#فرازی_از_وصیتنامه
آمریکای زبون از شما رزمندگان و شما مردم شهیدپرور میترسد. از سخنان امام عزیز وحشت دارد. در همه جا هوشیار باشید و گوش به سخنان امام دهید. مبادا آن را تنها گذارید. آن فرزند حسین علیه السلام است. جدش محمد صلی الله علیه و آله و سلّم است. مادرش فاطمه سلام الله علیها است و امیدش، شما مردم هستید.
برادران! همچون که در جنگ با دشمنان داخلی میجنگید، سعی کنید که در داخل، دشمنان داخلی را از بین ببرید. ما هر چه ضربه میخوریم، از دشمنان داخلی است. دشمن داخلی ضربهاش سنگینتر از دشمن خارجی است، «پشتیبان ولایت فقیه باشید که به این مملکت ضربهای نخورد». «امام خمینی»
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
شادی روح شهدای گلگون کفن به خصوص شهدای امروز و شادی روح سردار #دفاع_مقدس #شهید_علی_باقری فاتحه و صلواتی ختم کنیم 🌷🌷💐💐
🌷معرفی #شهید_محمد_پالیزوانی
شهادت محمد بقیه برادرها را برای ادامه راهش مصممتر کرد. بعد از پیروزی انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی برادران دیگرش هم به جبهه رفتند و مصطفی و مرتضی پالیزوانی نیز در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند.
💠 ارائه : خادم جناب جامانده از شهدا
📆پنجشنبه ۹۹.۱۱.۱۶
⏰ ساعت ۲۱:۰۰
🕊گروه به یاد شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃
eitaa.com/booyenaena
فجر ۴۲
حضور عجیب ماموران شاه در تشییع یک شهید
برادر شهید پالیزوانی میگوید: «پیکر محمد را برداشتیم و به بهشت زهرا(س) رفتیم، مردم رسیدند و او را غسل و کفن و دفن کردند. عوامل رژیم نگذاشتند که مراسم ختم و یادبودی بگیریم. فقط دنبالمان بودند که بفهمند چندتا گلوله خورده...»
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
اسلحه در دستان محمد آماده شلیک بود. کافی بود یک لحظه چشمانش را ببندد و ماشه را بکشد. مردم در مقابلش هراسان از هر طرف میدویدند. صدای «شلیک کن! شلیک کن!» در سر او پیچیده بود و خوب میدانست سرپیچی از این دستور چه عقوبتی برایش خواهد داشت. با همه این احوال آنچه مسلم بود، محمد نمیتوانست دست به چنین کاری بزند. حتی اگر در لباس سربازی باشد و حتی اگر به قیمت جان خودش تمام شود.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
روز بعد یعنی ۱۷ شهریور سال ۵۷ در میدان ژاله باید همان وقایع تکرار میشد، اما محمد به دور از چشم مافوق اسلحه را در پادگان گذاشت و تا خانه دوید.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
مادر شهیدان محمد، مرتضی و مصطفی پالیزوانی
برادرش از خاطره آن روز میگوید: «محمد سال ۱۳۵۷ در دژبان مرکز به خدمت سربازی مشغول شد. ۱۶ شهریور عید فطر بود. شهید مفتح نماز عید فطر را در قیطریه خواند و مردم تا میدان ولیعصر (عج) آمدند و برنامه ریزی کردند تا فردا در میدان شهدا جمع شوند. روز ۱۶ شهریور که هنوز اعلام حکومت نظامی نشده بود، گردانی را که محمد در آن بود، مسلح کردند و با تیر جنگی به میدان امام حسین(ع) آوردند و دستور دادند به مردم شلیک کنند. فرمانده گردان میبیند محمد تا شب از کار طفره میرود. شب که به پادگان بر میگردند تا استراحت کنند و صبح دوباره به صحنه بیایند، محمد و یک نفر دیگر را صدا میکند و به محمد و خانوادهاش توهین و جسارت میکنند و میگویند دیدیم که امروز سرپیچی کردی، یک گلوله شلیک نکردی، محمد هم چیزی نمیگوید. شب که میشود اسلحه را توی پادگان میگذارد و به خانه برمیگردد.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
محمد پالیزوانی با سری تراشیده که گواه سرباز بودنش میداد، روزها به مغازه خشکشویی پدر میرفت و ساعاتی هم میان مردم در تظاهرات مردمی علیه رژیم طاغوت شرکت داشت. ابایی از اینکه ممکن است دستگیرش کنند نداشت. او به امامی که حتی ندیده بود، ایمان داشت. ایمانی که بر سر سفره پدر و مادر با هر لقمهای که میخورد در وجودش نهادینه میشد.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
برادر شهید پالیزوانی از پدر میگوید: «پیش از اذان صبح ما از صدای قرائت دعا و نماز شب پدر بیدار میشدیم. بعد نماز صبح یک ساعت ذکر و قرآن میخواند. اول ماه در خانه مراسم بود که پنج تا روضهخوان داشتیم. برای پدر هیچ مشکلی بزرگتر از این نبود که به نماز جماعت دیر برسد. باید اول وقت به نمازش میرسید. آن زمان خیلی نماز صبح باب نبود که ایشان نماز صبحش را هم به جماعت میخواند. آن زمان که سفته و برات بود، یک قران از کسی پول نگرفت. از کسی چیزی نمیخواست فقط با خدا معامله میکرد.»
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
حالا دیگر محمد شده بود پای ثابت تظاهرات علیه رژیم پهلوی و به صف مبارزین پیوسته بود.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم