در جبهه مریوان روی ارتفاع بلندی مستقر بودیم و برای بردن تدارکات از جمله #نان باید پیاده از تپه ها بالا می رفتیم.
رضا هر وقت میخواست بالای ارتفاع برود، یک #گونی ۲۰ کیلوئی نان را بر دوش میگرفت و با خود بالا می آورد.
وقتی از او پرسیدم شما چرا این کار را میکنید؟
در پاسخ گفت: اگر من به عنوان مسئول این نیروها، چنین مشقت هایی را تحمل نکنم، نیروها هم علی رغم وجود فشار و سختی زیاد، نمی برند.
#شهید_رضا_چراغی
#سیره_مدیریتی_شهدا
#همراهی_با_نیروها_در_سختیها
کتاب راز آن ستاه؛ سرگذشت نامه شهید رضا چراغی؛ نویسنده: گل علی بابائی، ناشر: نشر صاعقه، نوبت چاپ: دوم: ۱۳۹۳؛ صفحه ۲۸٫
وقتی هم سایه ما شدند، هنوز غلام حسین دبستان هم نمی رفت. بچه مهربانی بود. می آمد؛ در می زد و می گفت: #نان نمی خواهید؟ کاری ندارید؟
می فرستادم دنبال کارهایم. سریع نان و قرص هایم را می گرفت می آورد. مادرش را هم خبر می کرد که هر کاری دارم انجام دهد.
#شهید_حسن_باقری
#سیره_اخلاقی_شهدا
#همسایه_داری_شهدا
#کتاب_ملاقات_در_فکه ؛ زندگی نامه شهید حسن باقری (غلام حسین افشردی) نویسنده: سعید علامیان نشر: سوره مهر نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۷؛ صفحه ۲۱.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
شخصی در مسیر یک نانوایی نشسته بود و از شدت ضعف گریه می کرد. مرد خسیسی #نان به دست به او رسید و از علت گریه اش جویا شد. گفت: از شدت #گرسنگی گریه ام گرفته. مرد هم نشست کناارش و شروع کرد به گریه کردن.
نفر سومی که از مسیر می گذشت، با دیدن دو نفر گریان تعجب کرد.
از نفر اولی پرسید برای چه گریه می کنی؟
گفت: گرسنه ام.
از نفر دومی پرسید: تو برای چه گریه می کنی؟
گفت برای گرسنگی او.
گفت: #مردک شیرین عقل! یکی از نان هایت را به او بده تا مشکل حل شود. تو هم برو پی کارت.
گفت: اگر تا شب بخواهی برایش گریه می کنم؛ اما یک لقمه از نانم را به او نمی دهم.
این داستان وصف حال برخی از #سلبریتی های ماست. در این شرایطی که کشور از نظر فکری و اقتصادی و امنیتی درگیر #کروناست، طرف آمده به قول خودش برای انگیزه دادن به مردم و پرستاران #چالش_رقص راه انداخته.
کسی نیست به این آقا بگوید که این چالش شما که نان و آب، ماسک و مواد ضد عفونی مردم نمی شود. اگر خیلی مردی، بیا مثل همان طلابی که رفته اند توی دل بیمارستان ها و به بیماران مبتلا خدمات رسانی می کنند، خدمت کن. این قدر هم ازت بر نمیاد، مبلغی را بگذار وسط و از اعتبارت استفاده کن اقلام مورد نیاز را تهیه کن و به #بیمارستان ها برسان.
شما #ابر_چالش_رقص هم که درست کنی، مشکل حل نمی شود. مشکل با یک جو #مردانگی و شجاعت حل می شود.
می ترسم اینقدر از این چالش ها درست کنی، تو #سیاه_چالش گیر کنی هزار تا انسان عاقل هم نتوانند کاری برایت بکنند.
جمله آخر هم اینکه: الا بذکر الله تطمئن القلوب. #آرامش واقعی در یاد خدا و توسلات و اذکار است نه در این ابر چالش های دل خوش کنک. وگر نه این کارهای بچه گانه علاوه بر اینکه آرامش را به کادر درمانی بر نمی گردانند، نمکی هم می شود بر زخم های خانواده های داغدار در این بحران.
#نیش_نوشت ؛ نوشته های پراکنده
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
احساس #شخصیت
مسأله ی احساس شخصیت مسأله ی بسیار مهمی است. از این #سرمایه بالاتر برای اجتماع وجود ندارد كه در خودش احساس شخصیت و منش كند، برای خودش ایده آل داشته باشد و نسبت به اجتماع های دیگر حس استغنا و بی نیازی داشته باشد، یك اجتماع این طور فكر كند كه خودش و برای خودش فلسفه ی مستقلّی در زندگی دارد و به آن فلسفه ی مستقلّ زندگی خودش افتخار و مباهات كند، و اساساً حفظ #حماسه در اجتماع یعنی همین كه اجتماع از خودش فلسفه ای در زندگی داشته باشد و به آن فلسفه ایمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند و به آن ببالد.
وای به حال آن اجتماعی كه این حس را از دست بدهد! این یك #مرض_اجتماعی است، و این غیر از آن «خودی» اخلاقی است كه بد است و نفس پرستی و شهوت پرستی است.اگر اجتماعی این منش را از دست داد و احساس نكرد كه خودش فلسفه ی مستقلّی دارد كه باید به آن فلسفه متكی باشد، و اگر به فلسفه ی مستقلّ زندگی خودش ایمان نداشته باشد، هرچه داشته باشد از دست می دهد، ولی اگر این یكی را داشته باشد ولی همه ی چیزهای دیگر را از او بگیرند، بازروی پای خودش می ایستد؛ یعنی یگانه نیرویی كه مانع جذب شدن ملتی در ملت دیگر و یا فردی در فرد دیگر می شود، همین احساس منش و شخصیت است.
معروف است كه آلمانها گفته اند ما در جنگ دوم همه چیز را از دست دادیم مگر یك چیز را كه همان شخصیت خودمان بود، و چون شخصیت خودمان را از دست ندادیم همه چیز را دوباره به دست آوردیم، و راست هم گفته اند. اما اگر ملتی همه چیز داشته باشد ولی شخصیت خودش را ببازد، هیچ چیز نخواهد داشت و خواه ناخواه در ملتهای دیگر جذب می شود.
وای به حال این #خود_باختگی كه متأسفانه در جامعه ی امروز ما وجود دارد. در گفتارهای #اقبال_لاهوری خواندم كه #موسولینی گفته است: انسان باید #آهن داشته باشد تا #نان داشته باشد؛ یعنی اگر می خواهی نان داشته باشی، زور داشته باش. ولی اقبال می گوید: این حرف درست نیست. اگر می خواهی نان داشته باشی، آهن باش. (نمی گوید آهن داشته باش، بلكه آهن باش) یعنی شخصیت تو شخصیتی محكم به صلابت آهن باشد. می گوید شخصیت داشته باش؛ چرا به زور متوسل می شوی، چرا به اسلحه متوسل می شوی، چرا می گویی اگر می خواهی نان داشته باشی باید اسلحه داشته باشی؟ بگو اگر می خواهی هرچه داشته باشی خودت آهن باش، خودت فولاد باش، خودت شخصیت داشته باش، خودت صلابت داشته باش، خودت منش داشته باش.
اگر یك ملت بیچاره و بدبخت، ایمانش را به آنچه كه خودش از فلسفه ی زندگی دارد از دست بدهد و #مرعوب یك ملت دیگر بشود، در تمام مسائل آن جور فكر می كند كه دیگران فكر می كنند و اصلاً نمی تواند شخصاً در مسائل قضاوت كند. هر موضوعی را فقط به دلیل اینكه مد است یا پدیده ی قرن است، به دلیل اینكه در جامعه ی آمریكا و در جامعه ی اروپا پذیرفته شده است، می پذیرد و دیگر منطق سرش نمی شود.
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 45-44.
#شهید_مرتضی_مطهری
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/