eitaa logo
برش‌ ها
414 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
499 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته،کاربردی، و به استناد کتابهای چاپ شده روایت می کنیم تا بتوان آن را با دل زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
شب ۲۱ بود. شهید مدنی سخنران جلسه بود. جلسات ایشان که با همراه بود. اما این جلسه سراسر ناله و زاری بود. وقتی که چراغ ها خاموش شد. فرمودند: در این شب اگر همه شما از گناهان تان می کنید، من آمده ام از عبادت هایم توبه کنم. قبلا خیال می کردم این عبادت ها برای خدا بوده اما الان می بینم که توهین به محضر خداوند بوده. خدایا از من د رگذر. الهی العفو. آن شب آقا با صدایی لرزان زار می زد و همه را منقلب کرده بود. راوی: حجة الاسلام بروجردی ؛ خاطراتی از شهید سید اسد الله مدنی، نویسنده: علی اکبری مزد آبادی، ناشر: یا زهرا (س)، نوبت چاپ: اول – ۱۳۹۳؛ صفحه ۲۳. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
ملا آقای دربندی و «اسرار الشهادة» گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اُخْری » ؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم پیدا شد. تمام حرفهای را به اضافه ی یك چیزهای دیگر، همه را یكجا جمع كرد كه دیگر وا ویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست. حاجی نوری نوشته اند: ما در درس مرحوم حاج بودیم- كه مرد بسیار بزرگواری و استاد حاجی نوری بوده است- و از محضر ایشان استفاده می كردیم، یك سید روضه خوانی اهل حِلّه آمد و یك كتاب مقتلی به ایشان نشان داد كه ایشان ببینند معتبر هست یا معتبر نیست. این كتاب نه اول داشت و نه آخر، فقط یك جایش نوشته بود كه تألیف فلان ملاّی جبل عاملی از شاگردان صاحب معالم است. مرحوم آقا شیخ عبد الحسین این كتاب را گرفت كه مطالعه كند. اولاً در احوال آن عالم نگاه كرد، دید چنین كتابی به نام او ننوشته اند. ثانیاً خود كتاب را مطالعه كرد، دید است. به آن سیّد گفت این كتاب همه اش دروغ است، مبادا این كتاب را بیرون بیاوری، یا از این كتاب چیزی نقل كنی كه جایز نیست و اساساً این كتاب از آن عالم نیست، مطالبش هم همه دروغ است. حاجی می نویسد همین كتاب به دست صاحب اسرار الشهادة افتاد، از اول تا آخرش را نقل كرد. اینها گریه دارد، خدا می داند گریه دارد. این حكایت را هم برایتان نقل كنم، كه تأثرآور است. باز ایشان نقل می كنند، نوشته اند یك مردی رفت خدمت مرحوم صاحب مقامع [آقا محمد علی، پسر مرحوم وحید بهبهانی] و گفت من دیشب خواب وحشتناكی دیدم. گفت چه خواب دیدی؟ گفت: خواب دیدم كه با این دندانهای خودم گوشتهای بدن امام حسین علیه السلام را دارم می كَنم. این مرد عالم لرزید، سرش را پایین انداخت، یك مدتی فكر كرد، گفت: شاید تو مرثیه خوان هستی؟ گفت: بله آقا. گفت: دیگر بعد از این یا اساساً را ترك كن یا از كتابهای معتبر نقل كن. تو با این دروغ هایت داری را با این دندان های خودت می كَنی. این لطف خدا بوده كه لااقل در این رؤیا به تو نشان بدهد. اگر كسی تاریخ عاشورا را بخواند، می بیند از زنده ترین و مستندترین و پرمنبع ترین تاریخ هاست. ما احتیاجی [به این دروغها] نداریم. حالا گذشته از این كه اصلاً دروغ جعل كردن كار غلطی است، احتیاجی نیست، آن قدر راست هست كه همانها را اگر بگوییم كافی است. مرحوم آخوند خراسانی می گفته است اینهایی كه دنبال روضه ی نوِ نشنیده هستند بروند روضه های راست را پیدا كنند كه آنها را احدی نشنیده است؛ و این طور است. باز عرض كردم، خطبه هایی كه امام حسین در مكه و در حجاز به طور كلی، در بین راه و در كربلا خوانده است، خطابه هایی كه اصحابش خوانده اند، سؤال و جوابهایی كه با حضرت شده است، نامه هایی كه میان ایشان و دیگران مبادله شده است، نامه هایی كه میان خود دشمنان مبادله شده است، علاوه بر نقل كسانی كه حاضر وقعه ی عاشورا بوده اند، چه از دشمنان و چه از دوستان، [همه ی اینها جزئیات این حادثه را روشن كرده است. ] سه چهار نفر از دوستان امام حسین بودند كه جان به سلامت بیرون بردند. از جمله غلامی است به نام عَقبة بن سمعان (یا عُقبة بن سمعان) و این مرد از مكه همراه امام بود و وقایع نگار قضیه ی كربلا بوده است از لشكریان ابا عبد الله. در روز عاشورا هم گرفتار شد ولی چون گفت غلام هستم، آزادش كردند. این مرد وقایع را نوشته است. مرد دیگری است به نام كه وقایع نگار لشكر عمر سعد بوده است، او هم نوشته است. همچنین دیگران كه حاضر وقعه بوده اند، نوشته اند. یكی از حاضرین وقعه شخص امام زین العابدین علیه السلام است. ایشان خودشان از حاضرین وقعه بودند. تمام جزئیات را از اول تا آخر [شاهد] بوده اند و همه ی قضایا را نقل كرده اند. نقطه ی ابهامی در تاریخ امام حسین وجود ندارد. پس بیاییم كنیم، واقعاً باید توبه كنیم. بیاییم از این جنایت و خیانتی كه نسبت به ابا عبد الله الحسین علیه السلام و اصحاب بزرگوارش و یارانش و خاندانش مرتكب می شویم و همه ی افتخارات اینها را از میان می بریم، توبه كنیم و پس از این، طور دیگری باشیم كه از این مكتب تربیتی استفاده كنیم. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 91-88. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/