eitaa logo
کتابخانه مجازی رنجبر
1.2هزار دنبال‌کننده
107 عکس
0 ویدیو
4.2هزار فایل
کتابخانه مجازی رنجبر کتاب مذهبی ، آموزشی ،علمی ،سیاسی ،داستانی و ورزشی @bookranjbar ناشران محترم در صورت مخالف بودن با نشر كتب خود می توانند اطلاع دهند تا موارد ارسالی حذف شود. شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
هیرکان.pdf
1.84M
📚عنوان کتاب : هیرکان ✍️نویسنده : شکیبا پشتیبان 📖موضوع : رمان 📄تعداد صفحات : 74 صفحه بصورت pdf @bookranjbar
gomshode iran shahr.pdf
2.81M
📚عنوان کتاب : گمشده ی ایرانشهر ✍️نویسنده : مهسا محمدی 📖موضوع : رمان عاشقانه 📄تعداد صفحات : 276 صفحه بصورت pdf @bookranjbar
قهوه سرد اقای نویسنده_211269211744.pdf
36.58M
📚عنوان کتاب :قهوه سرد آقای نویسنده ✍️نویسنده :روزبه معین 📖موضوع : رمان 📄تعداد صفحات : 108 صفحه 📗 «قهوه‌ی سرد آقای نویسنده» مهمترین و پرفروش‌ترین اثر نویسنده معاصر ایرانی است. این کتاب که در زمان رونمایی با استقبال گسترده‌ای رو به‌رو شد، از رمان‌های عامه‌پسند و موفق ایرانی در چندسال اخیر به شمار می‌رود. روزبه معین نویسنده جوانی است که نوشتن را از کودکی آغاز کرد و در اولین تجربه جدی رمان نویسی به سراغ نوشتن کتابی تحت عنوان "قهوه سرد آقای نویسنده" رفت. نویسنده جوان "قهوه سرد آقای نویسنده" از روش جالبی برای جذب مخاطب استفاده کرد و با انتشار بخش هایی از کتاب در صفحه اینستاگرامش، اشتیاق به چاپ رسیدن این اثر را بیشتر از پیش کرد و مخاطبانی که بخش هایی از این کتاب را در صفحه آقای بازیگر مطالعه کرده بودند با اشتیاق بیشتری منتظر چاپ این اثر بودند. این کتاب، داستانی عاشقانه با مضمونی هیجانی و معمایی دارد که روایتی از زندگی پرفراز و نشیب یک نویسنده و دختر روزنامه نگار است. "آرمان" نویسنده همان جوان عاشق پیشه داستان است که دلباخته دختری می شود که برای آموزش پیانو به خانه همسایه در رفت و آمد است. نویسنده داستان که دلباخته دختری است که 15 سال از او بزرگتر است اما عشق سن و سال سرش نمیشود و از هر راهی برای بیشتر دیدن دختر استفاده میکند بصورت pdf @bookranjbar
1583355128.pdf
3.5M
📚عنوان کتاب : سخت چون فولاد ✍️نویسنده :الف - کاربر نود و هشتیا 📖موضوع : عاشقانه 📄تعداد صفحات : 356 صفحه 📗 رمان سخت چون فولاد بهار دختری که در کودکی زندگی خوبی داشته، با مرگ پدر، سرنوشت، روی سخت خودش رو به اون نشون می ده. بهار برای حمایت از خانواده آن چنان در روزمرگی ها و مشکلات غرق می شه که یادش می ره یه زنه و زن هم سرشار از احساسات لطیف. چه چیزی می تونه بهار رو از این دژ وحشتناک فولادین که برای خودش ساخته بیرون بیاره؟ آیا معجزه ی عشق می تونه چاره کار باشه؟ @bookranjbar
1_1478655632.pdf
3.28M
📚عنوان کتاب :شهراد ✍️نویسنده : زهرا سادات 📖موضوع : اجتماعی 📄تعداد صفحات : 657 صفحه @bookranjbar
1_1434081352.pdf
1.47M
📚عنوان کتاب : دود صورتی ✍️نویسنده : زینب 8288 📖موضوع: رمان 📄تعداد صفحات : ۲۳۰ صفحه 📚 دانلود رمان دود صورتی رویاهایم را سوزاندم ،رویاهایی که برای به دست آوردنشان،زمین و زمان را به هم دوختم! دودی که از خاکستر رویاهایم بلند می‌شد،خاکستری نبود؛ صورتی بود!نمی‌دانم برای مصرف قرص بود یا شوک مغزی… هرچه که بود از نابودی رویاهایم نشات گرفته بود! به مارک گفتم زنده‌ات نذاره، به حرفم گوش نداد و برات دل سوزوند و حالا تو اومدی توی خونه‌ی سابق پدرت و داری دنبال اون مدارک کوفتی می‌گردی؟! با بیادآوری مارک، صحنه‌ی مرگ داداش کوچولوم جلوی چشمام اومد. اونم نه مرگ معمولی؛ روش اسید ریختن! یه بچه‌ی شیش ساله رو زجر کش کردن! @bookranjbar
4_5891181665241269617.pdf
4.34M
📚عنوان کتاب :عشق و یک دروغ ✍️نویسنده : مارگریت وست 📝مترجم : میمنت دانا 📖موضوع : رمان 📄تعداد صفحات : 320 صفحه 📗 رمان «عشق و یک دروغ» داستان عاشقانه‌ای است که صداقت و راست‌گویی را مهم‌ترین اصل زندگی معرفی کرده است. این که راست بگوییم هرچقدر هم که بدانیم به ضرر ما است. @bookranjbar
badigard_ejbari.pdf
913.9K
📚عنوان کتاب : بادیگارد اجباری ✍️نویسنده : فائزه بهشتی راد 📖موضوع : رمان 📄تعداد صفحات : 276 صفحه بصورت pdf @bookranjbar
khanoom kochooloo.pdf
2.11M
📚عنوان کتاب : خانم کوچولو ✍️نویسنده : فاطمه قموشی 📖موضوع : رمان 📄تعداد صفحات : 267 بصورت pdf @bookranjbar
1_1551730604.pdf
3.97M
📚 عنوان کتاب : دلباخته (حس و احساسیت) ✍️نویسنده: جین آستن 📝 مترجم :عباس کرمی فر 📖موضوع: رمان 📄تعداد صفحات : ۴۳۲ صفحه @bookranjbar
1_1544722258.pdf
2.82M
📚عنوان کتاب : عشق سبز ✍️نویسنده : فرشته اقیان 📖موضوع : رمان 📄تعداد صفحات : 500 صفحه 📗 معرفی کتاب قسمتی از رمان: از طبقه سوم بیمارستان هر فیلد بیرون را می نگریست. بر خلاف روزهای قبل، آن روز هوا آفتابی بود و سبزه‌های محوطه بیمارستان که از باران شب پیش خیس شده بودند زیر نور آفتاب جلوه‌های خاصی پیدا کرده بودند. از انتهای راهرو دکتر فروزان، دکتر هیرون به من نزدیک می‌شدند. از پنجره روی برگرداندم و به طرف آنان رفتم. @bookranjbar