد.او از فرماندهان گردان امام حسن(ع) لشکر ویژه 25 کربلا بود و در بیشتر عملیاتها شرکت داشت و بارها از ناحیه سر، گردن و شکم مجروح شد که سرانجام در روز 9 خرداد سال 1367 در شلمچه بشهادت رسید.
.
🔖 خودش را به همراه #اشرار #تنبیه کرد:
▫️در سال 60 فرمانده ی یکی از پایگاه های مقاومت بودم. در حال انجام گشت به چند نفر که از اشرار شهر که در حالت مناسبی نبودند، تذکر دادیم. بین ما و آنها درگیری لفظی پیش آمد و با الفاظ رکیک اهانت کردند. قضیه را به شهید فاطمی گزارش کردیم. بلافاصله دستور داد آنها را بیاوریم سپاه. شهید فاطمی برای تنبیه، آنها را چند بار دور پادگان شهید پولادی دواند و هم زمان با آنها خودش هم می دوید. یکی از اشرار رو به شهید گفت: «حالا چرا خودت می دوی؟» ایشان جواب داد: «دارم خودم را تنبیه می کنم، چرا که تنبیه حق من است. لابد یک جایی از کارم مشکل داشت که شما امروز به خودتان اجازه دادید، شأن بچه های بسیج را با اهانت های تان پایین بیاورید.( 🎙راوی عیسی بحرینی)
.
#خود_سازی
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#شادی_روحش_صلوات
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
📣 روزشمار شهدای استان مازندران
🗓 #یاد_شهــــدا:{ ۱۹ مـهـــــر }
🥀 سالروز عروج ۸ #مازندرانی که
در چنین روزی به شهادت رسیدند:
💠شهــــیـــــدان:
🌷جعفر عبدی آمل
🌷تیمور علی دادی تلخستانی چالوس
🌷عبدالله حق شناس سرخکلایی ساری
🌷سیدغلام رضا نوری ساری
🌷محمود رسولی کناری فریدونکنار
🌷میرقربان رسین فریدونکنار
🌷سیدطاهر آقاجانی نکا
🌷زین العابدین کیایی دهگیری نوشهر
📿شادی روح شهدا صلـــوات...
#علویان_خط_شکن
✅ #هفت_تپه_ی_گمنام
🆔 @hafttapeh
#سالروز_شهادت
#بیاد_شهید_رضا_فتوکیان
.
▫️شهيد رضا فتوكيان فرزند حسن در تاريخ دوم فروردين 1344 در روستاى طالش محله فتوك از توابع شهرستان رامسر ديده به جهان گشود. منافقين بارها با فحش و تهديد مى خواستند كه او از انقلاب و ولايت دست بكشد ولى او با نهايت فروتنى و تواضع و صدق و راستى در گفتارش در برابر آنها مى ايستاد.
.
▫️از اوايل فروردين سال 1361(موقعيى كه كلاس سوم نظرى بود) به امر امام امت خمينى كبير كه فرمود با يك دست قرآن و با يك دست ديگر سلاح را برداريد، آماده نبرد با صداميان گشت و پس از چند بار رفتن به پادگانهاى آموزشى همواره مى گفتند كه ما نيرو زياد داريم و او خيلى ناراحت بود كه چرا او را به جبهه نمى فرستند. بالاخره با اصرار زياد به پادگان مرزن آباد چالوس اعزام و پس از طى دوره آموزشى روانه گلزار شهدا ايران، «كردستان» شد و در مريوان استقرار يافت و پس از فتح چند قله به قله رسالت اعزام مى گردد و او رسالتش را به پايان مى رساند و در تاريخ 18 مهرماه 61 در سن 17 سالگى بشهادت رسید.شادی روحش صلوات.🇮🇷
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
🆔 @hafttapeh
🌷 #بازگشت #پیکر #مطهر #سردار #شهید محمدهاشم #سلطانی از دلاورمردان #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا پس از ۳۹ سال چشم انتظاری به #استان #گلستان.
▫️شهید سلطانی متولد سال ۱۳۲۸ در روستای یساقی شهرستان کردکوی ، متأهل ، صاحب ۵ فرزند و کارمند شرکت نفت بود.دو مرحله در عملیات حصر آبادان و فتح خرمشهر مجروح شد و پس از مداوا دوباره به جبهه ها برگشت.وی در عملیات کربلای ۴ دی ماه سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید و مفقود شد.پیکر مطهر این شهید بزرگوار پس از ۳۹ سال دوشنبه ۲۱ مهر به آغوش خانواده برمیگردد و وارد استان گلستان می شود.
تِه خسته تن بِلاره ...
#شهیدان_زنده_اند
#مهمان_داریم
#هفت_تپه_ی_گمنام
🆔 @hafttapeh
⭕️ حاج قاسم سلیمانی:
▫️زنی پنجاه ساله توی عشیره مان بود
که مرض سل داشت،اسمش حُسنیه بود.
او را رها کرده بودند تا بمیرد.پدرم رفت کولش کرد و به خانه آورد.مادرم چهارسال او را تروخشک کرد تا اینکه از دنیا رفت.حتی یکبار هم ندیدم سر حُسنیه بگو مگو کنند. همیشه میگفتند مهمان حبیب خداست.
.
#سردار_دل_ها
#شادی_روحشان_صلوات
#هفت_تپه_ی_گمنام
🆔 @hafttapeh
⭕️ #شهید علیجان ابراهیمی ( #ولادت ۱۳۴۴ بابل_ #شهادت ۱۳۶۷ #شلمچه )
.
▫️همسر شهید میگفت : سه تا دختر داشت. روز اعزام، بچهها جلویش را گرفتند تا نرود. با این که دل کندن از آنها برایش خیلی سخت بود، به من گفت:جلویشان را بگیر تا مانع رفتنم نشوند.»
.
▫️برادر شهید : «زماني كه عراق فاو را مي گرفت، برادرم حضور داشت. مدتي بود كه با خانواده تماس نگرفته بود. پس از مدتي بيخبري، با منزل يكي از اقوام تماس گرفت و به همسرش گفت، شيميائي شده و در بيمارستان بستري است. دوستانش به او ميگفتند: مدتي است به خانواده سر نزدي! بهتر است به مرخصي بروی. میگفت: يك سر به شلمچه ميزنم، بعد ميروم. وقتي به شلمچه رسيد، با تك عراقيها مواجه شد.عدهاي از نيروهاي خودي در حال عقب نشيني، در منطقه اي به نام سهراه مرگ، جمع شده بودند. وقتی تانك عراقي ها به سمت آنها شليك كرد، همه داخل سنگر رفتند، جز عليجان. وقتي گرد و خاك خوابيد، دوستانش عليجان را ديدند كه سينه خيز به سمت آنها ميآيد.در حالیکه يك سمت بدنش زخمي شده بود. سنگر هم تخريب شده بود. تانكهاي دشمن هر لحظه نزديكتر ميشدند. همه عقب نشيني كرده بودند، اما نتوانستند او را نجات دهند. پس از آن، كسي از او خبري نداشت. تا اينكه نه سال بعد، جنازه اش را آوردند.»
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
🆔 @hafttapeh
⭕️ #شهید علیجان ابراهیمی ( #ولادت ۱۳۴۴ بابل_ #شهادت ۱۳۶۷ #شلمچه )
.
▫️همسر شهید میگفت : سه تا دختر داشت. روز اعزام، بچهها جلویش را گرفتند تا نرود. با این که دل کندن از آنها برایش خیلی سخت بود، به من گفت:جلویشان را بگیر تا مانع رفتنم نشوند.»
.
▫️برادر شهید : «زماني كه عراق فاو را مي گرفت، برادرم حضور داشت. مدتي بود كه با خانواده تماس نگرفته بود. پس از مدتي بيخبري، با منزل يكي از اقوام تماس گرفت و به همسرش گفت، شيميائي شده و در بيمارستان بستري است. دوستانش به او ميگفتند: مدتي است به خانواده سر نزدي! بهتر است به مرخصي بروی. میگفت: يك سر به شلمچه ميزنم، بعد ميروم. وقتي به شلمچه رسيد، با تك عراقيها مواجه شد.عدهاي از نيروهاي خودي در حال عقب نشيني، در منطقه اي به نام سهراه مرگ، جمع شده بودند. وقتی تانك عراقي ها به سمت آنها شليك كرد، همه داخل سنگر رفتند، جز عليجان. وقتي گرد و خاك خوابيد، دوستانش عليجان را ديدند كه سينه خيز به سمت آنها ميآيد.در حالیکه يك سمت بدنش زخمي شده بود. سنگر هم تخريب شده بود. تانكهاي دشمن هر لحظه نزديكتر ميشدند. همه عقب نشيني كرده بودند، اما نتوانستند او را نجات دهند. پس از آن، كسي از او خبري نداشت. تا اينكه نه سال بعد، جنازه اش را آوردند.»
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
🆔 @hafttapeh
💢 #اسطوره_ی_ادب_و_اخلاق_مردانگی
#فرمانده_ی_شهید_محمد_ملا_محمدی
▫️#ولادت: ۱۳۳۰_روستای لشکنار چالوس
▫️#شهادت : ۶ فروردین ۱۳۶۱_عملیات
فتح المبین _ سمت : فرمانده گروهان🇮🇷
🩸 #نحوه_شهادت : تو عملیات فتحالمبین به میدان مینی برخوردیم که توسط تخریبچیها پاکسازی نشده بود، فرمانده دستهای به نام ملامحمدی داشتیم، وقتی دستور عملیات صادر شد، ملامحمدی اولین نفری بود که خود را به میدان مین زد و بلافاصله هر دو پایش قطع شد.جانشین او شهید حسن فرجپور بود که بعدها توی عملیات والفجر 6 به شهادت رسید، ایشان با همان وضعیتی که داشت رو میکند به شهید حسن و میگوید: «از این به بعد فرمانده دسته تویی، ازت میخواهم به پبشروی ادامه بدی»خونریزی شدیدی داشت.
هنگام جان دادن به حسن آقا میگفت: «من چیزیم نشده، سالم هستم». تنها وصیتی که به حسن آقا کرد این بود که: «بعد از شهادتم لباس پاسداری مرا به تن پسرم که یک ساله است بپوشانید تا او بیرق به زمین افتادهام را بردارد و از این مملکت دفاع کند». "راوی : ابوالحسن تولایی.
🌷🌷🌷
.
▫️#خاطره // هنگام تشييع جنازه منافقين، يكسري زنهاي بيحجاب هم شركت داشتند. او از خانه خودش براي آنها روسري می آورد و راهنمائيشان میكرد. آنها هم می پذيرفتند.»همسرش میگفت : گاز و کوپنهایمان را به مردم میبخشید. میگفتم: پس ما چه؟ میگفت: ما دو نفر هستیم. بگذار به آنهایی برسد که نیازمندترند.»
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
💢 #شهید_خوشتیپ_شمالی
.
رفقا امروز قسمتی از وصیت نامه شهید بابک نوری رو خوندم ، عجیب دلنشین بود واسم.▫️شهید بابک نوری هریس، متولد ۲۱ مهر ۱۳۷۱ در استان گیلان ، دانشجوی دانشگاه تهران، به اصرار خانواده میخواست بره آلمان برای ادامه تحصیل ، اما به جمع مدافعان حرم در سوریه پیوست و در روز شهادت امام رضا در بوکمال سوریه در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسید.
.
📩 گوشهای از وصیت نامه شهید بابک نوری:
.به تو #حسادت میکنند، تو مکن.
تو را #تکذیب میکنند، #آرام باش.
تو را #میستایند، #فریب مخور.
تو را #نکوهش میکنند، #شکوه مکن.
مردم از تو #بد میگویند، #اندوهگین مشو. همه مردم تو را #نیک میخوانند، #مسرور مباش...
آنگاه از ما خواهی بود...
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#مدافعان_حرم
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @haftptapeh