eitaa logo
برش‌ ها
385 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
569 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته،کاربردی، و به استناد کتابهای چاپ شده روایت می کنیم تا بتوان آن را با دل زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روی خط شهادت
2.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راز محبوبیت حاج احمد متوسلیان آیا تا حالا لباس کسی را شسته ای؟ @khateshahadat
گزیده ای از فهرست موضوعی #کتاب_یادگاران جلد نهم خاطرات #حاج_احمد_متوسلیان به صورت اکسل و پی دی اف #معرفی_کتاب
کتاب صوتی شماره: 1️⃣8️⃣ کتاب گویای مرد در قالب این اثر شرح زندگی سردار جاویدالاثر سپاه اسلام، حاج احمد متوسلیان است و انتشارات سوره مهر این اثر را منتشر کرده است. داوود امیریان در این اثر به روایت سه بخش از زندگی حاج احمد متوسلیان پرداخته است. در بخش نخست به دوران حضور حاج احمد در مریوان پرداخته‌شده، بخش دوم به تشکیل تیپ ۲۷ حضرت رسول (ص) و فرماندهی حاج احمد و رفتن او به جنوب تا اسارتش در لبنان محور قرار گرفته و در نهایت در بخش سوم، امیریان به دوران بعد از اسارت حاج احمد نگاهی کوتاه داشته است. 🎧با ما شهدا را بشنوید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1721434161C5242eca633
شب آخری که حرم (س) بودیم، حاج احمد اصلا توی حال خودش نبود. مثل یک تعزیه خوان دور حرم می چرخید و بلند بلند گریه می کرد با جمله های کوتاه و ساده می خواند. این جا رأس حسین (ع) را به نیزده زدند. عمه سادات را به اسیری آوردند. شامی ها با اهل بیت حسین (ع) کاری کردند که روی ظالم ها عالم سفید شد. بعد از روضه یک گوشه حرم نشست و تا صبح نماز خواند و مناجات کرد. نزدیک اذان صبح آمد و سراغ یک پایدار با لباس سبز سپاه را گرفت. ما که ندیده بودیمش. اصرار کردم که قضیه چیست؟ گفت: یاد شهید محمد توسلی کرده بودم. خیلی دلم گرفت. به حضرت زینب (س) متوسل شدم. پاسداری را دیدم که آمد و گفت: فردا روز موعود است. دیگر انتظار تمام شد. فردا حاج احمد عازم لبنان شد و دیگر بازگشتی نداشت. ع س .جلد 9؛ کتاب احمد متوسلیان خاطره شماره 97 و 99. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 ۱۴تیر سالروز ربایش: ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام♡ 🇮🇷@boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🔺زخم خودی! 🔹رضا مثل خیلی های دیگر زخم خورده مسئولان پایتخت نشین بود. 🔸در پی انجام پیروزمندانه عملیات محمد رسول الله در مریوان، رسولی فرمانده سپاه منطقه ۱۰ تهران، و بقیه همرزمانش را فراخوان کرد و به آنها الزام کرد که باید برای همیشه به سپاه تهران برگردند و دست از مبارزه در غرب بردارند. 🌀 می گفت: حقوق ما را قطع کردند تا به تهران برگردیم و دیگر در مریوان نمانیم. ☄حاج احمد می گفت: مگر ما برای حقوق به کردستان آمده ایم؟! ⚡️رضا چراغی به رسولی فرمانده پادگان ولیعصر (عج) گفت: آقا جان! ما از گوشت بدن خودمان می کنیم و با آن آبگوشت درست می کنیم و می خوریم و احتیاج به حقوق شما نداریم. 🍁همین پاسخ قاطع کافی بود که دستور بلوکه کردن حقوق سه ماه پایانی ۱۳۶۰ و عیدی نوروز ۱۳۶۱ متوسلیان، چراغی و دستواره صادر شود. ▫️راوی شهید سید محمدرضا دستواره 📚کتاب راز آن ستاه؛ سرگذشت نامه شهید رضا چراغی؛ نوسنده: گل علی بابائی، ناشر: نشر صاعقه، نوبت چاپ: دوم: ۱۳۹۳؛ صفحه ۳۴ و ۳۵. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺شهید غریب! 🌱حاج‌ احمد متوسلیان برای چهلم حسین به زرین‌شهر آمد و با همرزمان حسین به مزار فرزندم رفتند، حاج احمد خودش را روی قبر انداخت و بعد از اینکه که خوب گریه کرد، گفت: چرا قبر حسین این قدر غریب است؟ 💠چند نفر از مسئولان شهر هم که آنجا بودند توجیه کردند که به زودی قبر حسین را ساماندهی می‌کنیم و... 💢حاج احمد گفت: لازم نکرده! و بعد هم دست توی جیبش کرد و مقداری پول درآورد و به یک نفر گفت: تا دو ساعت دیگر که من توی این شهرم، باید این قبر درست بشه. 🔹حجله حسین را با دست خودش بالای سرقبر حسین نصب کرد، وقتی کار تمام شد، نگاهی به عکس داخل حجله انداخت و گفت: حسینم چرا تو در شهر خودت این قدر غریب و مظلومی؟ ▫️راوی: حاجیه خانم فاطمه صادق‌زاده مادر شهید 📚 ؛ خاطرات شهید حسین قجه ای. نوشته احمد مدحی. ناشر: نشر ستارگان درخشان. نوبت چاپ: سوم-1392. صفحه 110. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺موش‌های فاضلاب ▫️مجتبی عسکری یکی از همرزمان تعریف می‌کند: 🔹«با اینکه کنترل تمامی راه‌های ورودی و خروجی مریوان را داشتیم باز هم هرشب در بعضی مناطق صدای رگبار مسلسل‌ و انفجار نارنجک می‌آمد. 🔹یک روز حاج‌احمد سراغم آمد و گفت: «برو کانال فاضلاب شهر را مین‌گذاری کن. ضدانقلاب از این راه میاد داخل شهر. ۳ شب رفتم و کنترل کردم. دیدم که از این مسیر رفت‌وآمد می‌کنند. چیزی هم به کسی نگو تا موش‌های فاضلاب (نیروهای ضدانقلاب) نتیجهٔ قایم‌موشک بازی‌هایشان را ببینند.» 🔹یکی دو شب بعد انفجار مهیبی در کانال فاضلاب رخ داد. صبح روز بعد که برای بررسی محل رفتیم، دیدیم حرف حاج‌احمد درست بوده. دیوارهٔ کانال از خون رنگی شده بود؛ اما مشخص بود که اجساد را با خودشان کشیده و برده بودند. دیگر هم خبری از موش‌های فاضلاب نشد که نشد.» 📚کتاب می خواهم با تو باشم؛ خاطراتی از شهید احمد متوسلیان، صفحه 28. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
✍ویژه | دست‌نوشته رهبرمعظم انقلاب برای ♦️«صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان وبر رزمنده بااخلاص بی‌نشان حاج احمد متوسلیان» ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir