eitaa logo
🇮🇷غواص ها بوی نعنا می ده🇮🇷
109 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
در خصوص ویژگی‌های اخلاقی شهید بگویید؟ آقا محمد بسیار قدرشناس و صادق بودند، به نحوی‌که طی 10 سال زندگی مشترک، هیچ‌گاه از همسرم دروغ نشنیدم. همچنین وی همواره به دنبال رفاه و آسایش خانواده بودند؛ حتی اگر خود در سختی قرار می‌گرفتند. همیشه می‌گفتند: از امام حسین (ع) شرم دارم که در کربلا به فکر آسایش همسر و خانواده‌ام باشم، به همین خاطر هیچ‌گاه با هم کربلا نرفتیم. شهید عبداللهی ارادت ویژه‌ای به حضرت زهرا (س) داشتند و می‌گفتند: چادر، حجاب حضرت زهرا (س) است. اگر مشاهده می‌کردند خانم چادری به زمین می‌خورد، همان‌جا ایستاده و گریه می‌کردند. آقا محمد علاقه بسیاری به امام رضا (ع) داشتند. مدتی بود که دایم می‌گفتند: دلتنگ زیارت امام رضا (ع) هستم، اما می‌ترسم اگر به مشهد بروم از اعزام جا بمانم. رفتند و پیکر مطهر شهید بازگشت. زمانی‌که داخل معراج شهدا بودیم، به یاد حسرت زیارتی که بر دل شهید مانده بود، افتادم. روز خاک‌سپاری که مصادف با شهادت امام رضا (ع) بود، پرچم حرم امام رضا (ع) را برای او آوردند.
به نظر شما مهم‌ترین دستاورد زندگی مشترک شما با شهید چه بود؟ سراسر زندگی ما سرشار از درس و آزمون بود. برای مثال گاهی می‌پرسیدند: ولایت من بیشتر است یا پدر؟ با نتیجه‌ای که می‌گرفتند، درس ولایت‌مداری می‌دادند. به یاد دارم روزی پدر همسرم ما را برای شام دعوت کرده بودند. آقا محمد، چون خسته بودند، گفتند: عذرخواهی کرده و می‌گویم: ان‌شاءالله فردا خدمت می‌رسیم. هنگامی‌که پدر آقا محمد تماس گرفتند، گفتند: چشم پدر، الان حرکت می‌کنیم. درحالی‌که خنده‌ام گرفته بود، گفتند: با اینکه از میزان علاقه من به پدرم آگاه هستید؛ اما من حضرت آقا را بیشتر از پدر خود دوست دارم و حرف آقا مهم‌تر است.
چطور راضی به رفتن ایشان به سوریه شدید؟ زمانی‌که موضوع نبش قبر حجر بن عدی در سوریه توسط تکفیری‌ها مطرح شد، آن‌قدر آشفته شدند که مدتی خواب آرام نداشتند. می‌گفتند: تصور کنید که در کربلا بوده و امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) کمک می‌خواستند. چطور با این وابستگی کنار آمده و اجازه جهاد می‌دادید؟ پاسخ دادم: علاوه بر آن‌که شما را تشویق به جهاد می‌کردم خود نیز همراه شما می‌آمدم. گفتند: اکنون هم همین وضعیت است.
به خاطر دارم مرتبه اول که از سوریه بازگشتند، داخل فرودگاه پرسیدند: اگر الان مجدد بخواهم به سوریه بروم، نظر شما چیست؟ گفتم: همین که شما را دیدم و مطمین شدم، سلامت هستید، برای من کافی است، مخالفتی نمی‌کنم. آقا محمد گفتند: اما واقعیت آن است که درباره این مسایل نباید اجازه گرفت؛ اگر نیاز باشد، باید رفت. البته به شوخی می‌گفتند که ناراحت نشوم. به این شکل امتحان می‌گرفتند
مهارت در رشته‌های غواصی، راپل، پاراگلایدر و تیراندازی را چگونه کسب کردند؟ آقا محمد پشتکار بسیاری داشتند و معتقد بودند: سرباز امام زمان (عج) باید همیشه آماده باشد. در راه رسیدن به این هدف هم بسیار سختی کشیدند. به خاطر دارم دوره آموزشی به مدت یک هفته از پنج صبح تا نیمه شب در سمنان در حال برگزاری بود. من سعی می‌کردم دلتنگی خود را بروز ندهم؛ اما آقا محمد با وجود تمام خستگی‌ها دو مرتبه از خواب خود گذشتند، به تهران آمدند، همدیگر را دیدیم و مجدد شبانه
از شهادت هم صحبت می‌کردند؟ بله، شهریور ۱۳۹۶ تصمیم گرفتیم به تفریح برویم. با وجود آن‌که دوست داشتیم تفریحات ما خانوادگی باشد، آن سفر جزء معدود سفر‌هایی بود که زودتر حرکت کردیم و ابتدا به گلزار شهدای بهشت زهرا (س) رفتیم. زمانی‌که به مزار شهید علی امرایی رسیدیم، آقا محمد گفتند، دوستانم می‌گویند: شبیه شهید امرایی هستم. سپس با خنده ادامه دادند: اگر شهید شدم، من را هم در قطعه ۲۶ خاک کنید. به شوخی گفتم: بالاخره شما می‌خواهید پیکر داشته باشید یا خیر؟ چون همیشه دعا می‌کردند هنگام شهادت ذره‌ای از بدن خود باقی نماند. پاسخ دادند: ان‌شاءلله پیکری باقی نمی‌ماند؛ اما اگر پیکرم بازگشت در این قطعه به خاک سپرده شوم؛ اما سنگ مزار نداشته باشم، چراکه به دلیل بازگشت پیکر شرمنده امام حسین (ع) هستم، دیگر شرمنده حضرت زهرا (س) نباشم.
#شهید_محمد_عبداللهی #شهید_مدافع_حرم_ #محمد_عبداللهی_ #کلنا_عباسک_یازینب_ #شهید_شهادت
شب قبل از اعزام برای زیارت به قم رفتند. مرتبه دوم اعزام، هم من و هم همسرم حال عجیبی داشتیم؛ اما در مورد آن با یکدیگر صحبت نمی‌کردیم. از روزی که اعزام شدند تا دو هفته تب و لرز داشتم؛ اما به دلیل مراعات حال همسرم، دلتنگی خود را بروز نمی‌دادم. ۲۹ روز از نبودن همسرم می‌گذشت که عکس شهید را با نام شهید در اینترنت دیدم. آقا محمد سپرده بودند زمانی‌که به شهادت رسیدم بی‌تابی نکنید و برای امام حسین (ع) گریه کنید و فقط برای شهادت ائمه (ع) مشکی بپوشید.
از شهید دست نوشته‌ای به یادگار مانده است؟ آخرین نوشته شهید «شفاعت‌نامه‌ای» با جمله «لا یوم کیومک یا اباعبدلله» است. همرزمان شهید خاطره‌ای از رشادت‌های وی نقل کردند؟
آقا محمد در مسیر حرکت خود در منطقه‌ای که خالی از سکنه بود، زیر آتش شدید دشمن، خانواده‌ای را می‌بینند که برای نجات فرزند مریض خود تقاضای کمک می‌کند. وی ابتدا مسلح وارد خانه شده تا یقین حاصل کند، تله نمی‌باشد؛ سپس با تمام وجود برای نجات جان کودک تلاش می‌کنند و دکتر می‌آورند. آن خانواده نیز برای وی دعا می‌کند. ساعاتی بعد در همان عملیات آقا محمد به شهادت می‌رسند.
به عنوان سخن پایانی برای مخاطبان خبرگزاری چه صحبتی دارید؟ گاهی که فرصتی پیش می‌آمد، ما به رفتار‌های یکدیگر نمره می‌دادیم. به یاد دارم روزی پرسیدم: دوست دارید دیگران از کدام خصوصیات اخلاقی شما یاد کنند؟ آقا محمد گفتند: شجاعت؛ من گفتم: صبوری. با شهادت محمد هر دو به خواسته خود رسیدیم. وی معنای شجاعت، دلیری و غیرت را به کمال خود رساند و با شهادت خود نیز درس صبر را به من آموخت. پی‌نوشت: بنا بر درخواست همسر شهید، از آوردن نام وی خودداری شده است.
#شهید_محمد_عبداللهی #شهید_مدافع_حرم_ #محمد_عبداللهی_ #کلنا_عباسک_یازینب_ #شهید_شهادت
#شهید_محمد_عبداللهی #شهید_مدافع_حرم_ #محمد_عبداللهی_ #کلنا_عباسک_یازینب_ #شهید_شهادت
#شهید_محمد_عبداللهی #شهید_مدافع_حرم_ #محمد_عبداللهی_ #کلنا_عباسک_یازینب_ #شهید_شهادت
گفت‌وگو با پدر شهید مدافع حرم عبداللهی مرتضی، مرد فتنه‌های سخت بود
#شهید_محمد_عبداللهی #شهید_مدافع_حرم_ #محمد_عبداللهی_ #کلنا_عباسک_یازینب_ #شهید_شهادت
#شهید_محمد_عبداللهی #شهید_مدافع_حرم_ #محمد_عبداللهی_ #کلنا_عباسک_یازینب_ #شهید_شهادت
مرتضی همیشه در اتفاقاتی مانند فتنه 88 حاضر بود و سعی بر آن داشت که در صحنه حضور داشته باشد. من واقعا به خانواده شهید حدادیان تبریک می‌گویم و از خداوند متعال برای آنها طلب توفیق روزافزون دارم و اصلا غمگین نباشند به این دلیل که بین شهید شدن در فکه، کربلای 5، سوریه با ماجرایی که فرزندشان در آن شهید شد هیچ تفاوتی وجود ندارد و مقصود یکی است.
 از زمان پیروزی انقلاب اسلامی این مملکت شهدای زیادی را به خود دیده است که برای امنیت و حفاظت این مرز و بوم، ایثار و فداکاری‌های بزرگی از خود نشان دادند؛ شهدای مدافع حرم مصداق بارز چنین افرادی هستند. به تعبیر مقام معظم رهبری اگر شجاعت شهدای مدافع حرم نبود ما بایستی با دشمنان در مرزهای کشور درگیر می‌شدیم. شهید حریم آل‌الله، «مرتضی عبداللهی» یکی از مدافعان حرم بود که که 23 آبان سال 96 در استان دیرالزور توسط تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید. فرصتی دست داد تا سراغ پدر این شهید برویم. مصطفی عبداللهی در مراسم وداع با پیکر پسرش ندای مرگ بر آمریکا سر داد که تیتر رسانه‌ها و فضای مجازی شد. این گفت‌و‌گو از نظرتان می‌گذرد:
شما به عنوان یک پدر شهید تا چه اندازه به این جمله معتقد هستید که در شکل‌گیری شخصیت شهید، خانواده، بالاخص همسر می‌تواند تاثیرگذار باشد؟
اگر مانعی در راه اهداف خدایی این شهدا نباشند، بسیاری از مشکلات یک شهید برای تصمیم گیری‌های خود درست می‌شود. همچنین نکته مهم آن است که همسران شهدا راه را برای شهدا هموار کنند؛ همسر شهید باید متوجه مهم بودن تصمیم آنها بشوند؛ علی‌الخصوص شهدای مدافع حرم که اکثرا همسران جوان دارند و همین طور از زندگی‌های با نشاطی برخوردارند اما همه این مسائل را زیر پای خود می‌گذارند و به میدان جنگ می‌روند. مانند مرتضی که هیچ وقت هیچ دغدغه‌ای درباره شغل و درآمد نداشت و خداوند متعال برکتی را به زندگی وی رساند و با توجه به امکاناتی که داشت اما راهی دیگر را انتخاب کرد که خوشبختانه به مقام شهادت نائل آمد. ما شیعیان معتقد هستیم که لحظه مرگ آنها یک زمان معینی است. اگر مرتضی در آن لحظه به درجه شهادت نمی‌رسید به هر طریق دیگری از دنیا می‌رفت که الحمدلله با جایگاه بزرگی به آرزوی خود یعنی شهادت رسید.
اگر وجه مشترکی بین شهدای مدافع حرم و شهدایی همانند «محمد حسین حدادیان» که سال گذشته توسط ‌اشرار داخلی به شهادت رسیدند بگویید آن چیست؟ مرتضی همیشه در اتفاقاتی مانند فتنه 88 حاضر بود و سعی بر آن داشت که در صحنه حضور داشته باشد. من واقعا به خانواده شهید حدادیان تبریک می‌گویم و از خداوند متعال برای آنها طلب توفیق روزافزون دارم و اصلا غمگین نباشند به این دلیل که بین شهید شدن در فکه، کربلای 5، سوریه با ماجرایی که فرزندشان در آن شهید شد هیچ تفاوتی وجود ندارد و مقصود یکی است. ما بعضا به دلیل بعد دنیوی به این مسائل توجهی نداریم و صرفا آنها را یک حادثه قلمداد می‌کنیم در صورتی که این موضوع واقعا یک توفیق و لیاقت محسوب می‌شود
ویژگی بارز شهید عبداللهی از دید شما چه بود؟ یکی از ویژگی‌های مرتضی، رشادت و شجاعت این شهید بزرگوار در راه رسیدن به اهداف اسلام و منویات مقام معظم رهبری بود. وقتی ایشان متوجه آن شد که حضرت آقا رضایت به جهاد رزمندگان در دفاع از حریم آل الله دارند تصمیم به جهاد در راه خدا گرفت. بهترین روحیه یک رزمنده این است که طالب جنگ با کفار باشد نه صلح با آنها. مرتضی همیشه نگران این موضوع بود که مبادا این جنگ به اتمام برسد و توفیق حضور از او گرفته شود.
با توجه به اینکه شهید وصیت کرده بود که مقبره‌ای برای او ساخته نشود آیا این امر میسر است و دچار مشکل نمی‌شود؟ مرتضی می‌گفت؛ در مقابل حضرت سیدالشهدا(ع) تمایل ندارم که بدنی داشته باشم و اگر هم بدنم به وطن بازگشت درسایه حضرت فاطمه الزهرا(س) باشم و سنگر قبری برای من وجود نداشته باشد که شرمنده ایشان شوم. ما هم به وصیت عمل کردیم اما با همه این تفاسیر مردم شهیدپرور هیچ وقت الطاف این شهدا را از یاد نبردند و برای ایشان فاتحه می‌خوانند و درخواست شفاعت دارند و ما هم ان‌شاء‌الله دعا می‌کنیم که در این راه ثابت قدم بمانیم.