eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
108 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
امان از بنی‌صدر خائن در ادامه حرف از وقایع دفاع مقدس پیش می‌آید و پدر شهید از احساسی که پسرش نسبت به بنی‌صدر داشت، می‌گوید: احمد در جبهه اهواز بود، رزمندگان در زمان بنی‌صدر خیلی سختی کشیدند. احمد می‌گفت: بابا، دیگر پوکیدیم! ما در سنگر و پشت سنگرها نشسته‌ایم و بعثی‌ها در سرزمین ما نیرو و تجهیزات جابه‌جا می‌کنند. اما ما حق نداریم کوچک‌ترین حرکتی کنیم. بعد از عزل بنی‌صدر خائن اولین عملیاتی که انجام شد، «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا» بود که احمد در این عملیات یک دستش را از دست داد.
جبهه دیدنی ا‌ست نه شنیدنی وقتی احمد از جبهه به مرخصی می‌آمد، به دیدن خانواده شهدای اصفهان می‌رفت و یاد شهدا را همیشه در دلش زنده نگه می‌داشت. احمد خود را وامدار شهدا می‌دانست. بسیار هم اهل صله رحم بود در مدت کوتاهی که از جبهه برمی‌گشت و در مرخصی بود، به منزل بستگان و فامیل می‌رفت و از حال و روزشان مطلع می‌شد. وقتی می‌خواستیم از جبهه و رزمندگان برایمان حرف بزند، می‌گفت: جبهه گفتنی نیست، دیدنی است، بزرگ‌تر‌های ما هم هنوز نتوانسته‌اند از جبهه بگویند و نخواهند توانست، زبان از گفتن وضع جبهه قاصر است. هیچ‌گاه از هنر‌ها یا توانایی‌هایش در جبهه سخن نمی‌گفت. از کارهای جبهه هم حرفی نمی‌زد. خوشش نمی‌آمد که کسی از او تعریف کند. این کار او را بسیار ناراحت می‌کرد. او به دنبال یک زندگی سالم و ساده بود. اگر گاهاً کسی از وضعیت اقتصادی زبان ناشکری را باز می‌کرد‌، وضعیت طبقه محروم جامعه را گوشزد کرده و آنها را آرام می‌کرد.
پروازی بی‌بازگشت برایمان دشوار است دیدن بغض‌های گاه و بیگاه این پدر شهید در طول گفت‌وگو. پدری که باید در کنار مادر شهید صلابت پدرانه‌اش را بیش از پیش حفظ می‌کرد. اما این بار داستان فرق می‌کرد. گویی غبار از روی خاطرات سال‌ها فراق فرزندشان کنار زده باشی. پدر در حالی که اشک از گوشه چشمانش جاری است، می‌گوید: احمد همیشه می‌گفت: «بابا، اگر من شهید شدم از من بت نسازید، همین چیزی که هستم را برای دیگران بگویید». سخت بود برای پدری منتظر که این جمله را بر زبان بیاورد. در حالی که اشک را از روی گونه‌اش پاک می‌کند، ادامه می‌دهد: احمد می‌گفت که دوست دارم، پیکرم هم برنگردد، تا درشهادتم ریا‌یی نشود. زمزمه شهادت پسرم را در عملیات محرم شنیدم، به خانه شهید «‌مصطفی ردانی‌پور» رفتم و سراغ گرفتم، حاجی من را تسلی داد و گفت: «من به دارخوین رفتم، پیدایش می‌کنم»، یکی دو روز بعد از بازگشت نیروها از عملیات و آمدن پیکر شهدا خبری از احمد نداشتیم؛ یکی از رزمندگان هم به من گفت که دیده احمد شهید شده است. با شهید ردانی‌پور تماس گرفتم؛ حاجی به من یک شماره داد و گفت: «با دارخوین تماس بگیرید و بگویید با حاج حسین خرازی کار دارم». تماس گرفتم و وضعیت پسرم را پرسیدم، نسبتش را از من پرسیدند، جواب دادم پدر احمد صداقتی هستم؛ حاج‌حسین خرازی در ابتدا کمی طفره رفت، بعد گفت: احمد شهید شده و پیکرش در خط آتش است و نمی‌شود پیکرش را به عقب آورد.
۳۰ سال چشم انتظاری اشک‌های مادرانه با واگویه‌های پدر شهید همراه می‌شود و به یاری همسرش می‌آید. مادر شهید ادامه می‌هد‌: وقتی پدر احمد خبر شهادت را داد، باور نکردم. شهید مصطفی ردانی‌پور ما را به منزلشان دعوت کردند. ایشان هم روی شهادت پسرم تأکید داشتند اما چون شهیدم پیکر نداشت، به سختی باورم شد. یک‌سال بعد برای احمد مراسم گرفتیم، وقتی دیگر خبری از برگشتش نبود، برایش سالگرد گرفتیم. خورشید خانم از مادر بودنش هم می‌گوید. از اینکه مادر است و دلتنگ. با بغض‌های گاه و بیگاهش می‌گوید: اگر فرزند خودت یک ساعت دیر به خانه بازگردد چه می‌کنی؟ چه حالی به‌شما دست می‌دهد؟ من ۳۰ سال است همان حال را دارم اما با توکل به خدا در ناراحتی‌هایم فقط شکر خدا را می‌کنم. زمانی در خانه که به صدا 
در می‌آید احساس می‌کنم، احمدآمده است. در آخر این لحظات مهمانی‌مان از مادر شهید می‌خواهیم برایمان دعایی بخواند. دستم را در دستان سالخورده و مهربانش فشرده و می‌گوید: من همیشه از خداوند خواسته‌ام کسانی که با پیروی از ولایت فقیه و پاسداری از خون شهدا به مملکت خدمت می‌کنند، نگهدارشان باشد و افرادی که تنها به فکر منافع خودشان هستند و در مسئولیت‌هایشان دقت عملی ندارند و خدا را در نظرشان نمی‌آورند، به راه راست هدایتشان کرده و اگر قابل هدایت نیستند، خدا نابودشان کند. یک مسئله دیگر هم هست ما به دلیل بی‌حجابی خیلی ناراحتیم. زنان و مردان ما نباید اجازه دهند خون شهدا با این بی‌حجابی‌ها و خدایی نکرده رواج گناه و فساد پایمال شود. 
پیکر مطهر شهید احمد صداقتی، بیسیم‌چی لشکر ۱۴ امام‌حسین (ع)، بعد از ۳۰ سال انتظار به آغوش خانواده بازگشت
پیکر مطهر شهید احمد صداقتی که در سال 61 طی عملیات محرم به شهادت رسید و مفقود شد، پس از 30 سال چشم‌انتظاری خانواده به ویژه پدر و مادرش در عملیات اخیر کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح کشف شد.
پیکر مطهر این شهید پس از شناسایی، امروز تحویل خانواده‌اش شد و در سالروز شهادت حضرت زهرای‌ اطهر(س) در گلستان شهدای اصفهان در مزاری که 30 سال خالی بود آرام می‌گیرد.
شهید احمد صداقتی، متولد اول آذر 1339 است که در عملیات «فرمانده کل‌قوا خمینی روح‌خدا» دست راستش را از دست داد؛ این مجروحیت او را از ادامه حضور در جبهه بازنداشت و بارها به جبهه اعزام شد تا اینکه در عملیات محرم در حالیکه بیسیم‌چی لشکر 14 امام حسین(ع) بود، دست دیگرش قطع شد و در این هنگام شاسی گوش را با پا فشار داده و گفت: « سلام من را به حضرت امام برسانید و بگویید رزمندگان در اجرای اوامر شما کوتاهی نکردند؛ وضع ما خوب است؛ مهمات،غذا، همه چیز داریم، منظورم را که می‌فهمید؟ » پس از چند لحظه صدای او قطع شد و هرچه او را صدا زدند جواب نداد بعد خبر آمد آن عزیز بزرگوار در همان لحظه به شهادت رسیده بود.
اما این تصویر متعلق به عملیات تفحصی مربوط به دو سال پیش است که طی آن پیکر مطهر شهید احمد صداقتی بعد از گذشت 30 سال از شهادتش کشف شد. شهیدی که بقایای بدن مطهرش در تصویر نمایان است. استخوان‌های او به همراه یک دست مصنوعی در منطقه عملیات محرم کشف شد. و در واقع بخش های باقی مانده از پیکر او چند تکه استخوان بود که به همراه مدارک شهید قابل شناسایی بود.
خواهر شهید «احمد صداقتی» می‌گوید: دست راست احمد قطع شده بود و مجبور بود با دست چپ بنویسد؛ یادم هست که قلم را بین دو انگشت سالم دست چپش قرار می‌داد و خیلی تلاش می‌کرد تا بنویسد، خیلی هم بدخط می‌نوشت.
هرچند دیگر به خاطر جانبازی‌هایی که کسب کرده بود توان گذشته را نداشت اما دلش نیز در خانه آرام و قرار نمی‌گرفت. به همین دلیل دوباره راهی میدان جنگ شد. بی‌سیم‌چی فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع) شد. او در عملیات محرم فرمانده گردان امام جعفر صادق(ع) بود. تا اینکه شنیده شد در همین عملیات در سال 61 به شهادت رسیده است. حاج‌حسین خرازی شهادت او را تایید کرد و گفت: «پیکرش در خط آتش بود و نتوانستیم او را بیاوریم.» و به این ترتیب پیکر او در شمار پیکر شهدای مفقود الجسد جای گرفت. پدر شهید می‌گوید: احمد همیشه می‌گفت: «بابا، اگر من شهید شدم از من بت نسازید، همینی که هستم را بگویید»؛ او می‌گفت: «دوست دارم، پیکرم هم برنگردد و شهادتم ریا نباشد».
سال‌ها بعد در عملیات تفحص پیکر شهدا، استخوان‌های شهید صداقتی کشف شد. پیکر او از طریق دست مصنوعی‌اش که سالم مانده بود و مدارک شناسایی، کاملا قابل تشخیص بود. پیکر این شهید والامقام به گفته اعضای تیم تفحص و «جعفر نظری» با فرق شکافته و بدون دست همچون علمدار کربلا کشف شد.
هرچند موضوع این عکس و روایت اخیر صحت نداشته و متاسفانه نمود یک شایعه را در رسانه‌ها به همراه دارد اما نمونه کرامات شهدا در سالم ماندن بدن‌هایی که سال‌ها در زیر خاک مدفون شده است، از طریق مسئولین تفحص و خانواده این شهدا بسیار زیاد دیده و شنیده شده است. روایاتی که نشان از برحق بودن مسیر این شهدا دارد. پیکرهایی همچون پیکر شهید سیدصمد حسینی که بعد از گذشت 13 سال از شهادتش در عملیات تفحص و در منطقه طلائیه پیدا شده بود که به گفته سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح به‌طرز عجیبی صورتش سالم مانده بود، به‌صورتی که چشم درون حدقه قرار داشت. ریش‌هایش سالم مانده بود و کنده نمی‌شد. زبانش در کام بود. ولی به‌طور عجیبی از گردن به پایین اسکلت شده بود
پیام یک رزمنده به امام در لحظه شهادت: «احمد صداقتی» از فرماندهان گردان‌های لشکر 14 امام حسین(ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و در حالی که دست‌های او در دو عملیات قطع شده بودند، برای ارسال آخرین پیام خود در حالی که شاسی گوشی را با پا فشار می‌داد،صحبت کرد و همرزمانش برای آخرین بار حرف‌هایش را شنیدند. «مهدی مظاهری» آخرین پیام این شهید را در پشت بی‌سیم اینگونه روایت می‌کند: «عملیات محرم بود، در کنار بی‌سیم فرماندهی، عده زیادی جمع شده بودند. با عجله خودم را به آن جا رساندم. همه با حالت خاصی صدای برادری را که از بی‌سیم می‌آمد، گوش می‌دادند. پرسیدم: «کیست؟» گفتند: «برادر صداقتی است. ساکت باش ببینیم چه می‌گوید!». صداقی به لحاظ تعهد و روحیه شهادت‌طلبی که داشت، یک بی‌سیم به دوش گرفته و همراه نیروهای رزمنده جلو رفته بود و در محاصره دشمن قرار گرفته بود و امکان کمک فوری به آنان نبود.هر چند مجروح شده بود اما کلام او حکایت از دلاوری و روحیه عالی که خاص مجاهدان مخلص راه خداست، داشت. در بین حرف‌هایش گفت: «این دستم هم مثل آن دستم شده و زیاد نمی‌توانم حرف بزنم، سلام مرا به حضرت امام برسانید و بگویید: رزمندگان در اجرای اوامر شما کوتاهی نکردند، وضع ما خوب است؛ مهمات،غذا، همه چیز داریم، منظورم را که می‌فهمید؟»، این در حالی بود که به امکانات مذکور شدیداً نیازمند بودند. پس از چند لحظه صدای او قطع شد؛ هر چه صدایش زدند، جواب نداد. بعد خبر آمد که آن عزیز بزرگوار بعد از آخرین جمله‌ای که بر زبان آورده به شهادت رسیده است.»
*بیانیه جامعه ايثارگران، جانبازان و ازادگان ايران در خصوص حضور در انتخابات :* اگر انقلاب بود،  کردیم! اگر رفراندوم بود، شرکت کردیم! اگر جنگ بود، رفتیم! اگر شهید بود، تقدیم کردیم! اگر جانباز و آزاده بود، تحویل گرفتیم! اگر انتخابات بود، هزار و یک بار شرکت کردیم! اگر مساجد و حسینه‌ها بود، خالی نگذاشتیم! اگرمناسبات بود، ملت همیشه در صحنه بودیم! اگرتحریم بود، تحمل کردیم! اگر قرار بود ما بمانیم و فرزندان شما در اروپا و آمریکا خوش بگذرانند، ماندیم و آنها رفتند و در مقابل، شما هم جواب ما را دادید!!!!! جواب شما اختلاس، فساد، نابودی کشور، فحشا، دروغ، فقر و بی ارزشی ملت و پاسپورت و پول ایران بود! پس بدانید اینبار ودفعه های بعد هم با اقتدار در انتخابات شرکت می کنیم وپای آرمانهایمان ایستاده ایم ۴۳ سال که هیچ اگر ۱۰۰۰ سال هم سختی بکشیم وطن فروش نمی شویم و می گویم بیگانه در این ملک جائی ندارد وپوزه آن خارج نشینها ومنافقین را به خاک می مالیم *و شمــــا هموطن، روز انتخابات با شرکت کردن ولی را یاوری کن *_مــــا پیشکسوتان جهادوشهادتیم صبح زود روز ۲۸ خرداد به پای صندوق های رای رفته وبا یک انگشت مشت محکمی به دهان یاوه گویان .آمریکا .اسرائیل .و...........خواهیم زد         
ضمن تبریک میلاد خجسته حضرت فاطمه ✅معصومه سلام الله علیها 💐 🌹 گروه شهدایی" جامانده از شهدا" تقدیم میکند 🌹 🔰پرسش وپاسخ آزاد با محوریت انتخابات ⌛️زمان جمعه ۱۴۰۰.۳.۲۱ 🕰 ساعت ۲۲.۳۰ با حضور: 🎤استاد شب نگار 💠 گروه جامانده از شهدا ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84 ✳️دوستان خود را دعوت کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
306K
مقدمه استاد 🎤استاد شب نگار
874.3K
سوال ۱ سلام استادچراجریان غربگرامخالف الگوشدن ماوبیداری اسلامی هستند 👤استاد شب نگار ﷽ 🎤پرسش وپاسخ
673.3K
سوال ۲ اگررییس جمهورانقلابی انتخاب شودتغییروتحول درهمه جالازم است 👤استاد شب نگار ﷽ 🎤پرسش وپاسخ
623.1K
سوال ۳ آیاجریان غربگرا ازتحریمها وبالا بردن دلارسود می برند 👤استاد شب نگار ﷽ 🎤پرسش وپاسخ
700.4K
سوال ۴ برای جذب جوانان به نظام اسلامی ومشارکت درخدمات برای مسلمین چه راهکارها وعملکردهایی لازم است 👤استاد شب نگار ﷽ 🎤پرسش وپاسخ
1.16M
سوال ۵ آباآزادی این است که ازغرب تعریف کنیم یا نه ازگناهان ووابستگیهایی که غرب بوجودآورده آزادباشیم 👤استاد شب نگار ﷽ 🎤پرسش وپاسخ
564.1K
سوال ۶ کمی از فضایل و شخصیت حضرت معصومه سلام الله علیها هم توضیح دهید👤استاد شب نگار ﷽ 🎤پرسش وپاسخ
626.6K
سوال ۷ وقتی اسرائیلی‌ها وخوارج داخلی دلسوز مردم ایران می شوند و دعوت به تحریم انتخابات می کنند. مردم باید چه پاشخی به این جماعت بدهند 👤استاد شب نگار ﷽ 🎤پرسش وپاسخ
675.3K
سوال ۸ یکی ازکاندیدا گفته بابایدن ملاقات میکنم چراخودشان راهیچ میپندارند 👤استاد شب نگار ﷽ 🎤پرسش وپاسخ
409.1K
سوال ۹ چرا حضرت معصومه وامام رضا علیه السلام ازهم دور بودند؟ 👤استاد شب نگار ﷽ 🎤پرسش وپاسخ