eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
108 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
این دوست شهید درباره آرزوی شهید یعقوبی می‌گوید: «آرزویش این بود تا پیکرش مانند سیدالشهدا(ع) چندین روز در خاک‌های داغ سوریه بی‌کفن و بی جان بماند
مومن طمعش به خداست. چشم و دلی که از امور دنیا سیر باشد، در ساحل حکومت معبود، آرامش پیدا می‌کند. شهید محمدرضا یعقوبی در ایام شهادت حضرت علی(ع) شهید شد و پس از هفت سال مفقود بودن، در ایام شهادت حضرت زهرا(س) به وطن بازگشت.
خوشا آنان که مردانه مرده‌اند و تو ای عزیز می‌دانی تنها کسانی مردانه می‌میرند که مردانه زیسته باشند.
مراسم وداع با پیکر این شهید مدافع حرم دیروز سه‌شنبه 14 آذر 1402 از ساعت ۱۸ الی ۲۰ در شهرستان رودسر و ۲۰:۳۰ الی ۲۳ در مسجد جامع لنگرود برگزار شود.
یکی از خصوصیاتی که شیعه باید داشته باشد معرفت شناسی است که امروزه از آن به‌عنوان بصیرت نام می‌برند و شهید بزرگوار به بصیرت کامل رسیده بود و در راه اسلام و دفاع از حریم انقلاب اسلامی به عنوان مدافع حرم به مقام شهادت نائل آمد تا به جرگه یاران قدیم خود از جمله سردار شهید حسين املاکي بپیوندند. مراسم نمادین تشییع و تدفین شهید جاویدالاثر مدافع حرم گیلان شهید محمدرضا یعقوبی کیاسه عصر روز 5 شنبه 24 تیر ماه در گلزار شهدای لنگرود برگزار و لباس وی به ‌صورت نمادین تدفین شد.
شهید محمد رضا یعقوبی شهید محمدرضا یعقوبی(از شهدای جامعه حقوقی کشور و وکیل پایه یک دادگستری) در نیمه شب 19 رمضان - شب ضربت خوردن امیرالمومنین(ع) - در سوریه و در دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام در عملیات مستشاری به شهادت رسید به همین دلیل وی را شهید لیله‌القدر نامیدند شادی روح شهدا علی الخصوص شهدای مدافع حرم صلوات.
🌼 گروه منتظران واقعی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برگزار میکند: 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اینجا کجاست اینهمه چشم تر آمده اینجا کجاست اینهمه بی مادر آمده همزمان با شهادت حضرت زهرا ( سلام الله علیها) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⌛️زمان:یکشنبه ۱۴۰۲/۹/۲۶ 🕰 ساعت ۲۲ با حضور: 🎤استاد شب نگار 🌸⃟🌼჻ᭂ࿐✰🌸🌼 @montazeranzohooremamasr 💠 گروه جامانده از شهدا ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2098397195Ce44ef032f0 کانال غواص ها بوی نعنا میدهند @booyenaena
من گدای توجه حسینم. گدای پذیرش این امامم. می خوام که یکی از محبان ایشان باشم و با سفر به حرم ایشان می خوام که رسم محب بودن حسین رو بدونم. از شما می خوام که تو این زمینه با حلالیت و بخشش من به من کمک کنید تا مبادا در پیش این حضرت خجالت زده بشم. به امید روزی که همه ی شما عزیزان توفیق رفتن به حرم امام حسین (ع) را داشته باشید. هم اکنون در راه رفتن به بهشت دنیا و آخرت راهی هستم
سیدسجاد با اصابت راکت به پهلویش به شهادت رسید پدری که گریه‌های دخترانش او را از رفتن به سوریه منصرف نکرد.... 🍃🌹معرفی 💠 ارائه : بزرگوار خادم الشهدا یازینب(س) 📆 شنبه ۱۴۰۲.۱۰.۱۶ ⏰ ساعت ۲۱:۰۰ گروه جامانده از شهدا👇🌹 eitaa.com/joinchat/2098397195Ce44ef032f0 کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃 eitaa.com/booyenaena
انگار همه می‌دانستند راهی که می‌رود بازگشتی ندارد. دخترانش به دنبالش می‌دویدند و می‌گفتند: «بابا نرو‍، بابا نرو. بابا سوریه را آزاد کردی برگرد.» اما سجاد از دوقلوهایش دل کند تا کودکان سوریه را نجات دهد.
سیدسجاد روشنایی، شهید مدافع حرم در سال ۱۳۳۱ در روستای روشنای اراک متولد شد، پدرش در ابتدا کشاورز بود و پس از مهاجرت به قم در سال ۱۳۵۹ در جهاد سازندگی مشغول به کار شد، جالب است بدانید در کودکی پدر و مادر او می‌خواستند نام او را زین‌العابدین بگذارند اما در نهایت تصمیم گرفتند او را سجاد بنامند
سجاد در کودکی به شدت مریض شد و همه پزشکان از او قطع امید کردند اما خداوند به او نظر کرد و سیدسجاد روشنایی تا ۳۷ سالگی زنده ماند و جان خود را به اسلام و اهل بیت(ع) ‌تقدیم کرد.
شهید در کودکی بسیار مهربان و عاقل بود و با همان جثه کوچکش به اندازه یک انسان عاقل و بالغ در کشاورزی به پدرش کمک می‌کرد و از همان کودکی عاشق اهل بیت و امام حسین(ع) بود و لحظه‌ای را در محرم از دست نمی‌داد و همیشه مشغول عزاداری و مداحی بود و می‌گفت: «برای جدم عزاداری می‌کنم»؛ به عبارت دیگر غیرت خاصی بر روی امام حسین(ع) داشت.
سجاد در دانشگاه دو ترم رشته زبان خواند اما دلش راضی نبود، انصراف داد و وارد دانشگاه امام حسین (َع) شد و ۱۷ سال با عضویت در سپاه با دل و جان خدمت کرد.
وی از طریق خانواده خود با همسرش آشنا شد، از آنجا که پدر این دو خانواده با یکدیگر همکار بودند و شناخت کافی از یکدیگر داشتند و سجاد از سختی‌های کار خود و زندگی یک نظامی به همسرش گفت و او هم عاشقانه وی را انتخاب کرد و در شب ولادت حضرت علی(ع) زندگی مشترک آن دو آغاز شد و حاصل این ازدواج دو دختر به نام‌های ملیکا السادات و مریم السادات است.
از نگاه همسر شهید، از همان اوایل ازدواج هم آرزوی وی شهادت بود و در همه حال اعم از شادی، دلتنگی، خستگی گلزار شهدا را برای رفتن انتخاب می‌کرد چرا که حس و حال عجیبی پیدا می‌کرد و تمام حس و حالش را با شهدا در میان می‌گذاشت و روز به روز بر شوق رفتنش بیشتر می‌شد.
دیگر شاخصه‌های اخلاقی او می‌توان به مهربانی و دست و دل بازی، عشق به همسر و فرزند اشاره کرد. با توجه به عشقی که به همسر و فرزندانش داشت، جلب رضایت همسر و رفتن به سوریه برای او سخت شده بود اما با کلام منطقی و مهربانی توانست اطرافیانش را متقاعد کند و مسئولیت خانواده را به همسرش سپرد و توانست رضایت همسر خود را جلب کند و همسرش به عنوان هدیه یک قرآن متبرکی را به دست شهید می‌سپارد.
اما زمانی که روز وداع فرامی‌رسد او پا روی تمام تعلقاتش می‌گذارد و تا جایی که بی‌تابی و گریه دختران او هم مانع رفتنش نمی‌شد و تا جایی که مریم السادات فرزند شهید گفت: «بابا دیگه هیچ‌وقت برنمی‌گرده اون شهید میشه.»
شهید علاقه زیادی به خانواده خود داشت به گفته پدرش، سجاد فقط پسرش نبود بلکه یک رفیق و همراه تمام عیار او بود. بعد از مطرح کردن تصمیم اش برای رفتن به سوریه با مخالفت پدرش مواجه می‌شود که می‌گوید: پس مادرت چه می‌شود؟ او در جواب پدر می‌گوید: «نمی‌توانم تحمل کنم سر نیزه را در حلق بچه‌های شیرخواره ببینم، باید بروم.»
وقتی که شهید عزمش را برای سوریه رفتن جزم کرد همه خانواده در خانه سجاد گرد آمدند، همگی بغض کرده بودند و هیچ کس حرفی نمی‌زد و دختران دو قلویش دنبال او می‌دویدند و می‌گفتند: «بابا نرو، بابا نرو، وقتی سوریه را آزاد کردی برگرد.» شهید از دوقلوهایش دل کند و رفت.
شهید سجاد روشنایی فرمانده گردان سوم امام حسین(ع) بود و در منطقه عملیاتی سوریه به عنوان جانشین گردان خدمت می‌کرد، سید سجاد از لشکر فاطمیون به سوریه اعزام شد، و ۲۵۰ نفر را در سوریه فرماندهی و هدایت می‌کرد و همیشه جلو دار نیروها بود و در زمان او کمترین تلفات به وجود آمده است.
همانطور که سردار سلیمانی گفتند کانال‌های نبل و الزهر مانند خرمشهر قفل شده بود، کانال الزهرا از مناطق شیعه نشین سوریه است که با یاوری مدافعین حرم و حضور سیدسجاد در بین آن‌ها آزاد شد، سیدسجاد در درگیری با نیروهایی که درب خیبر را شکستند، در نهایت با اصابت راکت به پهلویش سیزدهم بهمن‌ماه ۱۳۹۴ به درجه شهادت نائل شد.
بهمن‌ماه یادآور آزادی دو منطقه شیعه‌نشین نبل و الزهرا از دست تروریست‌ها است که به مدت ۴ سال در محاصره تروریست‌ها بوده و با مشارکت مدافعین حرم قمی، شهید سراجی، قلی‌زاده، عربی، سامانلو و هاشمی لشکر علی‌بن ابیطالب قم آزاد شد.
پدر شهید می‌گوید: «حاضر هستم که کف پوتین‌های پاسداران را ببوسم و چه قدر از این که فرزندم در لباس پاسداری خدمت کرده و به درجه شهادت رسیده شاکر هستم و اگر هزار تا سجاد دیگر داشتم دوست داشتم در راه اسلام و حق بدهم، درست است که داغ جوان دیدن سخت است اما به واسطه فرزند شهیدم قلبم روشن و باز شده است.»
همسر شهید زمانی که متوجه شده بود همسرش به درجه شهادت نائل شده و به آرزوی دیرین خود رسیده است خوشحال شد و سعی کرد که در حضور فرزندان خود بی‌تابی نکند، با این وجود فرزندان او را آرام می‌کردند و از جایگاه پدر شهیدشان برای وی می‌گفتند.