⚜️حکایت
📜 خدایا چرا من؟!
✍️قهرمان تنیس به خاطر خون آلوده ای كه در جریان یك عمل جراحی دریافت كرد به بیماری ایدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد.
او از سراسر دنیا نامه هایی از طرفدارانش دریافت كرد.
یكی از طرفدارانش نوشته بود :
چرا خدا تو را برای چنین بیماری دردناكی انتخاب كرد؟
او در پاسخش نوشت :
در دنیا 50 میلیون كودك بازیِ تنیس را آغاز می كنند.
5 میلیون نفر یاد می گیرند كه چگونه تنیس بازی كنند.
500 هزار نفر تنیس را در سطح حرفه ای یاد می گیرند.
50 هزار نفر پا به مسابقات می گذارند 5000 نفر سرشناس می شوند.
50 نفر به مسابقات خاص راه می یابند.
چهار نفر به نیمه نهائی می رسند و دو نفر به فینال
و آن هنگام كه جام قهرمانی را روی دستانم گرفته بودم
هرگز نگفتم خدایا چرا من؟
و امروز هم كه ازاین بیماری رنج می كشم هرگز نمی توانم بگویم خدایا چرا من؟
✅ یادمان باشد زندگی مالامال از خوشیها و موفقیتها و ناخوشیها و شکستهاست.
#سواد_زندگی
#رنج_۱۷
@booyebaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅خیلی وقتها شده که ما خیری به یه نفر رسوندیم با نیت برای رضای خدا
اما؛
اگه از همون آدم کوچکترین ضربه ای بخوریم اولین چیزی که میگیم:
بشکنه این دست که نمک نداره؛ به هرکس خوبی کردم بدی دیدم.
"مهربان بودن عالیه" اما عالیتر اینه که از محبتی که کردیم رد بشیم.
و دریافت کنندهی محبتمون را "مدیون" ندونیم.
و این و بدونیم اگه محبتمون واقعا برای رضای خدا بوده؛ پاداشمون را خدا میده نه بنده خدا.
و......دست بی نمک دستی است که منتظر پاسخ از بندهی خداست.
از طرف دیگر
اگر از کسی کوچکترین محبتی دیدیم نمک شناس باشیم.
چون در قرآن هم آمده: "هل جزا الاحسان الا الاحسان"
پاسخ محبت محبت است.
پاسخ شیرینی،تلخی نیست.
☘و چقدر زیباست که:
"بی توقع مهربان باشیم."
#سواد_زندگی
@booyebaran313
🔆مردخوشبخت
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت:
"نصف قلمرو پادشاهیام را به کسی میدهم که بتواند مرا معالجه کند"
🔅تمام آدمهای دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست
✅تنها یکی از مردان دانا گفت: "فکر کنم میتوانم شاه را معالجه کنم.
اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود"
🔅پادشاه پیکهایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد....
آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.
1️⃣آن که ثروت داشت، بیمار بود.
2️⃣آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد،
3️⃣ یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت.
4️⃣یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.
خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.
✅بالاخره شبی از شبها، شاهزاده از کنار کلبهای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی میگوید.
"شکر خدا که کارم را تمام کردهام. سیر و پر غذا خوردهام و میتوانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری میتوانم بخواهم؟"
🔅پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش پادشاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.
پیکها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند.
◀️اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن هم نداشت!!!
آری تمام سرمایه مرد خوشبخت قناعت او بود و قناعت بزرگترین سرمایه است؛ در حدیث آمده :
🌷"عز مَن قنع و ذل مَن طمع."
🌷"طمع را نباید تو چندان کنی
که صاحب کرم را پشیمان کنی"
✅ هرچه وابستگی و انتظارات و توقعمان بیشتر؛گرفتاریها و رنجمان بیشتر.
#سواد_زندگی
#رنج_۱۸
@booyebaran313
هدایت شده از نون و قلم(ف.اصفهانی)📝
#خودنویس
«هو الکبیر»
داشتم در رابطه با موضوعی با همسرم صحبت می کردم و می گفتم:« حالا فردا خدا بزرگه، إن شاء الله ببینیم چه میشود.»
که یکدفعه محمد حسین با نگاهی سرزنش آمیز گفت:« مامان؛ مگه خدا، امروز کوچیکه؟! خدا همیشه بزرگه. امروز و فردا هم نداره.»
و چقدر جمله اش تکانم داد.
و عمیقاً مرا به فکر فرو بُرد.
شاید ما خیال می کنیم، جمله ی « فردا خدا بزرگ است»،صرفاً یک اصطلاح رایج و غلطی است که وِرد زبانمان شده، اما متأسفانه اگر در مناسبات زندگی هایمان نیز کنکاش کنیم، متوجه می شویم که گاهی وقتها، واقعاً خدایمان، کوچک می شود.
و محمد حسین، راست می گفت.
خدای ما، همیشه و هرجا بزرگ است و این میزانِ فاصله ی بسیارِ ماست که گاهی او را کوچک می بینیم.
و بدون تردید، وقتهایی که احساس می کنیم به تهِ تهِ ناامیدی رسیدیم، در دور ترین بُعد، از خدا ایستاده ایم.
که نتیجه اش می شود ترس و دلهره و اضطراب از ناملایمات دنیا.
و اینجاست که باید تا دیر نشده، دست بجنبانیم و فاصله مان را با خدا یک تنظیم اساسی بکنیم و این کار، تنها با فاصله یاب یقین و توکل، مُیسّر خواهد شد.
و شگفتا!
که هرچه نزدیکتر شویم، باز هم جایی هست برای بیشتر نزدیک شدن. بدون آنکه حدّ یقفی در کار باشد.
و شاید این همان، معنای جمله ی زیبای «الله أکبر » است،
که با قُرب بیشتر، خدا در وجود ما، بزرگ و بزرگتر خواهد شد.
......................................
امروز محمدحسین، استاد عقاید من بود و من در ذهنم، اسم درس این کلاس را گذاشتم:« بزرگِ ناتمام».
شاید عجیب بنظر برسد، اما احساس کردم، تمام عقاید و کلامی که روزگاری خوانده بودم و فکر می کردم به کارَم نیامده، از طریق DNA به محمد حسین منتقل شده است.
و کاش احساسم، درست باشد.
و کاش همیشه متفکر و عمیق بماند.
و من إجابت این دعا را فقط از تو می خواهم
فقط از تو
ای خدای من؛
بزرگِ ناتمام من...
ف.اصفهانی
۲۴مهر۱۴۰۲
#ف_اصفهانی
#نون_و_قلم
#خدا
#مادرانه
#فرزند
#کپی_فقط_با_لینک🙏😊
🌺@noonoghalam🌺
چیکارکنم راحت شم ؟
من الآن یک دعا میکنم، شما «الهی آمین» بگویید و یقین داشته باشید که این دعا مستجاب نخواهد شد!
«خدایا یک زندگیِ خوش و خرّم، به ما عنایت بکن؛ اینقدر خوب باشد! خانممان آنجوری باشد که دلمان میخواهد، شوهرمان آنجوری باشد که دلمان میخواهد، پسرمان، دخترمان، آنجوری که دلمان میخواهد، همسایۀمان آنجوری که دلمان میخواهد...»
بابا دیگر فکر کنم شما از دنیا رفتهای و مرحوم شدهای!
چون در دنیا اینجوری نیست!
میفرماید: مؤمن، یا همسرش اذیتش میکند، یا همسایهاش، یا همکارش؛ زیر دستش! میفرماید: اگر هیچکسی از اطرافیانش هم اذیتش نکند، میرود در خیابان یکنفر تصادفاً اذیتش میکند، از سر سوءتفاهم و الکی! بالاخره باید از یک جایی بخورد، نمیشود که نخورد!
(مَا أَفْلَتَ الْمُؤْمِنُ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْ ثَلَاثٍ وَ رُبَّمَا اجْتَمَعَتِ الثَّلَاثُ عَلَیْهِ إِمَّا أَنْ یَکُونَ مَعَهُ فِی الدَّارِ مَنْ یُغْلِقُ عَلَیْهِ الْبَابَ یُؤْذِیهِ أَوْ جَارٌ یُؤْذِیهِ أَوْ شَیْءٌ فِی طَرِیقِهِ وَ حَوَائِجِهِ یُؤْذِیهِ ؛)
من نمیخواهم شما را دعوت به صبر بکنم؛ میخواهم شما را دعوت به «رشد» بکنم؛ رشد پیدا کنید. این فرصت عالیای است!
نه اینکه من و شما اینجور باشیم. امام باقر(ع) میفرماید: من از غلامان خودم و خانوادۀ خودم گاهی شکنجهای میشوم و سختترین تحمّل را میکنم، خطای غلام یا زیردست خودم را تحمّل میکنم و میدانم رشد و تقرّبم به خدا در صبر عیب این غلامان است.
(إِنِّی لَأَصْبِرُ مِنْ غُلَامِی هَذَا وَ مِنْ أَهْلِی عَلَى مَا هُوَ أَمَرُّ مِنَ الْحَنْظَلِ إِنَّهُ مَنْ صَبَرَ نَالَ بِصَبْرِهِ دَرَجَةَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ وَ دَرَجَةَ الشَّهِیدِ الَّذِی قَدْ ضَرَبَ بِسَیْفِهِ قُدَّامَ مُحَمَّدٍ(ص) ؛ )
آنهایی که مدیر هستند یا معلّم هستند حتماً یک زیردستی دارند که کفرشان را در میآورد!
روایت است. حتماً شکنجهات میکنند. در روایت هست هیچ مدیری نیست که زیردستِ آزاردهنده نداشته باشد.
تا دیدی یک کسی اذیت کرد، بگو «بچهام» اشتباه کرد. این «بچهام» یک قرص و کپسول خیلی مؤثر است! فکر کن او بچهات است. نگو آدم از بچهاش هم عصبانی میشود ها! یک حسّ مامانی بگیر! اینها همه بچهام هستند. «بچهام نفهمید!» اصلاً عصبانیت برطرف میشود.
این قرص برای رفع غضب، قرص خوبی است. اگر وقتی میگویی «بچهام» باز هم عصبانی میشوی، دوزِ این قرص را ببر بالا. یک مُدل دیگر هست؛ این 250 است ولی پانصدش هم هست! پانصدش در داروخانه نوشته «نینی کوچولوی من!» دیگر ببین نینی کوچولو وقتی جای خودش را هم کثیف میکند، مامان عصبانی نمیشود. نینی کوچولو است دیگر!
با مصرف این داروها رشد پیدا کنید. فرصت عالیای است.
با توجه به سخنان استاد:
راحتی در دنیا نیست
گشتم نبود
نگرد نیست.
دنیا همانند میدان مسابقهای پر از موانع است که برداشتن موانع آن ممکن نیست ولی رد کردن موانع با مهارتهای لازم میتواند برای ما مفید باشد و ما را به سرمنزل مقصود که بهشت و راحتی مطلق است خواهد رساند.
#رنج_۱۹
#استاد_پناهیان
@booyebaran313
تنها بازماندهٔ يک كشتیِ شكسته، توسط جريان آب به يک جزيرهٔ دور افتاده برده شد.🌊
با بیقراری به درگاه خداوند دعا میكرد تا او را نجات بخشد. ساعتها به اقيانوس چشم میدوخت، تا شايد نشانی از كمک بيابد، اما هيچ چيز به چشم نمیآمد.
نا اميد شد و تصميم گرفت كه كلبهای كوچک بسازد تا خود و وسايل اندكش را بهتر محافظت نمايد.🏠
روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود. اندوهگين فرياد زد: «خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟»🏠🔥
صبح روز بعد او با صدای يک كشتی كه به جزيره نزديک میشد از خواب برخاست. آن کشتی میآمد تا او را نجات دهد. مرد از نجات دهندگانش پرسيد: «چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، ديديم.»
نتیجه: آسان میتوان دلسرد شد، هنگامی كه بنظر میرسد كارها به خوبی پيش نمیروند، اما نبايد اميدمان را از دست دهيم، زيرا خدا هست، حتی در ميان درد و رنج.
دفعه آينده كه كلبه ما در حال سوختن است به ياد آوریم كه آن شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند.
#رنج_۲۰
@booyebaran313
معروف است که یوزپلنگ از هر ده بار تلاش برای شکار، تنها در یکی از آنها موفق میشود!
🔘 وقتی یوزپلنگ نُه بار تلاش میکند و نتیجه نمیگیرد؛ با خود نمیگوید که من برای این کار ساخته نشدهام؛ من شکارچی نیستم؛ بهتر است بروم علف بخورم!
او برای دهمین بار نیز تلاش میکند؛ او آنقدر تلاش میکند تا به نتیجه دلخواه خود برسد.
🔘 اگر ناملایمات مسیر ما را خسته کردند، از تلاش دست برنداریم؛ زیرا ماهیچ وقت نمیدانیم تا چه اندازه به موفقیت نزدیک شدهایم.
یادمون باشه که هیچ موفقیتی بدون درد و رنج نیست!
#رنج_۲۱
#سواد_زندگی
@booyebaran313