eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
107 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
1. جنازه مرا بر روی مین ها بیاندازید، تا منافقین فکر نکنند، ما در راه خدا از جنازه مان دریغ داریم، به دامادیِِ دو ماهه من نگریید، دامادیِ بزرگی در پیش دار
3. مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسمحکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا یرنگون شد . ما از سر نگونی نمیترسیم . از انحراف میترسیم.
2. خدا کند که حکومت سرنگون گردد، اما منحرف نگردد، چون انحراف، خیانت به خون شهداست. بگذارید بگویند حکومت دیگری هم به جز حکومت علی (ع) بود به نام خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد، ما از سرنگونی نمی هراسیم بلکه از انحراف می ترسیم
من در این راهی که انتخاب کرده ام، سختی بسیار کشیده ام؛ خیلی محرومیت ها لمس نموده ام. همه ی هدفم این است که زحماتم از بین نرود. از خدا می خواهم که حتماً این کارها را از من قبول کند و اجرم را بدهد. اجر من تنها با شهادت ادا می شود و اگر در این راه شهید نشوم، همه زحماتم هدر رفته است.
#شهید_دفاع_مقدس #زمینه_ساز_ظهور #شهید_غلامعلی_پیچک #معلم_شهید #شهید_شهادت
شهيد پيچك در عمليات مطلع الفجر،‌ در نوك پيكان و در سمت فرماندهي گردان وارد نبرد عليه دشمن شد و در منطقه 'قاسم آباد' ارتفاعات 'برآفتاب' در جبهه هاي غرب كشور با نيروهاي دشمن تن به تن درگير شد. نزديك ظهر روز 20 آذرماه 1360 در اثر اصابت گلوله به گلو و سينه اش،‌ به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
مقام معظم رهبري درباره شهيد غلامعلي پيچك بيان داشتند: درود خدا و فرشتگان و صالحان بر سردار شجاع و صميمي و فداكار اسلام، غلامعلي پيچك، شهيدي كه در دشوار ترين روزها مخلصانه ترين اقدامها را براي پيروزي در نبرد تحميلي انجام داد، يادش بخير و روحش شاد. شهيد غلامعلي پيچك
شهيد پيچك در وصيت نامه خود آورده است :' بسم رب الشهداء و الصديقين،جنازه ي مرا روي مين ها بيندازيد كه منافقين فكر نكنند ما در راه خدا از جنازه مان دريغ داريم، به دامادي دوماهه ي من نگرييد كه دامادي بزرگي در پيش دارم،خدا كند كه حكومت منحرف نگردد، چون انحراف، خيانت به خون شهداست، بگذاريد بگويند حكومت ديگري هم به جز حكومت علي (ع) بود به نام خميني (ره).من در اين راهي كه انتخاب كرده سختي بسيار كشيده ام؛ خيلي محروميت ها لمس نموده ام،همه هدفم اين است كه زحماتم از بين نرود، از خدا مي خواهم كه حتماً اين كارها را از من قبول كند و اجرم را بدهد،اجر من تنها با شهادت ادا مي شود و اگر در اين راه شهيد نشوم، همه زحماتم هدر رفته است.'
يك عادتي هم كه داشت اين بود كه هر وقت مرخصي مي آمد، برخي احتياجات غذايي رزمندگان مثل نبات و كنسروو...،را از من مي گرفت و در جبهه ميان بچه ها تقسيم مي كرد.يك بار به شوخي به غلام علي گفتم؛ تومگر مادر رزمندگان هستي؟ يكي از دوستانش بعد از شهادت غلامعلي،به من گفت كه غلامعلي در جبهه، اول سفره را مي انداخت، بعد شروع مي كرد به تقسيم كردن غذاي بچه ها خودش آخر سرغذا مي خورد.حالا آيا غذا به غلامعلي مي رسيد، آيا نمي رسيد، بعد هم مُصر بود كه سفره را خودش جمع كند و ظرف ها را خودش بشويد
همين دوستش مي گفت كه ما در جبهه تا غلامعلي بود، از مادر بهتر را داشتيم. اين قدر به بچه ها رسيدگي مي كرد با اين همه كار و فعاليت هيچ وقت خنده از لبش محو نمي شد. هميشه در صورتش تبسم داشت. گشاده رو بود. به يك دستش، پنج تا تير اصابت كرده بود، شوخي نيست ولي دوستانش مي گفتند؛ آنجا هم مي خنديد، حالا عجيب اينكه اغلب اين مجروحيت ها را ما بعد از شهادتش متوجه مي شديم. يعني نازنازي نبود كه تا تيري بخورد، فوراً برگردد تهران. يك وقت هايي مي شد به شدت مجروح مي شد، بعد خوب مي شد و لام تاكام حرفي به ما نمي زد.
يك بار كه مجروحيتش خيلي زياد بود ما اين را به واسطه يكي از همرزمانش فهميديم كه غلامعلي بدجوري مجروح شده، ما حالا چند روزي مي شد كه هيچ خبري از غلامعلي نداشتيم كه شهيد شده، مجروح شده، تا اينكه يك شب، ديروقت، صداي زنگ خانه به صدا درآمد. رفتم در را باز كنم، ديدم غلامعلي است فوري به برادرش رضا گفتم: بيا پايين علي آمده، گفت مادر، كجاي كاري، علي شهيد شده، يعني همه مان جدي جدي باور كرده بوديم غلامعلي پركشيده، منتهي برگشته بود
يكي از همرزمان شهيد درباره آخرين لحظات زندگي شهيد در اين دنيا مي گويد:' آن شب غلامعلي خيلي عوض شده بود، تا به حال چنين احساسي نسبت به او پيدا نكرده بودم، احساس اينكه اين آخرين باري است كه مي بينمش، ديوانه ام مي كرد، غرق در افكار خود بودم كه دستي به شانه ام خورد:اخوي ما رفتيم اگه ما را نديدي عينك بزن، فعلا عزت زياد، حلالمان كن.