eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
108 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
خانواده شهید محسن حیدری خدمت مقام معظم رهبری می رسند، مادر شهید به حضرت آقا می گوید: من از دست فرزندم راضی ام، انشاالله خدا و رسول خدا هم راضی باشد ... دو تا پسر دیگر هم دارم که هر وقت بگویید آماده اند که فدای شما شوند. آقا که در حین صحبت های مادر چهره ای متبسم دارد می فرمایند: آفرین، آفرین به شجاعت این مادر، رشادتهای شهیدتون را شنیده ایم … آفرین … تولد شناسنامه ای رهبرعزیز مبارک💐🌹❤️ 💠گروه
مرضیه خیلی بهانه بابایش را می‌گیرد. به دختر دو ساله اش گفته بودند بابا رفته سر کار. اوایل بعضی وقت ها که بچه‌ها از باباهایشان حرف می زدند به بچها می گفت بابای من سرکاره! ولی این روزها که کمی بزرگتر شده کاملا فهمیده که بابایش بر نمی گردد. 💠گروه
شادی روح شهدای گلگون کفن و فاتحه و صلواتی ختم کنیم. 🌹🌹🌹 💠گروه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐معرفی شهید قاسم محمدی دوست فرمانده گردان ۱۵۳ لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) همدان و مسئول طرح و عملیات لشگر 10سیدشهدا اما دوران حضور پر برکت حاج قاسم محمدی دوست در دنیای خاکی به پایان رسید و خداوند نعمت خود را بر او فزونی بخشید. پس از بارها جانبازی و جانفشانی در راه اسلام و انقلاب، در 26 اردیبهشت ماه سال 1367 در جریان عملیات بیت المقدس6 در منطقه عملیاتی ماووت بر اثر حمله وحشیانه دشمن از ناحیه شکم زخمی شد و استنشاق گازهای شیمیایی مرغ جانش را به پرواز درآورد و به ملکوت اعلاء پیسوت. 🌏 زمینی شدن : 1341.4.1 در شهر سکان از توابع تویسرکان 💫 آسمانی شدن : 1367.2.26 ماووت 💠 ارائه : جامانده از شهدا 📆جمعه 28 4 98 ⏰ ساعت ۲۱:۰۰ 🕊گروه به یاد شهدا http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84 💠گروه
ابوالقاسم محمدی دوست اول تیر ماه سال 1341 در شهر سرکان از توابع شهرستان تویسرکان استان همدان به دنیا آمد. سال های کودکی و تحصیل را در زادگاه خود گذراند و در کنار تحصیل به باغداری و کشاورزی نیز مشغول بود و سعی می کرد در امور زندگی کمک خرج خانواده باشد. قاسم از هوش و استعداد خوبی برخوردار بود و از شاگردان ممتاز مدرسه به شمار می رفت. به گواه دوستان و خانواده بسیار منظم، خوش قول و با ایمان بود و سعی می کرد احترام دیگران بخصوص بزرگترها را حفظ کند. در کنار درس و کار در هیات های مذهبی حضور فعال داشت و در مکتب عاشورائی اباعبدالله الحسین (ع) روز به روز نور وجودش درخشان تر می شد. سال های انقلاب جوانی قایم را نیز همچون دیگر دوستانش تحت الشعاع خود قرار داد و او نیز با تمام توان در فعالیت های انقلابی و مبارزات مخفیانه علیه حکومت پهلوی شرکت می کرد. چون جوان شجاع و جسوری بود در درگیری مستقیم با نیروهای شهربانی و ارتش چه در شهرستان تویسرکان و چه در همدان حضور می یافت. پس از پیروزی انقلاب در کنار فعالیت های اجتماعی و همکاری با نهادهای مردمی در راستای تثبیت انقلاب پر شور مردم ایران با فرمان رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) به بسیج مستضعفین پیوست و در راه تحقق اهداف این سازمان نوپا از هیچ فداکاری فروگذار نبود. جنگ 8 ساله ایران و عراق با هجوم وحشیانه عراق به شهرهای مرزی و بمباران موشکی اماکن مسکونی آغاز شد و این متفاوتی از زندگی قاسم و نوجوانان و جوانان آن دوره بود. با پیوستن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حضور در لشگر 32 انصار الحسین (ع) پس از گذراندن دوره های آموزشی و کسب تعلیمات لازم، گردان حضرت قایم ابن الحسن (ع) پیوست. استعداد و توان مدیریتی قاسم چشمگیر بود و به این جهت به سرعت فرمانده گروهان و پس از آن فرمانده گردان شد و رهبری گردان قاسم ابن الحسن را به عهده گرفت. یکی از ابتکارات وی در دوران حضور در گردان حضرت قاسم، راه اندازی واحد بسیج دانش آموزی گردان بود که در تربیت و جذب نیروهای جوان و تغییر مسیر افکار و زندگی آنان به سوی اعتقادات مذهبی و انقلابی تاثیر بسزائی داشت. حاج قاسم بسیار خنده رو، خوش برخورد و مهربان بود و همین ویژگی باعث می شد تا جوانان و نوجوانان با علاقه زیادی که به او داشتند تحت تاثیر گفتار و رفتار الهی او قرار گرفته و جذب بسیج می شدند. حاج قاسم محمدی در مدت حضور در گردان حضرت قاسم (ع) در عملیات های مختلف شرکت کرد و در کسوت فرماندهی علاوه بر فرماندهی درایتمندانه گردن خود، در جلسات تصمیم گیری و طراحی عملیات ها، نقش موثر و مفیدی داشت تا آنجا که به درخواست علی فضلی فرمانده لشگر 10 سید الشهداء برای پر کردن نقاط خالی فرماندهی به آن لشگر پیوست. ذکاوت حاج قاسم لطفی الهی بود که از چشم فرماندهان دور نماند و او را برای کسب آمادگی بیشتر و تبدیل شدن به سرمایه ای برای اسلام و انقلابف به دوره تخصصی دافوس اعزام کردند و طبق پیش بینی فرماندهان با رتبه عالی این دوره را پشت سر گذاشت و دوباره روانه یگان فرماندهی لشگر 10 سید الشهداء شد تا این بار با سمت فرمانده طرح و عملیات لشگر انجام وظیفه کند. اما دوران حضور پر برکت حاج قاسم محمدی دوست در دنیای خاکی به پایان رسید و خداوند نعمت خود را بر او فزونی بخشید. پس از بارها جانبازی و جانفشانی در راه اسلام و انقلاب، در 26 اردیبهشت ماه سال 1367 در جریان عملیات بیت المقدس6 در منطقه عملیاتی ماووت بر اثر حمله وحشیانه دشمن از ناحیه شکم زخمی شد و استنشاق گازهای شیمیایی مرغ جانش را به پرواز درآورد و به ملکوت اعلاء پیسوت. 💠گروه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دور نماند و او را برای کسب آمادگی بیشتر و تبدیل شدن به سرمایه ای برای اسلام و انقلاب به دوره تخصصی دافوس اعزام کردند و طبق پیش بینی فرماندهان با رتبه عالی این دوره را پشت سر گذاشت و دوباره روانه یگان فرماندهی لشگر ۱۰ سید الشهداء شد تا این بار با سمت فرمانده طرح و عملیات لشگر انجام وظیفه کند. 💠گروه  
به یادشهدا: 🌹شفا حاجی🌹 در عملیات کربلای چهار حاجی از ناحیه گلو مجروح شد که دیگر نمی توانست صحبت کند و حرفش را روی کاغذ می نوشت چند ما طول کشید و حاجی برای برگشت به جبهه به هر دری میزد اما همه با برگشت حاجی به جبهه مخالفت می کردن تا این که یک روز بعد از نماز جمعه من و حجت الاسلام محقق از مسجد جامع بیرون آمدیم و کنار خیابان استاده بودیم تا حجت الاسلام محقق را سورا کنیم که در آن وقت حاج قاسم با خودرو تویوتا آمد و تا حجت الاسلام محقق را دید آمد پیش حاج آقا و شروع کرد به نوشتن که حاج آقا واسته شود و حاج قاسم به جبهه بر گردد من چون نوشتها را خوب نمی دیدم متوجه نشدم اما از گفتن جواب حاج آقا فهمیدم که حرف برگش به جبهه بود و حجت الاسلام محقق هم فقط می گفت نه وسر ش را تکان می داد اما حاجی رازی نمی شود و خدا حافظی کرد ورفت ولی فردا حاج قاسم به جبهه رفت و من از دوستان شنیدم که حجت الاسلام محقق شب خواب دیده وهمان نصف شب رفته در خانی حاج قاسم و به او گفته که باید سری بر گردی به جبهه و حاج قاسم برگشت و مدتی با همان زبان بسته و کاغذ صحبت می کرد اما حجت الاسلام محقق هیچ وقت به کسی نگفت که برای حاج قاسم چه خوابی دیده تا آن شب که همه در خواب بودند و نصف شب که با فریاد یا حسین حاج قاسم از خواب بیدار شدن و تا صبح در محل گردان حاج قاسم می دویدن و فقط فریاد می زد یا حسین یا حسین و تمام بچه ها هم پشت سر حاجی میدویدن و فریاد میزدن یاحسین یاحسین بعد ها حاجی گفته بود که در خواب دیدم کسی می گوید چرا برای ما دیگر مداحی نمی کنی و حاجی در جواب گفت بود که من نمی توانم صحبت کنم اما آن شخس که در خواب حاجی بود به حاجی اسرا کرده بود این هم داستان شفای حاجی که بعد هم به عشق خود شهادت رسید 💠گروه