eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
108 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
در 23 سالگی فرمانده گروهان شد محمد عمیقی را اکثر رزمندگان بسیجی از سال 1360 می شناسند چون او کسی است که از اوایل جنگ همراه با بقیه دوستان به جبهه می رفت و خواب را از چشم دشمن گرفته بود. پس از مدتی حضور در بسیج، به عضویت سپاه درآمد و به عنوان مربی آموزش نظامی در لشکر19 فجر خدمت می کرد. آخرین بار در سن23 سالگی فرماندهی یکی از گروهان های لشکر را به عهده داشت و در عملیات کربلای چهار در شلمچه شجاعانه شرکت کرد و در صبح گاه 4/10/65 به آرزوی دیرینه اش عندربهم یرزقون، دست یافت.
از نیمه های شب تا صبح درون قایق بر روی آب، منتظر اجرای فرمان بود حجت‌الاسلام محمدباقر فلاح‌زاده اولین اعزام او به لشکر 7 ولی عصر(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه) بود که در تثبیت جزایر مجنون به عنوان نیروی پیاده وارد جبهه‌ شد. دومین اعزامش از طریق تیپ 18 الغدیر صورت گرفت و در خط مقدم شلمچه به عنوان منشی گردان خدمت می کرد. در زمستان سال 1364 به همراه جمعی از دوستان طلبه اش از قم به لشکر 5 نصر اعزام و به عنوان سکان‌دار قایق در عملیات والفجر8 شرکت کرد. با فرا رسیدن خرداد 1365 بار دیگر به عنوان نیروی رزمی- تبلیغی روانه جبهه گشت و این بار در تیپ 46 الهادی مشغول به کار شد.
در مهرماه 65 مجددا عازم جبهه شد و با عده ای از طلاب جوان به عنوان نیروی خط‌شکن گردان ویژه شهدا در لشکر 25 کربلا به فعالیت ادامه داد. سپس همراه با دیگر رزمندگان آماده مشارکت در عملیات کربلای4 شدند. از نیمه های شب تا صبح درون قایق بر روی آب منتظر اجرای فرمان بودند که البته آن عملیات نیمه تمام ماند و به مقر خود بازگشتند. در عملیات کربلای5 با مسئولیت جانشین گردان مهندسی- رزمی لشکر 25 کربلا، در خط مقدم زیر آتش شدید دشمن به عنوان یک روحانی سنگرساز، برای رزمندگان خاکریز می زد و در نهایت، تاریخ 5 بهمن 1365 در منطقه شلمچه، غرب دریاچه پرورش ماهی، قلب خداجو و شهادت‌طلبش هدف ترکش خمپاره دشمن قرار گرفت.
سردار ابرکوهی که مزار مطهرش در کرج آرام گرفت ابوالقاسم کشمیری در سن 18 سالگی به دانشگاه امام حسین(علیه‌السلام) رفت، پس از یک سال که در آن دانشگاه بود، با تعهد 5 ساله به استخدام سپاه درآمد. در سپاه متخصص تخریب بود و پس از آن به امر مربی گری نظامی پرداخت. پس از مدتی با رشادت‌هایی که از او مشاهده شد به معاونت گروهان، فرماندهی گروهان و در آخر به فرماندهی گردان ارتقا یافت. وی در مقاطعی فرمانده‌ گردان امام سجاد(علیه‌السلام)، گردان زینب(سلام‌الله‌علیها) و آخرین بار فرمانده‌ گردان علی اکبر بود، که [در عملیات کربلای8 مورخ 18/1/1366] به همراه سه سردار دیگر به شهادت رسیدند. مزار مطهرش هم اکنون در امامزاده محمد کرج آرام گرفته
چون شیری در میدان نبرد با دشمن می جنگید پاسدار محمدرضا محمدی ساکن روستای هِک، سال ها در گردان امام مهدی لشکر19 فجر با دشمن بعثی می جنگید. او همچون یک عارف شب‌زنده‌دار در سنگر عبادت بود و چون شیر در میدان های نبرد با دشمن تجاوزگر در سنگر دفاع می رزمید. محمدی 25 ساله در سمت فرماندهی گروهان در تیپ 18 الغدیر از میهن اسلامی دفاع می‌کرد، که در 20/1/66 در عملیات کربلای 8 در شلمچه به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت نائل آمد
تحمل فراق شهید محراب را نداشت ابراهیم موحدی در صبحگاه 18 آبان ماه سال1340، در روستای مهرآباد ابرکوه به دنیا آمد. شهید موحدی پس از شهادت شهید محراب، بار فراق و تحمل هجران را تاب نیاورد و با روحیه ای مالامال از عشق، راهی دیار خون و آتش شد و به عنوان مربی اردوگاه آموزشی مشغول به خدمت شد. وی ابتدا به تیپ امام سجاد(علیه‌السلام) رفت و پس از آن به جمع رزمندگان لشکر19 فجر پیوست و در عملیات های متعدد ازجمله؛ محرم، والفجر1، والفجر2، خیبر، بدر، قدس3 ، والفجر8 شایستگی و دلاوری های منحصر به فردی از خود نشان داد. کربلای4 آخرین تاختگاه این رزمنده و سردار رشید اسلام بود و در این عملیات شهامت و شجاعتی بیاد ماندنی از خود بجای گذاشت. وی قبل از فرماندهی آموزش نظامی لشکر19 فجر، در یک مرحله معاون عملیاتی تیپ احمدبن موسی(علیه‌السلام) بود. سرانجام در چهارم دی‌ماه 65 در عملیات کربلای4 شراب طهورای حضرت حق را نوشید و به دیدار معبود شتافت