eitaa logo
بنیاد فرهنگی حضرت مهدی عج استان مازندران
2.7هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
984 ویدیو
229 فایل
بنیاد فرهنگی حضرت مهدی عج استان مازندران، برگزار کننده کلاسهای مهدویت ویژه تمام رده های سنی آی دی ادمین کانال: @bonyadmahdaviat_maz فروشگاه محصولات و کتاب های بنیاد حضرت مهدی استان مازندران https://eitaa.com/ketab_bonyad_maz
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ لیستی از دعاهای جهت سال تحویل 💠 قطعا همه شما عزیزان برای لحظه سال تحویل ، برنامه هایی دارید 👈 برخی می خواهید دعای ندبه بخوانید که چون روز جمعه هم هست 👈 برخی می خواهید نماز امام زمان بخوانید 👈 برخی دعای سلامتی یا فرج و... ✳️ خوب است در کنار همه دعاهایی که قرار است برای خود و خانواده و دوستان و مومنین و اموات بکنیم، برخی حاجات زیر را هم از خدای بزرگ مسئلت کنیم: 1️⃣ دعا برای افزایش معرفت به خدا و پیامبر(ص) و ائمه (ع) مخصوصا امام عصر(عج) 2️⃣ دعا برای اینکه در سال جدید، کارهای بیشتری برای حضرت بکنیم 3️⃣ دعا برای اینکه بیشتر اهل نماز اول وقت و نماز شب بشویم و در این سال جدید در اکثر شبها ، نماز شب فراموشمان نشود 4️⃣ دعا برای اینکه بتوانیم بهترین ماه شعبان و ماه رمضان عمرمان را تجربه کنیم 5️⃣ دعا جهت اینکه بتوانیم فرد یا افرادی را در این سال جدید به امام عصر (عج) نزدیکتر کنیم و... 🌸 التماس دعا 🌸 @bonyadsari
🔰 به مناسب (ع) ، دو روایت فوق العاده زییا و امیدبخش از این امام همام 1️⃣امام سجاد (ع) ✅ اى ابا خالد! مردم زمان غيبت آن امام كه معتقد به امامت و منتظر ظهور او هستند از مردم هر زمانى برترند، زيرا خداى تعالى عقل و فهم و معرفتى به آنها عطا فرموده است كه غيبت نزد آنان به منزله مشاهده است، و آنان را در آن زمان به مانند مجاهدين پيش روى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كه با شمشير به جهاد برخاسته‏اند قرار داده است، آنان مخلصان حقيقى و شيعيان راستين ما و داعيان به دين خداى تعالى در نهان و آشكارند. 2️⃣ امام سجاد (ع) ✅ : كسى كه در غيبت قائم ما بر موالات و دوستی ما پايدار باشد، خداى تعالى اجر هزار شهيد از شهداى بدر و احد به وى عطا فرمايد 📚 منبع : کتاب کمال الدین و تمام النعمه ، ج 1، ب 31 @bonyadsari
🔰با عرض تسلیت محضر امام زمان (عج) به مناسبت (ع) ، چند حدیث از (ع) تقدیم می شود: 1️⃣ علىّ بن جعفر گويد: به برادرم امام كاظم عليه السّلام گفتم: تأويل اين كلام الهى چيست: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ. ( ملک /30) فرمود: چون امامتان مفقود گردد و او را نبينيد چه خواهيد كرد؟ 2️⃣ داود بن كثير رقّى گويد: از امام كاظم عليه السّلام پرسيدم صاحب الامر كيست؟ فرمود: او مطرود و يگانه و غريب و غائب از خاندان خود و خونخواه پدرش مى‏باشد... ( حدیثی بسیار قابل تامل ! ) 3️⃣ امام کاظم (ع): خوشا بر احوال شيعيان ما كه در غيبت قائم ما به رشته ما متمسّك هستند و بر دوستى ما و بيزارى از دشمنان ما ثابت قدم هستند، آنها از ما و ما از آنهائيم، آنها ما را به امامت و ما نيز آنان را به عنوان شيعيان پذيرفته‏ايم 👈پس خوشا بر احوال آنها و خوشا بر احوال آنها بخدا سوگند آنان در روز قيامت هم درجه ما هستند. ( حدیثی بسیار امید بخش) 📚 منبع : کمال الدین و تمام النعمه / شیخ صدوق / ج 2 / ب 34 🌺 بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) استان مازندران 🌺 @bonyadsari
🔰به مناسبت ایام علیه السلام 💠 روایتی بسیار زیبا و مفهومی از تمثیلی زیبا از حالات جامعه تشنه بشری حمران از امام باقر (علیه‏السّلام) پرسید: خدا مرا قربانت كند، اى كاش براى ما بیان مى‏فرمودى كه این امر [سر كار آمدن حكومت حقّه‏] چه زمانى خواهد بود تا بدان شاد و خرسند شویم. حضرت در پاسخش فرمود: « ... در گذشته مردى دانشمند بود و این مرد، پسرى داشت كه به دانش پدر گرایشى نداشت و از علم او هیچ نمى‏پرسید، ولى در عوض، همسایه‏اى داشت كه نزد آن مرد عالم مى‏آمد و از او مى‏پرسید و علم او را فرا مى‏گرفت. مرگ آن مرد دانشمند رسید و پسرش را به بالین خود طلبید و گفت: پسر عزیزم! تو از آموختن علم من دورى مى‏گزیدى و گرایش چندانى بدان نداشتى و لذا چیزى از من نمى‏پرسیدى، ولى من همسایه‏اى دارم كه او به نزد من مى‏آمد و از من پرسش مى‏كرد و دانش مرا مى‏آموخت و آن‌ها را حفظ مى‏كرد، پس هر گاه تو به چیزى نیاز یافتى به سوى او برو، و همسایه مورد نظر را به پسرش معرفى کرد. آن دانشمند از جهان رخت بربست و پسرش به جا ماند تا این‏كه پادشاه آن زمان خوابى دید. سراغ آن مرد عالم را گرفت، به او گفتند: از دنیا رفته است. پرسید: آیا پسرى به جاى نهاده؟ گفتند: آرى، یك پسر دارد. پادشاه گفت او را پیش من آرید. كسى را سوى او فرستادند كه به نزد پادشاه بیاید. در این هنگام سفارش پدرش را به خاطر آورد، لذا به سوى همسایه‏اى كه علوم پدرش را فراگرفته بود رفته به او گفت: پادشاه مرا خواسته و من دلیل آن را نمى‏دانم. پدرم به من دستور داده كه هر گاه به چیزى نیاز یافتم سوى تو بیایم. آن مرد گفت: ولى من مى‏دانم براى چه تو را خواسته و اگر به تو بگویم و آن وقت خداوند چیزى نصیب تو كرد مال هر دوى ما باشد. آن جوان گفت: آرى. مرد او را سوگند داد و پیمان استوارى از او گرفت كه به این قرارداد عمل كند، و آن جوانك نیز پیمان استوارى با او بست و قول قطعى داد كه به قرارداد عمل كند. آن مرد به او گفت: پادشاه خوابى دیده و مى‏خواهد از تو بپرسد خوابى را كه دیده در چه زمانى واقع خواهد شد؟ و تو در پاسخ او بگو: زمان گرگ باشد. در واقع جامعه در مرحله گرگ صفتی، بدون تردید و تامل در پی حق‏کشی و باطل‏گرایی بر می‌آید، در دوره قوچ صفتی به حق و حقیقت گرایش فکری پیدا می‌کند، ولی در عمل حق را زیر پا می‌گذارد. این روند تا وقتی که مردم در درک و پذیرش جایگاه معصوم (علیه السلام)، معرفت کامل نیابند، ادامه می‌یابد. آن جوانك به نزد پادشاه آمد و پادشاه به او گفت: مى‏دانى چرا در پى تو فرستادم؟ گفت: تو به نزد من فرستاده‏اى تا از من بپرسى خوابى كه دیده‏اى چه هنگام واقع شود؟ پادشاه گفت: راست گفتى، اكنون بگو چه زمانى خواهد بود؟ او پاسخ داد: زمان گرگ است. پادشاه دستور داد جایزه‏اى به او بدهند. جوان جایزه را گرفت و به خانه خود بازگشت و به وعده‏اى كه به آن مرد داده بود وفا نكرد و سهم او را نپرداخت و با خود گفت: شاید این مال براى من تا پایان عمر كافى باشد و از این پس نیز محتاج سۆال از مرد نشوم و نظیر سۆالى كه از من پرسیدند از من نپرسند.  این گذشت تا اینكه دوباره پادشاه خوابى دیده و به سراغ همان جوان فرستاد. جوان از كرده خویش نادم شد و با خود گفت: نمى‏دانم با این پیمان‏شكنى و بى‏وفایى كه با آن مرد دانشمند كرده‏ام چگونه نزدش بروم. ولى باز با خود گفت: به هر روى به نزد او مى‏روم و از او پوزش مى‏خواهم و برایش قسم مى‏خورم تا شاید دوباره مرا آگاه سازد. پس نزد آن مرد آمد و به او گفت: من آن‏چه نباید بكنم كردم و به پیمانمان وفا نكردم و اكنون نیز پولى كه به دستم رسید باقى نمانده و دوباره به تو نیاز یافته‏ام، تو را به خدا سوگند كه مرا شرمنده و خوار نكنى، و من این بار با تو پیمان استوارى مى‏بندم كه چیزى نصیب من نشود جز آن‏كه به طور یكسان از آن هر دوی ما باشد، و اینك پادشاه مرا خواسته و نمى‏دانم این بار چه سۆالى دارد. آن مرد گفت: پادشاه دوباره خوابى دیده، مى‏خواهد از تو بپرسد خوابى كه دیده در چه زمانى خواهد بود، تو در پاسخ او بگو: زمان قوچ. جوانك نزد پادشاه رفت و پاسخ او را داد. پادشاه دستور داد جایزه‏اى به او دادند. جوانك جایزه را گرفت و به خانه‏اش بازگشت و در كار خود به اندیشه فرو رفت كه آیا این بار به پیمان خود وفا كنم یا نه. گاهى تصمیم مى‏گرفت و به وعده وفا كند و گاهى منصرف مى‏شد تا بالاخره با خود گفت: شاید بعد از این دیگر من هیچ وقت نیازمند بدین مرد نشوم، و بر آن شد تا پیمان خود بشكند و به قولى كه داده بود وفا نكرد. ادامه 👇👇👇👇 @bonyadsari
🔰به مناسبت ایام علیه السلام 💠 روایتی بسیار زیبا و مفهومی از تمثیلی زیبا از حالات جامعه تشنه بشری حمران از امام باقر (علیه‏السّلام) پرسید: خدا مرا قربانت كند، اى كاش براى ما بیان مى‏فرمودى كه این امر [سر كار آمدن حكومت حقّه‏] چه زمانى خواهد بود تا بدان شاد و خرسند شویم. حضرت در پاسخش فرمود: « ... در گذشته مردى دانشمند بود و این مرد، پسرى داشت كه به دانش پدر گرایشى نداشت و از علم او هیچ نمى‏پرسید، ولى در عوض، همسایه‏اى داشت كه نزد آن مرد عالم مى‏آمد و از او مى‏پرسید و علم او را فرا مى‏گرفت. مرگ آن مرد دانشمند رسید و پسرش را به بالین خود طلبید و گفت: پسر عزیزم! تو از آموختن علم من دورى مى‏گزیدى و گرایش چندانى بدان نداشتى و لذا چیزى از من نمى‏پرسیدى، ولى من همسایه‏اى دارم كه او به نزد من مى‏آمد و از من پرسش مى‏كرد و دانش مرا مى‏آموخت و آن‌ها را حفظ مى‏كرد، پس هر گاه تو به چیزى نیاز یافتى به سوى او برو، و همسایه مورد نظر را به پسرش معرفى کرد. آن دانشمند از جهان رخت بربست و پسرش به جا ماند تا این‏كه پادشاه آن زمان خوابى دید. سراغ آن مرد عالم را گرفت، به او گفتند: از دنیا رفته است. پرسید: آیا پسرى به جاى نهاده؟ گفتند: آرى، یك پسر دارد. پادشاه گفت او را پیش من آرید. كسى را سوى او فرستادند كه به نزد پادشاه بیاید. در این هنگام سفارش پدرش را به خاطر آورد، لذا به سوى همسایه‏اى كه علوم پدرش را فراگرفته بود رفته به او گفت: پادشاه مرا خواسته و من دلیل آن را نمى‏دانم. پدرم به من دستور داده كه هر گاه به چیزى نیاز یافتم سوى تو بیایم. آن مرد گفت: ولى من مى‏دانم براى چه تو را خواسته و اگر به تو بگویم و آن وقت خداوند چیزى نصیب تو كرد مال هر دوى ما باشد. آن جوان گفت: آرى. مرد او را سوگند داد و پیمان استوارى از او گرفت كه به این قرارداد عمل كند، و آن جوانك نیز پیمان استوارى با او بست و قول قطعى داد كه به قرارداد عمل كند. آن مرد به او گفت: پادشاه خوابى دیده و مى‏خواهد از تو بپرسد خوابى را كه دیده در چه زمانى واقع خواهد شد؟ و تو در پاسخ او بگو: زمان گرگ باشد. در واقع جامعه در مرحله گرگ صفتی، بدون تردید و تامل در پی حق‏کشی و باطل‏گرایی بر می‌آید، در دوره قوچ صفتی به حق و حقیقت گرایش فکری پیدا می‌کند، ولی در عمل حق را زیر پا می‌گذارد. این روند تا وقتی که مردم در درک و پذیرش جایگاه معصوم (علیه السلام)، معرفت کامل نیابند، ادامه می‌یابد. آن جوانك به نزد پادشاه آمد و پادشاه به او گفت: مى‏دانى چرا در پى تو فرستادم؟ گفت: تو به نزد من فرستاده‏اى تا از من بپرسى خوابى كه دیده‏اى چه هنگام واقع شود؟ پادشاه گفت: راست گفتى، اكنون بگو چه زمانى خواهد بود؟ او پاسخ داد: زمان گرگ است. پادشاه دستور داد جایزه‏اى به او بدهند. جوان جایزه را گرفت و به خانه خود بازگشت و به وعده‏اى كه به آن مرد داده بود وفا نكرد و سهم او را نپرداخت و با خود گفت: شاید این مال براى من تا پایان عمر كافى باشد و از این پس نیز محتاج سۆال از مرد نشوم و نظیر سۆالى كه از من پرسیدند از من نپرسند.  این گذشت تا اینكه دوباره پادشاه خوابى دیده و به سراغ همان جوان فرستاد. جوان از كرده خویش نادم شد و با خود گفت: نمى‏دانم با این پیمان‏شكنى و بى‏وفایى كه با آن مرد دانشمند كرده‏ام چگونه نزدش بروم. ولى باز با خود گفت: به هر روى به نزد او مى‏روم و از او پوزش مى‏خواهم و برایش قسم مى‏خورم تا شاید دوباره مرا آگاه سازد. پس نزد آن مرد آمد و به او گفت: من آن‏چه نباید بكنم كردم و به پیمانمان وفا نكردم و اكنون نیز پولى كه به دستم رسید باقى نمانده و دوباره به تو نیاز یافته‏ام، تو را به خدا سوگند كه مرا شرمنده و خوار نكنى، و من این بار با تو پیمان استوارى مى‏بندم كه چیزى نصیب من نشود جز آن‏كه به طور یكسان از آن هر دوی ما باشد، و اینك پادشاه مرا خواسته و نمى‏دانم این بار چه سۆالى دارد. آن مرد گفت: پادشاه دوباره خوابى دیده، مى‏خواهد از تو بپرسد خوابى كه دیده در چه زمانى خواهد بود، تو در پاسخ او بگو: زمان قوچ. جوانك نزد پادشاه رفت و پاسخ او را داد. پادشاه دستور داد جایزه‏اى به او دادند. جوانك جایزه را گرفت و به خانه‏اش بازگشت و در كار خود به اندیشه فرو رفت كه آیا این بار به پیمان خود وفا كنم یا نه. گاهى تصمیم مى‏گرفت و به وعده وفا كند و گاهى منصرف مى‏شد تا بالاخره با خود گفت: شاید بعد از این دیگر من هیچ وقت نیازمند بدین مرد نشوم، و بر آن شد تا پیمان خود بشكند و به قولى كه داده بود وفا نكرد. ادامه 👇👇👇👇 @bonyadsari
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 روز ۱ از چله‌ی زیارت عاشورا به نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج)، دل‌هایمان را روانه کربلا می‌کنیم… 🌐روابط عمومی بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) استان مازندران 💠@bonyadsari
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 روز ۲ از چله‌ی زیارت عاشورا “و ارزقنا شفاعة الحسین یوم الورود…” یا حسین، یا صاحب‌الزمان (عج)، دل‌هایمان را در این چله بپذیر 🌷 🌐روابط عمومی بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) استان مازندران 💠@bonyadsari
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 روز ۳ از چله‌ی زیارت عاشورا سلام بر حسین (ع) و یاران باوفایش… به نیت تعجیل در فرج مولا صاحب‌الزمان (عج) 🌐روابط عمومی بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) استان مازندران 💠@bonyadsari
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 روز ۴ از چله‌ی زیارت عاشورا هر روز عاشورایی‌تر، هر روز مهدوی‌تر… 🌐روابط عمومی بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) استان مازندران 💠@bonyadsari