عامل سوم [تحریف واقعه عاشورا] یك #عامل_خصوصی است. این دو عاملی كه عرض كردم، یعنی غرضها و عداوتهای دشمنان و حس اسطوره سازی و افسانه سازی، در تمام تواریخ دنیا وجود دارد. ولی در خصوص حادثه ی عاشورا یك عامل بالخصوصی هست كه این عامل سبب شده است كه در این داستان بالخصوص، جعل واقع بشود. آن عامل چیست؟ .پیشوایان دین از زمان پیغمبر اكرم و زمان ائمه ی اطهار دستور اكید و بلیغ داده اند كه باید نام حسین بن علی زنده بماند، باید #مصیبت_حسین بن علی هر سال تجدید بشود، چرا؟ بحث در این «چرا» است. این چه دستوری است در اسلام؟ چرا این همه ائمه ی دین به این موضوع اهتمام داشتند؟ چرا برای زیارت حسین بن علی این همه اهتمام و ترغیب است، این همه تشویق است؟ ما باید به این «چرا» دقت كنیم.
ممكن است كسی بگوید: «این برای این است كه #تسلی_خاطر ی برای حضرت زهرا باشد. » آیا این حرف #مسخره نیست كه بعد از هزار و چهار صد سال، هنوز حضرت زهرا احتیاج به تسلیت داشته باشد؟ در صورتی كه به نصّ خود امام حسین و به حكم ضرورت دین، بعد از شهادت امام حسین دیگر امام حسین و حضرت زهرا نزد یكدیگر هستند. این چه حرفی است؟ ! مگر حضرت زهرا بچه است كه بعد از هزار و چهار صد سال هنوز هم دائماً به سر خودش بزند، گریه كند، بعد ما برویم به ایشان سرسلامتی بدهیم! این حرفها دین را خراب می كند.
حسین مكتب عملی در اسلام تأسیس كرد. حسین علیه السلام نمونه ی عملی قیام های اصلاحی است. خواستند #مكتب_حسین زنده بماند، خواستند حسین سالی یك بار با آن نداهای شیرین و عالی و حماسه انگیزش ظهور پیدا كند، فریاد كند: «أَ لا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ وَ الْباطِلَ لا یُتَناهی عَنْهُ لِیَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فی لِقاءِ اللّهِ مُحِقّاً». خواستند «اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُكوبِ الْعارِ» (مرگ از زندگی ننگین بهتر است) برای همیشه زنده بماند. خواستند «لا اَرَی الْمَوْتَ اِلاّ سَعادَةً وَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً» برای همیشه زنده بماند. زندگی با ستمكاران برای من خستگی آور است؛ مرگ در نظر من جز سعادت چیزی نیست. خواستند آن جمله های دیگر حسین: «خُطَّ الْمَوْتُ عَلی وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلی جِیدِ الْفَتاةِ» زنده بماند، «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ» زنده بماند. مردی كه می آید آنجا در مقابل یك دریا [انسان ] ، سی هزار نفر، می ایستد، آن طور مردانه، در حالی كه در نهایت شدت گرفتار است از ناحیه ی شخص خودش، از ناحیه ی خاندان خودش، مرد و مرد وار- كه چنین مردی دنیا به خودش ندیده است- و می گوید: «اَلا وَ اِنَّ الدَّعِیَّ بْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَكَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَأْبَی اللّهُ ذلِكَ لَنا وَ رَسولُهُ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ» ، خواستند اینها زنده بماند، مكتب حسین زنده بماند، #تربیت_حسینی زنده بماند، پرتوی از روح حسینی در این ملت بتابد.
فلسفه اش خیلی روشن است. گفتند نگذارید این حادثه فراموش بشود. حیات و زندگی شما بستگی به این حادثه دارد، انسانیت و شرف شما بستگی به این حادثه دارد، اسلام را با این وسیله می توانید خوب زنده نگه دارید.پس ترغیب كردند به این كه مجلس عزای حسینی را زنده نگه دارید. راست است عزاداری حسین بن علی واقعاً فلسفه دارد، واقعاً فلسفه ی صحیح دارد، فلسفه ی بسیار بسیار عالی هم دارد. هرچه ما در این راه كوشش كنیم، به شرط اینكه هدف این كار را تشخیص بدهیم به جاست. اما متأسفانه عده ای این را نشناختند، خیال كردند كه بدون اینكه مردم را به مكتب حسین علیه السلام آشنا كنیم، به فلسفه ی قیام حسینی آشنا كنیم، عارف به مقامات حسینی كنیم، همین قدر كه مردمی آمدند و نشستند و یك #گریه ای را نفهمیده و ندانسته كردند، دیگر #كفاره_گناهان است!
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 83-82.
#شهید_مرتضی_مطهری
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
استفاده از وسیله ی نامقدس برای هدف مقدس
از این [مطلب ] یك مطلب بالاتری پیدا شد و آن این است كه عده ای آمدند گفتند #گریه_بر_امام_حسین ثوابش آن قدر زیاد است كه از هر وسیله ای برای این كار می شود استفاده كرد. یك حرفی را امروزی ها در آورده اند- در مكتب #ماكیاول و امثال او- كه می گویند #هدف_وسیله_را_مباح_میكند ؛ هدفت خوب باشد وسیله ات هرچه شد، شد. اینها هم گفتند: ما اینجا یك هدف مقدس و منزه داریم و آن گریستن بر امام حسین علیه السلام است.حالا این گریستن روی چه فلسفه ای است، كاری به آن ندارند؛ باید گریست. بسیار خوب، باید گریست. به چه وسیله بگریانیم؟ به هر وسیله كه شد. هدف كه مقدس است، وسیله هرچه شد، شد.
اگر یك #تعزیه های اهانت آور هم بسازیم درست است یا درست نیست؟ گفتند: اشكی جاری می شود یا جاری نمی شود؟ همین قدر كه اشك جاری می شود، هر كاری كردید كردید. شیپور بزنیم، طبل بزنیم، معصیت كاری كنیم، به بدن مرد لباس زن بپوشانیم، #عروسی_قاسم درست كنیم، جعل و تحریف كنیم. گفتند: در دستگاه امام حسین این حرفها مانعی ندارد. #دستگاه_امام_حسین علیه السلام از دستگاه دیگران جداست. اگر اینجا دروغ گفتی، بخشیده است؛ جعل كردی، بخشیده است؛ تحریف كردی، بخشیده است؛ شبیه سازی كردی، بخشیده است؛ به تن مرد لباس زن كردی، بخشیده است؛ هر گناهی كه اینجا كردی، بخشیده است. هدف خیلی مقدس است. در نتیجه یك افرادی در این قضیه دست به جعل و تحریف زده اند كه انسان تعجب می كند.
در ده پانزده سال پیش رفته بودم اصفهان. مرد بزرگی آنجا بود، مرحوم آقا شیخ محمد حسن نجف آبادی اعلی الله مقامه. من تازگی در جایی یك روضه ای شنیده بودم كه تا آن وقت نشنیده بودم و آن روضه خوان- كه اتفاقاً #تریاكی هم بود- این روضه را كه خواند، به قدری مردم را گریاند كه حد نداشت، و خیلی هم عجیب بود. داستان یك پیرزنی [است ] كه در زمان #متوكّل می خواهد به #زیارت_امام_حسین علیه السلام برود و آن وقت دستها می بریدند و چنین و چنان می كردند. این زن بارها می آید و خلاصه آخرش رساند به آنجا كه این زن را بردند در دریا انداختند تا او را غرق كنند. در همان حال این زن فریاد كرد: یا أبا الفضل العباس! عن قریب كه داشت غرق می شد، سواری آمد در همان دریا و گفت كه ركاب اسب مرا بگیر. ركابش را گرفت. پیرزن گفت تو چرا دستت را دراز نمی كنی؟ گفت آخر من دست در بدن ندارم. خیلی مفصل گفت و خیلی هم گریه گرفت.
من این را برای مرحوم آقا شیخ محمد حسن نجف آبادی نقل كردم. ایشان گفت كه بیا تاریخچه ی این [داستان ] را من به تو بگویم كه از كجاست. گفت یك روزی در اصفهان در حدود بازار و مدرسه ی صدر مجلس روضه ای بود كه بزرگترین مجالس اصفهان بود، حتی مرحوم حاج ملا اسماعیل خواجویی كه از علمای بزرگ اصفهان بود در آنجا شركت می كرد. (این قصه قبل از زمان ایشان بوده، ایشان هم از اشخاص معتبری نقل كردند. ) واعظی را اسم برد، از معاریف هم بود، گفته بود كه من در آن جلسه خاتِم بودم و قرار بود آخری باشم. منبری ها كه می آمدند، هنر خودشان را برای گریاندن مردم اعمال می كردند. هركس كه می آمد روی دست دیگری می زد، و بعد هم كه از منبر پایین می آمد، می نشست، می خواست هنر شخص بعد از خودش را ببیند. تا ظهر طول كشید. من دیدم هر كسی هر هنری داشت به كار برد، اشك مردم را گرفتند، فكر كردم من چه بكنم؟ همان جا نشستم و این قصه را جعل كردم. رفتم گفتم، كربلا كردم، بالا دست همه زدم. عصر همان روز وقتی كه رفتم در چهارسوق، مجلس روضه، دیدم آن كه قبل از من است، همین داستان را دارد بالای منبر می گوید، همین كه من پیش از ظهر جعل كردم. طولی نكشید كه در كتابها هم نوشتند و چاپ كردند.
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 85-84.
#شهید_مرتضی_مطهری
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
برای دسترسی به #فهرست خاطرات #شهدای_شهریور_ماه کانال می توانید از هشتگهای ذیل استفاده بفرمائید.♡
(فهرست به تدریج به روزرسانی میشود)
پاسداشت 10850 شهید شهریور ماه
✅#شهید_سید_علی_اندرزگو ( 2 شهریور)
❌#شهید_علی_قدوسی ؛ دادستان کل کشور (4 شهریور)
❌#شهید_ناصر_کاظمی فرمانده سپاه پاوه (6 شهریور)
❌#شهید_سید_محمد_باقر_حکیم (7 شهریور)
✅#شهید_محمد_علی_رجایی (8 شهریور)
✅#شهید_محمد_جواد_باهنر (8 شهریور)
❌#شهید_محمد_حسین_نواب (8 شهریور)
✅#امام_موسی_صدر (9 شهریور)
❌#شهید_الله_یار_جابری (10 شهریور)
❌#شهید_محمود_کاوه (11 شهریور)
✅#شهید_سید_اسد_الله_مدنی (20 شهریور)
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام♡
🇮🇷@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
این موضوع كه دستگاه حسینی یك دستگاه جدایی است و از هر وسیله ای برای گریاندن می شود استفاده كرد، این خیال، این توهم دروغ و غلط، یك عامل بزرگی شد برای جعل و تحریف. مرحوم حاجی نوری می گوید: اگر این حرف درست باشد كه هدف وسیله را مباح می كند، پس دیگر اساساً چیزی در دنیا باقی نمی ماند؛ من اینجور می گویم: یكی از هدفهای اسلامی #ادخال_سرور در قلب مؤمن است، یعنی انسان كاری بكند كه یك مؤمنی خوش حال بشود. این هست یا نه؟ می گوییم: بله. می گوییم هدف وسیله را مباح می كند؛ من برای اینكه فلان مؤمن خوش حال بشود، در حضورش غیبت می كنم چون از غیبت خیلی خوشش می آید. به من می گویند: داری گناه مرتكب می شوی! می گویم: خیر، هدف من مقدس است. من كه غیبت می كنم می خواهم كه او را سر گرم كرده باشم، می خواهم خوش حالش كرده باشم.
بالاتر، یك كسی یك زن بیگانه را می گیرد و می بوسد. می گوییم حرام است، چرا این كار را می كنی؟ می گوید: نه، من با این كار این خانم را خوش حال كردم. ادخال سرور در قلب مؤمن مستحب است. دیگر به زنا هم می شود گفت، به شراب هم می شود گفت، به لواط هم می شود گفت. می گوید این چه غوغایی است؟ ! این چه حرف شریعت خراب كنی است كه از هر وسیله ای جایز است برای گریاندن بر امام حسین استفاده كرد؟ به خدا قسم بر خلاف گفته ی امام حسین است.
امام حسین علیه السلام شهید شد كه اسلام بالا برود (وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلاةَ و آتَیْتَ الزَّكاةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْروفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ المُنْكَرِ وَ جاهَدْتَ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ) امام حسین كشته شد كه سنن و مقررات و #قوانین_اسلامی زنده شود، نه اینكه بهانه ای شود كه پا روی سنن اسلامی بگذارند. ما امام حسین را به صورت- العیاذ باللّه- #اسلام_خراب_كن درآورده ایم. امام حسینی كه ما در خیال خودمان درست كرده ایم اسلام خراب كن است.
حاجی نوری در كتابش نوشته است یكی از علمای نجف كه اهل یزد بود برای من نقل كرد، گفت من در جوانی یك سفری پیاده و از راه كویر به خراسان می رفتم. (شاید محرم بوده است. ) در یكی از دهاتِ حدود نیشابور و تربت مسجدی بود، من چون جایی نداشتم به مسجد رفتم. یك مردی آمد آنجا پیش نمازی كرد، مردم هم نماز خواندند. بعد رفت منبر برای مردم صحبت كند. یك وقت من با كمال تعجب دیدم كه فراش مسجد یك دامن سنگ آورد بالای منبر تحویل این آقا داد. حیرت كردم كه برای چیست؟ تا رسید به روضه و گریز. دستور داد چراغها را خاموش كردند. چراغها را كه خاموش كردند، دیدم شروع كرد به سنگ پراندن به مستمعین. فریاد آخ سرم، آخ دستم، آخ سینه ام بلند شد، غوغا شد. بعد چراغها را روشن كردند. دیدم سرها مجروح شده و باد كرده و مردم در حالی كه اشكشان می ریزد، بیرون می روند. رفتم سراغ او و گفتم آقا این چه كاری بود كردی؟ ! گفت من امتحان كرده ام، اینها با هیچ روضه ای گریه نمی كنند. چون گریه كردن بر امام حسین علیه السلام اجر و ثواب زیادی دارد و من دیدم راهش منحصر به این است كه با سنگ به سر اینها بزنم، از این راه اینها را می گریانم؛ چون هدف وسیله را مباح می كند. هدف، گریه بر امام حسین است و لو اینكه آدم یك دامن سنگ به سر مردم بزند! .
پس این یك عامل خصوصی در این قضیه بوده است كه در این جعلها و تحریفها دخالت داشته است.اینها بوده است كه انسان وقتی كه در تاریخ نگاه می كند، می بیند كه به سر این حادثه چه ها آورده اند! به خدا قسم حرف حاجی حرف راستی است. می گوید امروز اگر كسی بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبت هایش باید بگرید، بر این تحریفها و مسخها و دروغ ها باید بگرید.
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 87-85.
#شهید_مرتضی_مطهری
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وضعیّت اسفبار کودکان یمنی
شمارهگیری کد روی موبایل :
۱۲۱۲#*۷۲۴*
شماره کارت :
۵۰۲۲۲۹۱۹۰۰۰۵۶۶۵۴
درگاه اینترنتی:
http://enfaagh.iuuu.ir/fa/form_data/add/form_id=5
اتحادیه بینالمللی امتواحده
ملا حسین كاشفی و كتاب «روضة الشهداء»
كتابی است معروف به نام #روضة_الشهداء از ملا حسین كاشفی. حاجی فرموده بود كه این داستان #زعفر_جنّی و داستان #عروسی_قاسم ، اول بار در كتاب این مرد آمده است.
حقیقت این است كه من این كتاب را ندیده بودم. خیال می كردم در آن یكی دو تا از این حرفهاست. بعد كه این كتاب را- كه به فارسی هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است- [خواندم دیدم از این داستانها زیاد است. ] ملا حسین كاشفی مردی است كه واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادی هم بوده است، كتابهایی هم دارد، صاحب انوار سهیلی [است ] كه خیلی عبارت پردازی كرده و می گویند كلیله و دمنه را خراب كرده است. به هر حال مرد باسوادی بوده است.
تاریخش را كه انسان می خواند، معلوم نیست كه او شیعه بوده یا سنی، و مثل اینكه اساساً یك مرد #بوقلمون صفتی هم بوده است، در میان شیعه ها خودش را یك شیعه ی صد در صد متصلّبی نشان می داده و در میان سنی ها خودش را حنفی نشان می داده است. اصلاً اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مركز تشیّع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب در تشیّع. اینجا كه در میان سبزواریها بود، یك شیعه ی صد در صد شیعه بود. بعد می رفت هرات. (می گویند شوهر خواهر عبد الرحمن جامی یا باجناق او بود. ) آنجا كه می رفت، به روش اهل تسنن بود.
این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذكر مصیبت می كرد. كتابی نوشته است به فارسی. اولین كتابی كه در مرثیه به فارسی نوشته شده همین كتاب روضة الشهداء است كه در پانصد سال پیش نوشته شده است، چون وفات كاشفی در 910، اوایل قرن دهم، بوده است و این كتاب یا در اواخر قرن نهم هجری نوشته شده است یا در اوایل قرن دهم. قبل از این كتاب مردم به منابع اصلی مراجعه می كردند.
شیخ مفید (رضوان اللّه علیه) ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه كنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. [در] تواریخ اهل تسنن، طبری نوشته است، ابن اثیر نوشته است، یعقوبی نوشته است، ابن عساكر نوشته است، خوارزمی نوشته است.
من نمی دانم این بی انصاف چه كرده است! من وقتی این كتاب را خواندم، دیدم حتی اسمها جعلی است؛ یعنی در میان اصحاب امام حسین اسمهایی را می آورد كه اصلاً چنین آدمهایی وجود نداشته اند؛ در میان دشمن ها اسم هایی می برد كه همه جعلی است؛ داستانها را به شكل #افسانه در آورده است. چون این كتاب اولین كتابی بود كه به زبان فارسی نوشته شد، [مرثیه خوانها] كه اغلب بی سواد بودند و به كتابهای عربی مراجعه نمی كردند، همین كتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می خواندند. این است كه امروز مجلس عزاداری امام حسین را ما «روضه خوانی» می گوییم. در زمان امام حسین #روضه_خوانی نمی گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانی نمی گفتند، در زمان امام حسن عسكری هم روضه خوانی نمی گفتند، بعد در زمان سید مرتضی هم روضه خوانی نمی گفتند، در زمان خواجه نصیر الدین طوسی هم روضه خوانی نمی گفتند.
از پانصد سال پیش به این طرف اسم این كار شده «روضه خوانی» . روضه خوانی یعنی خواندن كتاب روضة الشّهداء، همان كتاب دروغ. از وقتی كه این كتاب در دست و بالها افتاد، دیگر كسی تاریخ واقعی امام حسین را مطالعه نكرد و شد افسانه سازیِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنی روضة الشهداء خوان، یعنی افسانه ها را نقل كردن و به تاریخ امام حسین توجه نكردن.
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 88-87.
#شهید_مرتضی_مطهری
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
ملا آقای دربندی و «اسرار الشهادة»
گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اُخْری » ؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم #ملا_آقای_دربندی پیدا شد. تمام حرفهای #روضة_الشهداء را به اضافه ی یك چیزهای دیگر، همه را یكجا جمع كرد كه دیگر وا ویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست.
حاجی نوری نوشته اند: ما در درس مرحوم حاج #شیخ_عبد_الحسین_تهرانی بودیم- كه مرد بسیار بزرگواری و استاد حاجی نوری بوده است- و از محضر ایشان استفاده می كردیم، یك سید روضه خوانی اهل حِلّه آمد و یك كتاب مقتلی به ایشان نشان داد كه ایشان ببینند معتبر هست یا معتبر نیست. این كتاب نه اول داشت و نه آخر، فقط یك جایش نوشته بود كه تألیف فلان ملاّی جبل عاملی از شاگردان صاحب معالم است. مرحوم آقا شیخ عبد الحسین این كتاب را گرفت كه مطالعه كند. اولاً در احوال آن عالم نگاه كرد، دید چنین كتابی به نام او ننوشته اند. ثانیاً خود كتاب را مطالعه كرد، دید #مملوّ_از_اكاذیب است. به آن سیّد گفت این كتاب همه اش دروغ است، مبادا این كتاب را بیرون بیاوری، یا از این كتاب چیزی نقل كنی كه جایز نیست و اساساً این كتاب از آن عالم نیست، مطالبش هم همه دروغ است.
حاجی می نویسد همین كتاب به دست صاحب اسرار الشهادة افتاد، از اول تا آخرش را نقل كرد.
اینها گریه دارد، خدا می داند گریه دارد. این حكایت را هم برایتان نقل كنم، كه تأثرآور است.
باز ایشان نقل می كنند، نوشته اند یك مردی رفت خدمت مرحوم صاحب مقامع [آقا محمد علی، پسر مرحوم وحید بهبهانی] و گفت من دیشب خواب وحشتناكی دیدم. گفت چه خواب دیدی؟ گفت: خواب دیدم كه با این دندانهای خودم گوشتهای بدن امام حسین علیه السلام را دارم می كَنم.
این مرد عالم لرزید، سرش را پایین انداخت، یك مدتی فكر كرد، گفت: شاید تو مرثیه خوان هستی؟ گفت: بله آقا.
گفت: دیگر بعد از این یا اساساً #مرثیه_خوانی را ترك كن یا از كتابهای معتبر نقل كن. تو با این دروغ هایت داری #گوشت_بدن_امام_حسین را با این دندان های خودت می كَنی. این لطف خدا بوده كه لااقل در این رؤیا به تو نشان بدهد.
اگر كسی تاریخ عاشورا را بخواند، می بیند از زنده ترین و مستندترین و پرمنبع ترین تاریخ هاست. ما احتیاجی [به این دروغها] نداریم. حالا گذشته از این كه اصلاً دروغ جعل كردن كار غلطی است، احتیاجی نیست، آن قدر راست هست كه همانها را اگر بگوییم كافی است.
مرحوم آخوند خراسانی می گفته است اینهایی كه دنبال روضه ی نوِ نشنیده هستند بروند روضه های راست را پیدا كنند كه آنها را احدی نشنیده است؛ و این طور است.
باز عرض كردم، خطبه هایی كه امام حسین در مكه و در حجاز به طور كلی، در بین راه و در كربلا خوانده است، خطابه هایی كه اصحابش خوانده اند، سؤال و جوابهایی كه با حضرت شده است، نامه هایی كه میان ایشان و دیگران مبادله شده است، نامه هایی كه میان خود دشمنان مبادله شده است، علاوه بر نقل كسانی كه حاضر وقعه ی عاشورا بوده اند، چه از دشمنان و چه از دوستان، [همه ی اینها جزئیات این حادثه را روشن كرده است. ]
سه چهار نفر از دوستان امام حسین بودند كه جان به سلامت بیرون بردند. از جمله غلامی است به نام عَقبة بن سمعان (یا عُقبة بن سمعان) و این مرد از مكه همراه امام بود و وقایع نگار قضیه ی كربلا بوده است از لشكریان ابا عبد الله. در روز عاشورا هم گرفتار شد ولی چون گفت غلام هستم، آزادش كردند. این مرد وقایع را نوشته است.
مرد دیگری است به نام #حمید_بن_مسلم كه وقایع نگار لشكر عمر سعد بوده است، او هم نوشته است. همچنین دیگران كه حاضر وقعه بوده اند، نوشته اند.
یكی از حاضرین وقعه شخص امام زین العابدین علیه السلام است. ایشان خودشان از حاضرین وقعه بودند. تمام جزئیات را از اول تا آخر [شاهد] بوده اند و همه ی قضایا را نقل كرده اند. نقطه ی ابهامی در تاریخ امام حسین وجود ندارد.
پس بیاییم #توبه كنیم، واقعاً باید توبه كنیم. بیاییم از این جنایت و خیانتی كه نسبت به ابا عبد الله الحسین علیه السلام و اصحاب بزرگوارش و یارانش و خاندانش مرتكب می شویم و همه ی افتخارات اینها را از میان می بریم، توبه كنیم و پس از این، طور دیگری باشیم كه از این مكتب تربیتی استفاده كنیم.
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 91-88.
#شهید_مرتضی_مطهری
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/