eitaa logo
کتاب طلائیه
486 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
116 ویدیو
4 فایل
📚 کتاب و بازی فکری | انتخاب‌های خاص 📫نشانی: اراک، ابتدای خیابان محسنی، سمت راست، جنب پل خیبر 📞09189637930_08632228593 اینستاگرام📱 instagram.com/booktalaeieh خرید🛍️ @Vahidjalaeie بخش انتشارات (چاپ و نشر)📙 @Khademshohadiran
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📖 دخترم! شادی و شعفی که از این دیدار در دل مادرت پدید آمد، در چشم‌هایش درخششی آشکار می‌گرفت. افطار آن شب از برایم به ارمغان آمده بود. طرف‌های غروب جبرئیل، آن ملک نازنین خداوند، با طبقی در دست، آمد و کنارم نشست. سلام حیات‌آفرین را به من رساند و گفت که افطار این آخرین روز دیدار را، محبوب_ جل و علا_ از برایت هدیه کرده است. در پی او میکائیل و اسرافیل هم آمدند_ خدا ارج و قربشان را افزون کند_ جبرئیل با ظرفی که از 3بهشت آورده بود، آب بر دست‌هایم می‌ریخت، میکائیل شست‌وشویشان می‌داد و اسرافیل با حوله لطیفی که از بهشت همراهش کرده بودند، آب را از دست‌هایم می‌سترد. 🔸 ببین دخترم!_جان پدرت به فدایت_ که همه مقدمات ولادت تو قدم به قدم از تکوین می‌یافت. این را هم باز بگویم که تو کسی هستی که به وارد می‌شوی. تویی که را برای بهشتیان افتتاح می‌کنی. این را اکنون که تو مهیای خروج از این دنیای بی‌وفا می‌شوی نمی‌گویم این را اکنون که تو اسما را صدا می‌کنی که بیاید و رخت‌های مرگ را برایت مهیا کند نمی‌گویم... این را اکنون که تو وضوی وفات می‌گیری نمی‌گویم، همیشه گفته‌ام، در همه جا گفته‌ام که من از بوی بهشت را می‌شنوم ... ❣❣ 🔻به ما بپیوندید🔻 @booktalaeieh 📓 برشی از کتاب
💎در شب تصمیم داریم کتابی به شما پیشنهاد دهیم که همینطور عشقی و دلی به رفته است. 📙«» نوشته کتابی است که تصمیم گرفته از زبان رسمی فاصله بگیرد و کمی خودمانی‌تر با سخن بگوید. فراز‌های این کتاب پر است از خواسته‌هایی که هر روز در سرمان می‌چرخد اما نمی‌دانستیم می‌توانیم همینقدر ساده و بی مقدمه آن‌ها را به بگوییم. ❣❣ 🔻به ما بپیوندید🔻 @booktalaeieh
🌾 چک‌آپ روح ما در این دنیای سرشار از غفلت است. 🌱 خیلی از ما در جریان زندگی روزمره نسبت به جسم خود حساس هستیم و برای پیشگیری و درمان ها اقدام می‌کنیم اما نسبت به سلامت و معنوی خود دقت لازم را نداریم. 📚 مجموعه چهار جلدی "مواعظ" که سلسله مباحث مرحوم ؛ چهره برجسته و صاحب نفس معاصر است، به تعبیری روح ماست. 📃 بیان و روح‌نواز این مجموعه شاید جدی‌ترین ویژگی آن برای مخاطبی است که خسته از آلودگی‌ها، در جستجوی راهی برای به سوی است. 🔔 شده در کوران دغدغه‌های زندگی، خسته و ، خدایت را صدا بزنی و ندایی از عمق وجودت بگوید "کاش به خالق مهربانم نزدیک‌تر بودم؟" https://eitaa.com/booktalaeieh
📙«» نوشته کتابی است که تصمیم گرفته از زبان رسمی فاصله بگیرد و کمی خودمانی‌تر با سخن بگوید. فراز‌های این کتاب پر است از خواسته‌هایی که هر روز در سرمان می‌چرخد اما نمی‌دانستیم می‌توانیم همینقدر ساده و بی مقدمه آن‌ها را به بگوییم. https://eitaa.com/booktalaeieh
📚 🔸... این کلمه، این مفهوم، بود و از سی‌وهفت سال پیش تا همین لحظۀ اکنون، مغزم دست گذاشته روی علامت سؤال صفحه‌کلید مغزم و هنوزاهنوز برنداشته. این مفهوم، این نیرو، این نور، این قدرت، این هر چی که هست، کیست؟ از کجا آمده؟ قرار است برای من چه‌کار کند و قرار است برایش چه‌کار کنم؟ 🔸خدا را توی همان چند سال اول کودکی از چند تا مختلف دیدم. عینک اول بود. خدای معلم‌های دینی مدرسه مثل خودشان بود؛ خدایی با عینکی کائوچویی که یک سری مقررات دقیق و منظم وضع کرده بود سخت‌تر از مقررات مدرسه و هر کس دست از پا خطا می‌کرد، حسابش با آتش جهنم بود و سُرب داغ و میل گداخته به چشم؛ یک خدای اخمو و بی‌اعصاب که انگار همیشه از دندان‌درد رنج می‌برد و همین روی رفتارهایش تأثیر منفی گذاشته بود. از این خدا خیلی می‌ترسیدم. عینک بعدی بود. مثل خودش بود این خدا؛ مثل مادرم؛ مهربان و صمیمی و یک بُغضی همیشه توی صدا و چشم‌هایش بود. این خدا را خیلی دوست داشتم. اگر کار بدی می‌کردم، سگ‌محلم می‌کرد؛ ولی با یک ببخشیدگفتنِ من، با یک «دوستت دارم به خدا»، با یک «مگه چند تا پسر داری که باهام حرف نمی‌زنی»، یخش می‌شکست و دوباره بغلم می‌کرد و می‌گفت: «پسر خوبی باش! من خیلی ناراحت می‌شم که سرت داد می‌زنم. دلم ریش می‌شه تا برگردی و بگی ببخش.» برشی از کتاب https://eitaa.com/booktalaeieh