✨«خواب دیدم؛ خواب پࢪیــشان دیدم. دیدم ڪہ طوفان بہ پا شدھ است، طوفانے ڪہ دنیا ࢪا تیࢪھ و تاࢪ ڪࢪدھ است. طوفانےڪہ مࢪا و همہ چیز ࢪا بہ این سو و آن سو پࢪت می‌ڪند.🥺 🌪طوفانے ڪہ خانہ ها ࢪا از جا میڪند و ڪوهها ࢪا متلاشے می ڪند. طوفانےڪہ چشم به بنیان هستے داࢪد. 🌊دࢪ آن وانفسا چشم من بہ دࢪختے ڪهنسال افتاد و دلم به سویش پࢪ ڪشید. خودم ࢪا سخت بہ آن چسباندم تا مگࢪ از تهاجم طوفان دࢪ امان بمانم.😔 🌲طوفان شدت گࢪفت و آن دࢪخت ࢪا هم ࢪیشہ ڪن ڪرد و من میان زمین و آسمان معلق ماندم. به شاخہ ای محڪم آویختم. 🕸باد آن شاخه ࢪا شڪست. به شاخه ای دیگࢪ متوسل شدم. آن شاخہ هم دࢪ هجوم بے ࢪحم باد دوام نیاوࢪد. 😭 🦋من ماندم و دو شاخہ ے بہ هم متصل.دو دست ࢪا بہ آن دو شاخہ آویختم و سخت به آن هࢪ دو دل بستم. آن دو شاخہ نیز با فاصلہ اے ڪوتاه از هم شڪست و من حیࢪان و وحشتزده و سࢪگࢪدان از خواب پࢪیدم💔🥺 ✍ #سید_مهدی_شجاعی 📙 #آفتاب_در_حجاب ⋆🤍࿐໋₊ بہ ڪافہ ڪتاب انقݪاب بپـــــوندید ~🦋🍃🖇𝓙𝓸𝓲𝓷↷ ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🚛 @book_caffe ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🌳⃢🚕☕️📚༺✒️ 🇮🇷 ⃟✨༺🍫͜͡🌱

╭──────── • ◆ • ────────╮ ༺◍⃟🌧 آیت‌الله بهجت(ࢪه): 🌿 خوب است انسان ڪاࢪ امروز ࢪا به فردا، بلڪه ڪاࢪ هیچ ساعتۍ را به ساعت دیگࢪ واگذار نڪند، مگࢪ از روۍ عذر، والا هیچ ڪس نمیداند ڪه بعد از این ساعت چه اتفاقۍ مۍافتد! ╰──────── • ◆ • ────────╯ ⇆ㅤ◁ㅤ ❚❚ㅤ ▷ㅤ↻ 🎙#کلام_علما ˹🌞.🖇˼✎﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ بہ ڪافہ کتاب انقݪاب بپـــــوندید ~🦋🍃🖇𝓙𝓸𝓲𝓷↷ ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🚛 @book_caffe ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🌳⃢🚕☕️📚༺✒️ 🇮🇷 ⃟✨༺🍫͜͡🌱

⋆🤍࿐໋₊ بہ ڪافہ ڪتاب انقݪاب بپـــــوندید ~🦋🍃🖇𝓙𝓸𝓲𝓷↷ ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🚛 @book_caffe ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🌳⃢🚕☕️📚༺✒️ 🇮🇷 ⃟✨༺🍫͜͡🌱

┏━━━━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀°━━━┓ ما در پیالہ عڪس رخ یار دیده‌ایم اۍ بۍخبر ز لـذتِ شربِ مدامِ ما هرگزنمیرد آنڪه دلش زنده شدبه عشق ثبـت است برجریده عالم دوام ما صبـــحتون روشن به نور امیــــد🌝🌵 ┗━━━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀°━━━━┛ ⋆🤍࿐໋₊ بہ ڪافہ ڪتاب انقݪاب بپـــــوندید ~🦋🍃🖇𝓙𝓸𝓲𝓷↷ ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🚛 @book_caffe ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🌳⃢🚕☕️📚༺✒️ 🇮🇷 ⃟✨༺🍫͜͡🌱

✍ #محمدعلۍ_جعفرۍ 📗#قصه_دلبری #پارت_هفتم 🦋گاهۍ بعد از جلسه ڪه کلۍ آدم نشسته بودند به من خسته نباشید مۍ گفت یا بعد از مراسم هاۍ دانشگاه ڪه بچه ها با ماشین هاۍ مختلف مۍ رفتند بین این همه آدم از من مۍ پرسید : « با چۍ و کۍ بر مۍ گردید؟» یڪ بار گفتم :« به شما ربطۍ ندارند ڪه من با ڪۍ می رم!» 🚎🌿 اصرار مۍ ڪرد حتما باید با ماشین بسیج بروید یا برایتان ماشین بگیریم. مۍ گفتم:« اینجا شهرستانه. شما اینجا رو با شهر خودتون اشتباه گرفتین، قرار نیست اتفاقۍ بیفته!» گاهۍ هم ڪه پدرم منتظرم بود، تا جلوۍ در مۍ آمد ڪه مطمئن شود. 🥕🍓در اردوۍمشهد سینۍ سبڪ ڪوڪو سیب زمینۍ دست من بود و دست دوستم همه جعبه سنگین نوشابه‌. عز و التماس ڪرد ڪه سینۍرو بدید به من سنگینه! گفتم ممنون خودم مۍ برم! و رفتم. از پشت سرم گفت : « مگه من فرمانده نیستم؟ دارم میگم بدین به من!» 🌀چادرم را ڪشیدم جلوتر و گفتم :« فرمانده بسیج هستین نه فرمانده آشپزخونه!» گاهۍ چشم غره اۍ مۍ رفتم بلڪه سر عقل بیاید، ولۍ انگار نه انگار چند دفعه ڪارهایۍرا ڪه مۍ خواست براۍ بسیج انجام دهم، نصفه نیمه رها ڪرد و بعد هم با عصبانیت بهش توپیدم. هربار نتیجه عڪس مۍ داد😩. 🗞نقشه اۍ سر هم ڪردم ڪه خودم را گم و گور کنم و ڪم تر در برنامه هاۍ دانشگاه آفتابۍ بشوم، شاید از سرش بیفتد.» بہ ڪافہ ڪتاب انقݪاب بپـــــوندید ~🦋🍃🖇𝓙𝓸𝓲𝓷↷ ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🚛 @book_caffe ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🌳⃢🚕☕️📚༺✒️ 🇮🇷 ⃟✨༺🍫͜͡🌱

👩‍🎨تم قلمو و مداد رنگی #تم ⋆🤍࿐໋₊ بہ ڪافہ ڪتاب انقݪاب بپـــــوندید ~🦋🍃🖇𝓙𝓸𝓲𝓷↷ ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🚛 @book_caffe ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🌳⃢🚕☕️📚༺✒️ 🇮🇷 ⃟✨༺🍫͜͡🌱

🍋☘تبسمۍ شیرین به یادگار ماند از تمام تلخۍ ها... ساده گذشتند خاطرات 🌞قدمهامان تا انتهاۍ کوچه بۍ بدرقه طی شد و آخرین کلمه، نشست روۍ سطرآخر شعر هامان، بدرود را گذاشتیم و گذشتیم ✍#سبا_آزاد (با کمی تغییر) سلام 🌸صبحتون زیبا و شاعرانه🦋🙂

✍ #محمدعلۍ_جعفرۍ 📗#قصه_دلبری #پارت_هشتم 🍉🙂دلم لڪ می زد براۍ نامه های «بوی بهشت». راستش از همان جا پایم به بسیج باز شد. دوشنبه ها عصر ، یڪ روحانۍ ڪنار معراج شهدا تفسیر زیارت عاشورا مۍ گفت و اڪثر بچه ها آن روز را روزه گرفتند. بعد از نماز هم ڪنار شمسه ۍ معراج افطار مۍ ڪردیم🧀🥒. پنیر ڪه ثابت بود، ولی هر هفته ضمیمه اش فرق می ڪرد:هندوانه , سبزی یا خیار.😋 گاهۍ هم مۍشد یڪۍ به دلش می افتاد ڪه آش نذرۍ بدهد. قید یڪۍ دو تا از اردو ها را هم زدم. 🛵یک ڪلام بودنش ترسناڪ به نظر مۍ رسید . حس می ڪردم مرغش یڪ پا دارد مۍ گفتم « جهان بینۍ ش نوڪ دماغشه ! آدم خود مچڪربین!»🤤😷 🚌🌿در اردوهایۍ ڪه خواهران را مۍ برد ڪسی حق نداشت تنهایۍ جایۍ برود حداقل سه نفرۍ . اصرار داشت : جمعۍ و فقط با برنامه های ڪاروان همراه باشید! ما از برنامه هاۍ ڪاروان بدمان نمۍ آمد ولۍ مۍ گفتیم گاهۍ آدم دوست دارد تنها باشد و خلوت ڪند یا احیانا دو نفر دوست دارند با هم تنها بروند. در آن موقع باید جورۍ مۍ پیچاندیم و در می رفتیم. 😝🚶🏻‍♀ 🌀چند بار در این رفتن ها مچمان را گرفت. بعضۍ وقت ها فردا یا پس فردایش به واسطه ماجرایۍ یا سوتۍ هاۍ خودمان مۍ فهمید. یڪۍ از اخلاق بدش این بود ڪه به ما مۍ گفت فلان جا نروید و بعد ڪه ما به حساب خودمان زیرآبۍ مۍرفتیم مۍدیدیم👀.... بہ ڪافہ ڪتاب انقݪاب بپـــــوندید ~🦋🍃🖇𝓙𝓸𝓲𝓷↷ ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🚛 @book_caffe ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🌳⃢🚕☕️📚༺✒️ 🇮🇷 ⃟✨༺🍫͜͡🌱

🍊🥒فواید ڪتاب خواندن  ۱_ڪاهش استرس🌞 ۲_غرق شدن توی دنیاۍ ادبیات و آموزش، بهتون این امڪان رو مۍ ده ڪه خودتونو از اضطراب زندگۍ روزمره دور ڪنید و ذهنتونو آروم ڪنید. ۲_تقویت مغز🧠😌 تحقیقات نشان داده ڪه بعد از مطالعه باهوش تر مۍ شیم. چند روز بعد از پایان ڪتاب،  مغز مون تغییرات مثبتۍ رو نشون می ده. 💁🏻‍♀دانشمندان میگن ڪه بهبود در ڪارڪرد مغز به علت ارتباطات شدید در مغز و تغییرات عصبیه ڪه در حافظه عضلانۍ ایجاد مۍ شه. ۳_افزایش دامنه لغات📜😃 از فواید دیگه ی ڪتاب خوندن اینه ڪه هرچه بیشتر مطالعه ڪنید، دامنه لغاتتون بیشتر مۍشه🤓 . هرچه دامنه واژگانۍگسترده تر و قوۍترۍ داشته باشید، بهتر میتونید احساسات و تفڪراتتونو بروز بدید. ۴_افزایش تمرڪز🔍🤓 مطالعه ڪردن نیازمند تمرڪزه؛ مؤلفه اۍ ڪه حلقه مفقود این روزهاۍجامعه بشریته . با اختصاص دادن 15 تا 20 دقیقه روزانه به مطالعه و ڪتاب خوندن میتونید توانایۍ تمرڪزتون رو بیشتر ڪنید🙃👍 بہ ڪافہ ڪتاب انقݪاب بپـــــوندید ~🦋🍃🖇𝓙𝓸𝓲𝓷↷ ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🚛 @book_caffe ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🌳⃢🚕☕️📚༺✒️ 🇮🇷 ⃟✨༺🍫͜͡🌱

╭──────── • ◆ • ────────╮ ༺◍⃟🌧 آیت‌الله بهجت(ࢪه): 🌿ڪسانۍ ڪه از مقدارۍ معنویات برخوردار بودند، دنبال ڪشــف و ڪرامت نمۍرفتند، مۍگفتند: ڪیمیا را مۍدانیم، ولۍ به ڪسی یاد نمۍدهیم، ما مۍدانیم ڪه چه چیز را به دیگران یاد بدهیم. 🦋ڪسۍ ڪه از #معنویات و #معرفت_خدا بهره مند است، چه حاجت به ڪیمیا دارد؟چه ڪیمیایۍ بالاتر از #خداشناسۍ؟! ╰──────── • ◆ • ────────╯ ⇆ㅤ◁ㅤ ❚❚ㅤ ▷ㅤ↻ 🎙#کلام_علما ✍#محمدحسین_رخشاد 📗#درمحضر_بهجت ˹🌞.🖇˼✎﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ بہ ڪافہ کتاب انقݪاب بپـــــوندید ~🦋🍃🖇𝓙𝓸𝓲𝓷↷ ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🚛 @book_caffe ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🌳⃢🚕☕️📚༺✒️ 🇮🇷 ⃟✨༺🍫͜͡🌱

🏎غمـــــ مخور جـــانا در این عالـــم ڪه عالـــم هیچ نیســـت🐬.✨ بہ ڪافہ ڪتاب انقݪاب بپـــــوندید ~🦋🍃🖇𝓙𝓸𝓲𝓷↷ ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🚛 @book_caffe ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🌳⃢🚕☕️📚༺✒️ 🇮🇷 ⃟✨༺🍫͜͡🌱

#انگیزشی🎧 🧸 ༺◍⃟🌞🦋 ⇆ㅤ◁ㅤ ❚❚ㅤ ▷ㅤ↻ ━━━━━━━━━━━━━━━━ ⋆🤍࿐໋₊ بہ ڪافہ ڪتاب انقݪاب بپـــــوندید ~🦋🍃🖇𝓙𝓸𝓲𝓷↷ ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🚛 @book_caffe ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🌳⃢🚕☕️📚༺✒️ 🇮🇷 ⃟✨༺🍫͜͡🌱

🖤زمانۍ ڪه معتصم برادر مأمون عباسۍ پس از مرگ او به بغداد وارد شد و از مردم بیعت گرفت به ڪمڪ تُرڪ هایی ڪه در منصب های مختلف به دربار او خدمت می ڪردند ،شهر #سامرا را در شمال شرقۍ بغداد بنیاد نهاد. 🗡در این شهر محله اۍ را به استقرار نیروهاۍ نظامۍ اختصاص داد ڪه به همین دلیل #عسڪر نامیده شد.💂‍♂⚔ ⛓ این محل ڪه به دلیل ترس از تحرڪات شیعیان و موالیان اهل بیت ڪه اصلۍ ترین مخالفان حڪومت بودن به #اقامتگاه_اجبارۍ امام حسن عسڪرۍ (ع) تبدیل شد و آن چنان تحت مراقبت عمال حڪومت بود ڪه ارتباط شیعیان و دوستداران اهل بیت با امام و رهبر خویش را تقریبا ناممڪن مۍ ڪرد.🤷‍♂ ⭕️امام حسن عسڪری (ع) به طور خاص در شش سال دوران امامت پر رنگ خویش شرایط دشوارۍ را در این شهر گذراندند. 〽️غالبا شیعیان از دیدار ایشان محروم بودند و اطلاعات و اخبار شیعیان و فرمایشات و رهنمود های آن حضرت فقط توسط چند تن از #دوستان_خاص و امتحان شده و با ثبات رد و بدل مۍ شد ڪه به طور ناشناس و با استفاده از سلاح #تقیه ، در بین مأمورانِ مراقبِ محله ، نفوذ مۍ ڪردند و یا با عناوین مختلف به محله رفت و آمد مۍڪردند. ⋆🤍࿐໋₊ بہ ڪافہ ڪتاب انقݪاب بپـــــوندید ~🦋🍃🖇𝓙𝓸𝓲𝓷↷ ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🚛 @book_caffe ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🌳⃢🚕☕️📚༺✒️ 🇮🇷 ⃟✨༺🍫͜͡🌱

خوشحالۍ یه مسئله ے عجیب و غریب ریاضیه ؛ چون هر چه ڪه بیشتر تقسیمش کنۍ چند برابر میشه!!🌝💐 صبحتون به خیر و شادی 🦋🌺 ⋆🤍࿐໋₊ بہ ڪافہ ڪتاب انقݪاب بپـــــوندید ~🦋🍃🖇𝓙𝓸𝓲𝓷↷ ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🚛 @book_caffe ┈┈••✾•🌺🍃🌺🍃🌺•✾••┈┈ 🌳⃢🚕☕️📚༺✒️ 🇮🇷 ⃟✨༺🍫͜͡🌱