دام آژانس برای انتخابات ایران
✍ محمدمهدی محمدی؛ مسئول میز بررسیهای راهبردی و بینالملل اندیشکده برهان
📌 خبر بسیار ستیزهجویانه بود: «شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به قطعنامه پیشنهادی انگلستان، فرانسه و آلمان درباره پرونده هستهای ایران رای مثبت داد.» این قطعنامه از ایران خواست که برای رفع نگرانیهای آژانس، «فورا» با بازرسان آژانس همکاری کند و به ابهامهای موجود درباره برنامه هستهای پاسخ «قانع کننده» بدهد.
🔸 قطعنامه؛ ابزاری برای ایجاد تنش
بعد از درگذشت رئیسجمهور ایران، میدان برای افزایش تنشها علیه ایران آماده شد. نشانههایی شکل گیری رقابت انتخاباتی میان حامیان مذاکره با غرب و مخالفان با آن در گفتار برخی سیاستمداران نمودار شد، در این شرایط کشور های غربی بر آن شدند تا گزینهی سازمان های بینالمللی را وارد صحنهی سیاسی ایران بکنند و از آن برای افزایش فشار بر افکار عمومی ایران و کمک به جبههی همسو با منافع خود در انتخابات استفاده نمایند. این قطعنامه میتواند دستاویزی سیاسی و انتخاباتی برای حامیان مذاکره بی حد و مرز با غرب باشد.
🔸 ارزش زدایی از قطعنامه
بیتوجهی به قطعنامه آژانس در فضای سیاسی ایران و همچنین پاسخ صریح رئیسجمهور روسیه به تصویب آن، افول کارکردی این دست اقدامات را در فضای بینالملل در بر دارد با این حال نباید از کارکرد داخلی و سیاسی آن غفلت کرد. پیشرفت بیش از پیش انرژی اتمی و فعال شدن ظرفیتهای آن بر اساس منافع ملی در چارچوب NPT و توافقنامه پادمان، سیاست مورد نظر جمهوری اسلامی است. در این باره باید مراقبت کرد تا بتوان دخالت متغیرهای اثرگذار خارجی را بر داخل ایران کنترل نمود.
🔸 پیشنهاد سیاستی
با لحاظ آنچه گفته شد لازم است این قطعنامه از مرکز توجه افکار عمومی ایران دور بماند و تاکیدی بدان نشود. ماساژ رسانهای این خبر همان خواستهی طرفهای صادر کننده قطعنامه است. مانور بر اظهار اهمیت قطعنامه، از هیچ جهتی در راستای منافع جمهوری اسلامی نبوده و میتواند معیاری برای سنجش صحیح جریانهای سیاسی و کاندیداهای انتخاباتی در رقابت های سیاسی پیشرو باشد.
#بررسی_های_راهبردی_و_بینالملل
🟠 @raahnegar
🟠 @borhan_inst
بسته انتخاباتی اندیشکده برهان . شماره اول.pdf
260K
اصلاحطلبان با کاندیدای حداکثری و اصولگرایان با حداکثر کاندیدا
📌 بسته تحلیلی شماره یک اندیشکده برهان «چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری»
تاملی بر چالشها و فرصتهای نیروهای سیاسی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳
🟠 @borhan_inst
چارچوبی تنظیمی در انتخاب مصداق ریاست جمهوری
محمدوکیلی؛ دانشآموخته علوم سیاسی
🔸در آستانه چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، گمانهزنیها درباره ملاکها و معیارهای انتخاباتی رهبر معظم انقلاب بالاگرفته است. این مسابقه بهویژه در میان جریان انقلابی با سرعت بیشتری در جریان است و هر یک از گروهها سعی دارد نامزد نهایی خود را بهعنوان گزینه مطلوب رهبری نشان دهد. اما فارغ از این قیل و قالهای جناحی، باید تحلیلی را از نگرش های اساسی نسبت به فرآیند انتخابات ارائه کرد. در همین راستا، با توجه به پارامترهای حاکم بر وضع موجود، ریسکهای محتمل در حوزه روابط خارجی و ارزیابیهای نظام سیاسی از چشمانداز ایران قوی، پیشرفته و با ثبات، احتمالاً نگرش رهبر معظم انقلاب در چارچوب چند ملاحظه قابل بحث است.
🔸یکم. انتخابات فرصتی برای نمایش مردمسالاری دینی و بازتاب قابلیتهای انقلاب اسلامی در عرصه حکمرانی است. پیش از هر اولویت دیگری، هر نامزد باید خود را خادم نهاد انتخابات بداند و امکانات ستادی و تبلیغاتیاش را در جهت مشارکت حداکثری و رقابت شایسته به کار گیرد. از این رو، توصیه میشود کنش تبلیغاتی نامزدها در چارچوب مطالبات اصلی مردم، بایستههای پیشرفت کشور و اصول حاکم بر جمهوری اسلامی تنظیم شود. لازم به ذکر است که اصرار نامزدها بر طرح گفتارهای حاشیهای، طراحی جنجالهای مجازی و مانور روی موضوعاتی که در چارچوب مذکور نمیگنجد، قطعاً خلاف منویات و اندیشههای رهبری است.
🔸دوم. در نگاه رهبر انقلاب اسلامی، ریاست جمهوری یک منصب اجرایی است و رئیسجمهور اولاً رئیس قوه مجریه است. بهویژه با توجه به انبوهی از مشکلات در حوزه اقتصاد و بروز نشانههای نارضایتی مردم از تنگناهای معیشتی، ورود مصادیق اجرایی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری اهمیت بیشتری دارد. بنابراین چهرههایی که از حیث اجرایی فاقد سابقه موثر و کارنامه روشن هستند، نمیتوانند در راستای تحققبخشی به اولویتهای فعلی مردم و ضروریات کشور گام موثری بردارند. هر چند باید اذعان داشت که متاسفانه الگوی حاکم بر رفتار انتخاباتی جریان انقلابی، با دیدگاه رهبر معظم انقلاب تفاوتهایی دارد. در نگاه بدنه جوان و دغدغهمند جریان حزباللهی و نیز در نزد گروههای حاشیهساز و کنشگران بیپروای مجازی، چهرههای تئوریک و سخنور - که ظواهر انقلابی در گفتار، نوشتار و رفتار آنها برجستهتر است- همان گزینههای مطلوب و اصلح هستند و سابقه و کارآیی در عرصه اجرا عامل تعیینکنندهای برای انتخاب رئیسجمهور نیست.
🔸سوم. برای پیبردن به کفایت مدیریتی نامزدها، صرفاً نباید به شایستگیهای فردی بسنده کرد و قابلیت جمعی و روحیه تشکیلاتی رئیسجمهور نیز اهمیت فراوانی دارد. واقعیت آن است که رهبر انقلاب نگاه شخصنگر به نامزدهای انتخابات ندارند و کلیتی از رویکردهای مشاوران و نفرات اصلی پیرامون هر نامزد را درنظر میگیرند و حسن سابقه نامزدها در مسئولیتهای قبلی، محل توجه ایشان است. بهویژه برای رهبر انقلاب بسیار مهم است که حلقات مشورتی و چهرههای اجرایی متصل به هر نامزد بتوانند به وعدههای مطرحشده در مناظرات جامه عمل بپوشانند. درواقع، رئیس جمهور باید از توان کادرسازی و راهبری تشکیلاتی برخوردار باشد؛ بنابراین، نامزدی که فاقد تیم مبتکر و کارآزموده است و بنیهای برای عملیاتیسازی ایدهها و برنامههایش ندارد، بهتر است عرصه دیگری را برای خدمت به مردم و انقلاب برگزیند و سعی کند با کنارهگیری بهنگام از گردونه رقابتها، زمینه لازم برای انتخاب اصلح فراهم شود.
🔸چهارم. نامزدها باید شناخت درستی از ارکان قدرت، فرآیند تصمیمگیری و ساختار جمهوری اسلامی ایران داشته باشند و بدانند که به اعتبار کدام دسته از اختیارات و مسئولیتها در کسوت ریاست جمهوری قرار میگیرند. آنان باید از آمادگی ذهنی برای مواجهه با موانع بروکراتیک، ملاحظات قانونی و چالشهای میاندستگاهی برخوردار باشند و بدانند که پا در زمینی نهادهاند که نامسطح بوده و مملو از تهدید و فرصت است. بهویژه آگاهی نامزدها از برنامههای توسعهای و اسناد بالادستی شرط است. باید افزود که نامزد مطلوب فردی است که از روندها و رویههای نهادین مرسوم مطلع باشد و بتواند بهفراخور موضوعات مختلف با سران قوا و سایر دستگاهها همکاری کند. این همکاری- در شرایطی که ایران متحمل جنگ اقتصادی است و با تحریمهای ظالمانه دست و پنجه نرم میکند - بسیار تعیینکننده و سرنوشتساز خواهد بود. بنابراین فردی که از بینش نهادی (دانش لازم + تجربه موثر) برخوردار نیست، بهتر است خود را در معرض انتخاب مردم قرار ندهد و به دنبال عرصه دیگری برای تحققبخشی به ایدهها و برنامههایش باشد.
ادامه دارد...
ادامه متن ...
🔸پنجم. اعضای هیأت دولت هر سال در شهریورماه، دیداری با رهبر معظم انقلاب خواهند داشت و ایشان در جمع کارگزاران قوه مجریه، اهم موضوعات و مسائل اساسی را بیان میکنند. محتوای این سخنرانیها میتواند منبع مناسبی برای هر یک نامزدها باشد و لازم است رئیسجمهور منتخب، حرکت دولت و جهت کلی تصمیمات و اقدامات را با معیارهایی تنظیم کند که از سوی رهبر معظم انقلاب بیان میشود. در همین زمینه باید اشاره کرد که ایشان در توصیف رویکردهای دولت سیزدهم، به صفت مردمیبودن اشاره داشتند و پس از مرگ شهادتگونه رئیسجمهور و همراهان نیز، بارها از تلاش مردممدارانه، خدمتگزارانه و خستگیناپذیر رئیس فقید دولت سیزدهم، تجلیل کردند. بنابراین مردمیبودن شاخصه متمایزی است که باید در گفتار و کردار نامزدها متبلور شود. به ویژه تأکید رهبر معظم انقلاب این است که افزون بر حضور در جمع مردم و شنیدن دغدغهها و مطالبات قشرهای مختلف، برنامهریزی برای مشارکت حداکثری مردم در حوزه عمومی (بهویژه در حوزه اقتصاد)، یکی از اولویتهایی باشد که در دستور کار دولتها قرار میگیرد.
#سیاست
🟠 @borhan_inst
عقلانیت انقلابی در ستیز با اغتشاش مفهومی (شماره اول)
✍ جعفرعلیاننژادی؛ دانشآموخته علوم سیاسی
🔸حدود شش سال از صدور و ابلاغ بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی میگذرد، این بیانیه اعلام شروع و به بیان بهتر توصیف وضعیت جدیدی بود که در انقلاب اسلامی با آن مواجهیم. این دوره جدید تداوم منطقی و ضروری گام اول و نتیجه قطعی آن است. اقتصائات جدیدی را ایجاد کرده و تغییرات سیاسی و اجتماعی متناظری را نیز موجب شده است.
🔸مردم و نظام در گام اول، هم تجربه خوبی انداختهاند و هم یادگیری اجتماعی بالایی از حوادث، رویدادها و انتخابها داشتهاند. این مهارت فضایی جدید ایجاد کرده است که خصیصه اصلی آن، «عقلانیت» است. فضای گام دوم، با چنین عقلانیتی قوام یافته است. نوعی عقلانیت انقلابی که ذاتی وضعیت جدید است و منجر به حرکات عقلانی در مردم، علیه خطرات و مخاطرات شده و راهنمای تصمیمات و انتخابهایشان بوده است.
🔸جنس چالشها نیز در دوره جدید تا حد زیادی متفاوت شده است. مثلا در 1401 با نوعی یورش به ذهنیتهای سلیم مواجه بودیم. جنگی که شاخصه اصلی آن، هدفگیری اذهان بود نه ابدان. بعد از این هم یعنی طی دو سال گذشته با انواع و اقسام روشهای ترکیبی، زندگی عادی مردم با چالشهایی مواجه شد. با اینکه باور مردم و اعتماد ایشان با آسیبهایی مواجه شد، اما عبور نسبی و موفق از این تجربه نیز خواسته یا نخواسته به نوعی یادگیری اجتماعی انجامید.
🔸به طور خاص آنچه امکان و زمینه این یادگیری اجتماعی را آمادهتر میکرد، وجود نگرشی در حکمرانی بود که طی سه سال گذشته، سعی داشت مرارتهای روحی و روانی مردم را کاهش دهد. دنبال تحریک کردن و راه انداختن بازیهای روانی نبود. میتوان گفت، دولت سیزدهم، تصمیم عقلانی و انتخاب آگاهانه همین مردم برای پایان دادن به وضعیت قبلی و ورود به وضع جدید بود. اساسا رئیس جمهور شهید و دولت او نیز با چنین فهم چنین تغییری به عرصه رسیدند.
🔸واقعه سیام اردیبهشت و شهادت رئیس جمهور آن هم در حال خدمت، بر چنین انتخاب و درک آگاهانهای صحه گذاشت. نکته مهم در تغییر چنین وضعی از شش سال گذشته تا کنون، همراهی و همدستی عاقلانه دولت و مردم بود. نوعی حرکت زیرساختی، مستحکم، صبورانه و عمیق. حرکتی که هنوز دلالتهای میدانی و عینی آن، به منصه ظهور نرسیده بود. هر چند گاه و بیگاه در برخی مناسبات، متبلور میشد. این حرکت عقلایی که آیتاللهرئیسی با نوعی محاسبهگری و آیندهبینی شروع کرده بود، واجد برخی خصوصیات بود.
🔸اگر عنوان و چکیده این وضع جدید را عقلانیت انقلابی بدانیم، قدمهای نخست آن در حرکت عاقلانه مردم با زمینهسازی دولت سیزدهم برداشته شد. اکنون که در آستانه انتخابات زودهنگام قرار گرفتهایم، استمرار چنین حرکتی نیاز به درک واقعی وضع جدید دارد. ماهیت پدیداری انتخابات منجر به رویتپذیرسازی نادیدنیها می.شود. نادیدنیهایی نظیر لمس و درک چنین حرکتی که در آن واقعه خود را نشان داد. طبیعی است جریاناتی خواسته و ناخواسته در پی انسداد چنین درک و فهمی هستند.
🔸برای همین منظور نگارنده از تعبیر اغتشاش مفهومی استفاده کرده است. اغتشاش مفهومی از دو طریق جلوی مسیر طبیعی رشد عقلانی را سد میکند. سد اول، درک شتاب زده و عجولانه از چنین حرکتی است. سد دوم، نفی چنین حرکتی از طریق تحریف و تخریب آن است. دست بر قضا این دو فهم در نتیجه امر نیز یکدیگر را تقویت میکنند. به طور خلاصه میتوان گفت این موانع، مهمترین نقش را در ایجاد گسلها یا دوقطبیها کاذب بازی کردهاند و مسیر طبیعی فهم عقلانی این حرکت را با مشکل مواجه کردهاند.
🔸 نکته مهم آن است که هر دو طیف شاید مدعی حرکت عقلانی باشند و حتی تا حدی حرفهایشان صحیح باشد، اما در روش و منش مانع فهم وجودی وضع جدید میشوند. مردم به نحو وجودی در این وضع جدید قرار دارند و چنین موجودیتی را زندگی میکنند، اما این موانع نمیگذارد آنها به راحتی نزد خود واقعی و وضع حقیقی.شان حاضر شوند.
🔸گروه اول روشی قشری گزیده و حرفهای صحیح، مبانی محرز و اندیشههای اصیل انقلاب اسلامی را با فهمی چشم بسته و موقعیت نسنجیده مطرح می کنند. لجوجانه و شتابزده بدون اینکه فهمی از این رشد طبیعی عقلانی داشته باشند، خواهان رسیدن به مقصد نهایی هستند. نکته تأسف برانگیز در این نگاه، طرد عناصر همجبهه، گروهگرایی، کاسبی تفرقه و تکفیر عناصر متعادل است.
🔸همانطور که عرض شد در دقیقه و پدیدار انتخابات که لحظه تحویل سال سیاسی است، امور نادیدنی رویت پذیر می شود، اکنون نیز با این پدیده دست به گریبانیم. گروه دیگر که در مسیر انسداد عقلانیت انقلابی حرکت میکند، به طور مشخص جریانی است که خود را در این شش سال بیرون از چنین فضایی تعریف کرده است و حتی مایوسانه معتقد بوده، در این وضع جدید سهمی نخواهد داشت.
ادامه متن👇
🔸مواجهه آنان با امر طبیعی تایید صلاحیت یک عنصر اصلاحطلب چارچوبدار، در انتخابات ریاست جمهوری، نیز از نوع غافلگیری و پیش بینینشدگی بود. این امرغیرمنتظره، امید آنان را از روزنهگشایی به راهگشایی زنده کرد. با این حال نه آن روزنه و نه این راه، چیزی از جنس درک وضع جدید نیست. آنها خود را بدیل این وضعیت میدانند، با تحریف واقعیتهای سه سال اخیر و تخریب دولت زمینهساز عقلانیت یعنی دولت سیزدهم، در حال تولید پیام و تبلیغ هستند.
ادامه دارد...
#سیاست
🟠@borhan_inst
🔹@jafaraliyan
بازیابی امر محسوس در تبلیغات انتخاباتی
جعفرعلیاننژادی؛ دانشآموخته علوم سیاسی
🔸آیا میتوان شور انتخاباتی را عقلانی کرد؟ آیا میتوان هیجان هواداری و طرفداری از نامزدها را روی یک گزاره عقلانی متمرکز کرد؟ این بدن اجتماعی چگونه با لمس عقلانیت جنبانده خواهد شد؟ آیا عقلانیت میتواند تبدیل به امر حسّانی و محسوس شود؟ همه اینها سوالاتی معنادار در این دوره از انتخابات است. در این نوشتار سعی خواهم کرد به این سوالات پاسخ دهم و روزنهای بر چنین امکانی باز نمایم.
🔸بگذارید از اینجا شروع کنیم که ما دو دسته امور داریم، امور فهمیدنی و امور حسکردنی. به طور خلاصه امر مفهوم و امر محسوس. آیا میتوان بین این دو دسته از امور، یعنی امور شناختنی با امور حسانی ارتباط بر قرار کرد؟ اگر چنین امکانی به لحاظ نظری مقدور باشد، بنابراین میتوان در ساخت واقعیت نیز مابهازایی داشته باشد. بنابراین آن پرسش که آیا میتوان حس و عاطفه را به عقل و خرد گره زد، معنادار بوده و پاسخ مثبت دارد.
🔸تقریبا بیش از 6 سال است که ماهیت رفتار رایدهی در کشورمان تغییر کرده است. میتوان گفت مردم یا رایدهندگان، تا حدی از رفتار سلبی فاصله گرفته و به رفتار ایجابی نزدیک شدهاند. به زبان گویاتر، تاحدی جای رای دادن با این هدف که فلان نامزد رای نیاورد، را با رای دادن برای رای آوردن یک نامزد کاربلد عوض کردهاند. شاید بتوان دلایل کاهش مشارکت را در سه رخداد انتخاباتی قبلی از این نظرگاه تحلیل کرد. در واقع آرا ماهیت ایجابیتر و کیفیتر پیدا کرده و مردم کمکم مایل به شناختن برنامههای نامزدها و فهم توان آنان برای اجرای این برنامهها شدهاند.
🔸دست بر قضا در این شش سال خبری از کمپینها یا کارناوالهای حسی و هیجانی انتخاباتی نیز نبود. برخی جریانات سیاسی ماهر در گرفتن رای سلبی نیز بدلیل انتساب به وضع موجود دولت اعتدال، ظرفیت و توان ایجاد چنین کمپینهایی را نیز نداشتند. در انتخابات زودهنگام اخیر اما این جریانات با یک امر غیرمنتظره و پیشبینی نشده مواجه شدند و امیدوار به ایجاد فضاهای منفی برای اخذ آرای سلبی شدند. پرسش این یادداشت ناظر به همین وضع است، اینکه چگونه میتوان شور انتخاباتی را بر بنیان این تغییر ماهوی بنا کرد. یعنی شوری که بر اساس رفتار عقلانی مردم و نه رفتار هیجانی و احساسی شکل بگیرد.
🔸تقریبا اکثر قریب به اتفاق کارشناسان، روی برانگیزاننده نبودن کمپینهای تبلیغاتی تا این لحظه تاکید کردهاند. جریان اصلاحات نیز برای ایجاد چنین شوکهایی در تلاش است. اما به نظر می رسد، راه صحیح برای ایجاد چنین شوری، فهم درست مساله باشد. فهم این تغییر و این فرض که ماهیت رایدهی تغییر کرده است. اغتشاشات 1401 را میتوان به یک معنا واکنشی رادیکال به چنین تغییراتی دانست. شاید بتوان گفت در آن حوادث، تا حد زیادی باقیمانده روشها و تکنیکهای تحریک اجتماعی، بکار گرفته شد، اما حاصلی جز یک تعلیق کوتاه مدت در مسیر کلی چنین عقلانیتی نداشت.
🔸جنباندن بدن اجتماع و تحریک امیال آن که با ایده حذف سر یا رهبری راهبردی جنبش، آن تعلیق را ایجاد کرده بود و تا حدی به خواسته های خود رسید، اکنون چیز جذابی برای جریان ماهر در ایجاد فضاهای سلبی باقی نگذاشته است. بنابراین از هر سو که نگاه میکنیم، مساله آن است که چگونه میتوان شوری عقلانی ایجاد کرد. پل بین امر محسوس و امر مفهوم چیست؟ چگونه می توان بر شمار انتخابگران عقلانی افزود؟ برای حداکثری کردن رای ایجابی چه میتوان کرد؟پاسخ در شناخت امر زیبا است. رمز موفقیت ها نامزدها و کمیپنهای آنان، در «زیبایی»«شناسی» است.
🔸ما کم و بیش در وضع مدرن قرار گرفتهایم. در جامعه مدرن که نیروهای دوگانه به طور پیوسته آن را در وضعیت دوقطبی قرار میدهد، زیباییشناسی نسخه علاج است. از یک سو با انتزاعی شدن و غیرشخصی شدن روزافزون مسائل و روندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برای کارایی بیشتر و عملکرد عقلانی مواجهیم و از سوی دیگر با روند شخصی و جزئی شدن حیات فردی و وجودی آدمها مواجهیم. به یک معنا افراد زیادی به خواستنیهای خود در حوزه شخصی دست پیدا میکنند، بنابراین معنای وعدههای توخالی و بی هنر محسوس در حوزه عمومی کم اثر میشود.
🔸زیباییشناسی اما دانشی است که به صورت نظاممند به امور حسپذیر پرداخته است و در قیاس با نگاه تحقیرآمیز و گذشتهنگر، این امور را واجد حقایقی دانسته و از آنها برای میانجیگری و انتقال امور کلی استفاده کرده است. موضوع زیباییشناسی از این نظر تجربه در هم تنیده جزئی و کلی، حس پذیر و فهمپذیر و محسوس و مفهوم بوده است. بنابراین این تجربه در جامعه مدرن که تمایز میان عمومی و خصوصی، عقلانی و عاطفی، علمی و اخلاقی زیاد شده است به جایگاهی نمونه در تشخیص دردها و زخمهای عمومی جامعه و پیشنهاد شفا برای آن تبدیل میشود.
ادامه متن👇
🔸با این توضیح معلوم میشود حل آن معما منوط به مهارت زیباییشناختی در برقراری ارتباط بین امور محسوس و مفهوم یا امور حسی و عقلی است. خروجی برقراری این ارتباط، یک اثر هنری است که امکان عمیقترین همدلی و احساس فهم مشترک را فراهم میآورد. با اینکه هر فردی به نحو شخصی یک اثر هنری را تجربه کرده و با آن مواجه میشود، اما این تجربه شخصی ذاتا تعمیمپذیر بوده و روی آحاد اجتماعی تاثیرگذار است.
🔸بنابراین با تولید اثر هنری، میتوان به شور انتخاباتی، تعین عقلی بخشید. چند پیشنهاد در این زمینه به ذهن نگارنده میرسد:
🔹هنر بیانگری شاید یکی از مهمترین ابزارهای ایجاد چنین شوری باشد. بنابراین اولین مهارت لازم برای نامزدها و مبلغین آنها، داشتن زبان شیوا و بیان بلیغ و فصیح است. نتیجه آنکه معنای نفوذ کلام در فضای ایجابی فعلی، یعنی بیان عقلانی امور به نحو جذاب و جلب کننده است.
🔹هنر تبدیل ایدههای متعالی و نادیدنی به امور مادی و رویتپذیر. در فضای ایجابی فعلی این هنر به معنای بهرهبرداری از فنون بازنمایی تجسد آن ایدهها در امور جزئی زندگی روزمره است. یعنی بیان هنری گرهگشایی راهحلهای کلان در زندگی روزمره با موسیقی و تصویر و...
🔹هنر حسآمیزی ارگانیک در بدنه هواداران جدی. یعنی در فضای ایجابی فعلی مشاورین و مبلغین حلقههای اول نامزدها، از قدرت اقناع هواداران برای تبدیل شدن به شبکه توزیع امر محسوس در میان مردم معمولی برخوردار باشند. اگر بدنه هوداران جدی اقناع شوند، شعاع پیرامونی را تحت تاثیر قرار میدهند.
🔹هنر مردمیسازی کمپین انتخاباتی. در فضای ایجابی موجود روشهای سلبی کمتر از روشهای ایجابی موثر و نافذ است. یعنی ستادهای انتخاباتی به راههای ایجاد انگیزش عقلانی در جمعیتها برای حضور در جلسات انتخاباتی نامزدها و سرایت شور آن به دیگر سلیقهها و آحاد اجتماعی برسند.
🔹هنر تبدیل امر سیاسی به امر فرهنگی. باید بین وضع سیاسی کشور و حال شخصی افراد پیوند مثبت برقرار کرد. یعنی ستادهای تبلیغاتی به راهحلهایی برسند که مردم تغییر حال فعلیشان را در نسبت با تغییر وضع کشور درک کنند. اینکه اگر وضع کشور خوب شود، حال آنان نیز به طریق اولی خوب میشود.
🔹هنر تبدیل امر اقتصادی به امر سیاسی. یعنی گفتار کارشناسی اقتصادی برانگیزاننده نیست، این گفتار نیاز به یک واسطه ملموس دارد. گفتار سیاسی وجه ملموستری نسبت به گفتار اقتصادی دارد. ستادهای تبلیغاتی، باید به راهحلهایی برسند که تغییر رئیس جمهور برای مردم معنادار شود و آنها متوجه باشند واقعا فرق میکند چه کسی به پاستور برسد.
🔹هنر امیدبخشی و افق سازی. ایجاد انتظار مثبت برای بهتر شدن وضع موجود از طریق بروز و برجستهسازی ویژگیهای اختصاصی در نامزدها یکی از مهمترین اقدامات در این خصوص است. در فضای ایجابی فعلی باید روی مزیت های مثبت نامزدها اقدام به نمادسازی کنند. نمادسازی روی عرضهداری، کارآمدی، کاربلدی، اجماعسازی، اخلاقمداری، راستگویی و ...
🔹هنر انتخاب شعار و واژهسازی. ستادهای تبلیغاتی باید روی گفتارهای که اثر نشانهای بالا دارد متمرکز شوند. این گفتارها به طور ویژه میتواند از دل بیان بیم و امیدهای مردم معمولی کشف شده و روی بازنمایی هنری آنها متمرکز باشد.
#سیاست
🟠@borhan_inst
🔹@jafaraliyan
محمدجواد ظریف؛ از تقلیل انقلاب اسلامی تا تحریف قرآن
✍️ محسن سلگی؛ مسئول میز تبیین
🔸دکتر محمدجواد ظریف در میزدگرد سیاسی پزشکیان، مدعیاتی را مطرح کرد که ذیلاً به نقد یک محور آن میپردازیم: محور دوگانهانگاری قدرت معنایی-قدرت نظامی یا دوگانهانگاری قدرت مردمی- قدرت نظامی.
او در اظهارات خود، با وجود آنکه قدرت را شامل دو جزء مادی و معنایی دانست- که تعریف درستی است- در ادامه، صرفاً بر قدرت معنایی یا قدرت کلمه تأکید کرد و قدرت نظامی را بهعنوان قدرتی در دوگانگی با قدرت معنایی(معنوی) القاء ساخت. همچنین در ادامه تعریف اش از قدرت، قدرت را به نفوذ و کاهش آسیبپذیری تعریف کرد؛ که تعریفی نادقیق از قدرت است. چراکه نفوذ میتواند بدون ابزار مادی باشد اما قدرت به معنای کلاسیک و مصطلح، مستلزم اِعمال اراده و تکیه بر منابع مادی و فیزیکی مانند نیروی نظامی است.
ظریف در برنامه صدرالاشاره اظهار کرد که «مقاومت در سال 1361 ایجاد شد. یعنی در زمان ضعف ما...». (سال فتح خرمشهر). این سخن ظریف خودبرانداز است. چراکه او به نحوی ضمنی اعتراف میکند که قدرت معنایی ایران در جنگ و بحبوبه بحران نظامی متولد شده است. اما در ادامه مدام اصرار دارد که قدرت جمهوری اسلامی برخاسته از قدرت معنایی است، نه قدرت نظامی آن.
همچنین شکست و زمینگیرشدن 8ماهه رژیم غاصب قدس در غزه را محصول قدرت معنایی میداند، در حالی که این رخداد نیز پس از یک عملیات نظامی و توسط شاخه نظامی حماس آغاز شده است و در ادامه معناآفرینی و آگاهیِ جهانی پیرامون آرمان قدس را درافکنده است. یعنی یک اقدام سخت، جهان معنا و آگاهی را در پی داشته است.
ظریف در جایی دیگر از برنامه مذکور پیداییِ حزبالله لبنان را محصول قدرت معنایی میداند، در حالیکه اگر آموزش نظامی و تلاشهای سخت کسانی چون شهید چمران و شهید متوسلیان نبود، مقاومت لبنان به صلابت امروز نمیرسید.
همچنین ظریف پس از تعریف و تقلیل قدرت به وجه معنایی آن، می گوید: «نیاییم بگوییم قدرت یعنی قدرت نظامی. اگر قدرت یعنی قدرت نظامی، بر اساس تئوری های رئالیستی باید یا برویم به یک قدرت دیگر وابسته شویم، بالانسینگ بکنیم، یا باید برویم با قدرت آمریکا تواضع بکنیم...».
🔸اولاً، نگاه رئالیستی به قدرت را نمیتوان به رئالیسم متعارف در نظریه های بین الملل فروکاست؛ رئالیسم انقلاب اسلامی، رئالیسم خام و ساده نیست، بلکه دوسویه و پیچیده بوده و همزمان با واقعیت، آرمان را هم در نظر میگیرد؛ همچنانکه منافع و هویت ملی را همهنگام مورد توجه قرار میدهد.
🔸ثانیاً، در نگاه ایدهآلیستی-بخوانید لیبرالی- دکتر ظریف؛ آنچه آرمان است، آرمان بهمنزله همشکلی و پذیرش صلح ناعادلانه است. به زبان روشنتر، یعنی همه سر بر آستان ارزشها و منافع غربی بگذارند. از اینرو از آرمان به معنای اصیل خبری نیست. این تلقی میگوید در برابر نسلکشی صهیونیستها باید گفتوگو کرد و برای صلح کوشید.
🔸ثالثاً، کدام یک از نظریهپردازان انقلاب اسلامی یا حتی نظرورزان و کنشگران اصولگرایی، مدعی شده که قدرت نظامی از قدرت معنایی مهمتر است؟ که دکتر ظریف بهنحو ضمنی این جریان و طرفداران سیاست ضداستکباری را متهم به ارجحیتدادن به قدرت نظامی میکند. به خلاف اتهامافکنی دکتر ظریف، مجموعه نظام و همراهان فکری انقلاب اسلامی همواره تقدم زمانی و رتبی(ارزشمندی) را به قدرت نرم و قدرت معنایی انقلاب اسلامی دادهاند. این گزاره معروف که «انقلاب ما در وهله اول انقلابی فرهنگی بود» انعکاسی از تصریح به برتری عنصر معنایی یا معنوی در انقلاب اسلامی است. این واقعیت انقلاب اسلامی حتی توسط کثیری از مخالفان آن و نیز انقلاب پژوهان دنیا تأیید شده است.
تحریف قرآن
و در برابر آنان آنچه در قدرت و توان دارید از نیرو [و نفرات و ساز و برگ جنگی] و اسبان ورزیده [برای جنگ] آماده کنید تا به وسیله آنها دشمن خدا و دشمن خودتان ودشمنانی غیر ایشان را که نمی شناسید، ولی خدا آنان را می شناسد بترسانید. و هر چه در راه خدا هزینه کنید، پاداشش به طور کامل به شما داده می شود، و مورد ستم قرار نخواهید گرفت. (60)
و اگر دشمنان به صلح و مسالمت تمایل داشتند تو نیز مایل به صلح باش و کار خود به خدا واگذار که خدا شنوا و داناست. (61)
و اگر دشمنان به فکر فریب دادن تو باشند البته خدا تو را کفایت خواهد کرد، اوست که به نصرت خود و یاری مؤمنان تو را مؤیّد و منصور گردانید. (62)
دکتر محمد جواد ظریف ضمن قرائت آیات فوق، سعی داشت آیه 60 سوره مبارکه انفال را در برابر آیه 62 قرار دهد. وی استنباط کرد که برای مقابله با دشمن تنها ابزار آلات جنگی کافی نیست، بلکه اراده یاری الهی و اراده مردم نیز لازم و ضروری است.
#تبیین
🟠 @borhan_inst
این سخن در ابتدای امر درست مینماید، اما مشکل کار آنجاست که ظریف با قراردادن عبارت «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ» در مقابل «هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ» می خواهد نتیجه بگیرد که در اینجا یک دوگانه وجود دارد. در حالی که تأیید الهی به واسطه امداد غیبی و نیروی مردمی نیز به پشتوانه ابزار آلات نظامی محقق خواهد شد. همچنین در سپهر و فضای قرآنی و اسلامی، نیروی نظامی در برابر نیروی مردمی نیست.
توجه به این نکته هم ضروری است که در زمان نزول قرآن، ارتش و سپاه منظم (ثابت) وجود نداشته و دفاع یک وظیفه همگانی و مردمی بوده است. بنابراین تحریف و دوگانهانگاری ظریف از قدرت مردمی و قدرت نظامی، ناظر به آیات مذکور دچار اشکال مضاعف است.
جمعبندی
در نهایت باید گفت دوگانهانگاری ظریف میان قدرت معنایی-قدرت نظامی و نیز قدرت مردمی-قدرت نظامی، مخدوش و ناصحیح است. همچنین تلقی او از رئالیسم یک تلقی محصور و محدود به نظریههای غربی است و با رئالیسم و واقع گرایی ممتاز و متمایز جمهوری اسلامی سازگار نیست. چراکه جمهوری اسلامی هم آرمانها و واقعیت را با هم مورد ملاحظه نظری و عملی قرار میدهد و بر این اساس، محصور و محدود به انتخاب میان تندادن به یک قدرت بزرگ(نیروی دوم و سوم) یا تواضع در برابر آمریکا نیست. در واقعگرایی جمهوری اسلامی، تعامل عزتمندانه به جهان یک رکن اساسی و راه سوم است که خود جمهوری اسلامی را به مثابه یک نیروی سوم(نیروی منطقه ای) مقابل دیدهگان میگذارد.
#تبیین
🟠 @borhan_inst
مقطع حساس کنونی؛
چرا کارگفتهای امنیتی مهم هستند؟
محمدوکیلی؛ دانش آموخته علوم سیاسی
🔸مردمان هر کشور، آرزوهایی در سر میپروانند؛ ایرانیان نیز در تمنای روزهای عادی، کمدردسر و پر رونق هستند و به فردایی بهتر میاندیشند. این روزها فکر و خیال ایرانیان، در معرض شبهاتی است که از ایران به عنوان یک «کشور استثنایی» یاد میشود. شبههپردازان معتقدند که صورتبندی از شرایط ایران بهمثابه یک وضع استثنایی، گفتمانی است که از سوی هیأت حاکمه بازتولید میشود و هدف عاملان و حاملان این مفصلبندی، توجیه نوعی حکمرانی معیوب است که برای عبور از مشکلات، چارهای جز کوچکسازی مردمسالاری ندارد. در این طرز تلقی، هدف رهبران جمهوری اسلامی از بحراننمایی شرایط کشور و القای حساسیتهای سیاسی و بینالمللی، آمادهسازی جامعه برای پذیرش «وضع استثنایی» است.
🔸وضع استثنایی به شرایطی اطلاق می شود که در آن حاکمیت قانون به حالت تعلیق در میآید و اقدامات فوق العاده در دستور کار قرار میگیرد. دولتهای مدرن مجبورند وضع استثنایی را به عنوان پاسخ به تهدیدات معتبری که نیاز به اقدام فوری و قاطع دارند، اعمال کنند. در چنین حالتی، برخی از آزادیها ممکن است محدود شود و دولتها مجازند اختیارات خود را فراتر از آنچه معمولاً طبق قانون اساسی مجاز است، گسترش دهند. این موضوع شامل عدم پایبندی به رویههای معمول و قوانین عادی است و عرصه عمل سیاستمداران را گشادهتر میکند.
🔸 از منظر «جرجیو آگامبن»، سازکارهای معطوف به وضع استثنایی به یک فناوری دائمی برای حکمرانیهای معاصر تبدیل شده است. کوشش این فیلسوف ایتالیایی، فراخوانی است برای بررسی دقیق استفاده از وضع استثنایی و اطمینان از اینکه آنها واقعاً اضطراری و موقت هستند. عمده نگرانی او این است که این اقدامات فوقالعاده، به جای استفاده کم و موقت، به طور فزایندهای به ابزار همیشگی دولتها برای مدیریت موقعیتهای مختلف تبدیل شوند. هدف انتقاد آگامبن برجستهکردن خطرات این روند است که استثنا به قاعده تبدیل شود و دولت سطحی از اختیارات را به دست آورد که عقبنشینی از آن دشوار است و به طور بالقوه منجر به سوء استفاده از قدرت و فرسایش اصول دموکراتیک شود.
🔸با این حال ادراک وضع استثنایی در کشورهای غربی و ایران، همسان نیست. در کشورهای غربی، امنیت به عنوان یک مقوله بینالاذهانی فهم میشود، به همین خاطر رهبران این کشورها بارها به شکل استعاری و با توسل به «کارگفتهای امنیتی»، افکار عمومی را برای پذیرش وضع استثنایی متقاعد کردهاند. نمونه بارز این موضوع، سیاستهای ایالات متحده است. مقامات کاخ سفید، پیش از هر تجاوز نظامی، افکار عمومی را برای شروع یا استمرار عملیاتهای برون مرزی و اعمال وضع فوقالعاده آماده میکنند.
🔸به طور مثال، پاسخ ایالات متحده به حملات 11 سپتامبر شامل تعریف سیطره امنیتی بسیار وسیعی بود که آزادیهای مدنی را از بین برده و نظارت دولت و اختیارات دستگاههای اطلاعاتی را افزایش داد و در عین حال با فعلیتبخشیدن به تهدیدات روانی ناشی از خطر تروریسم، نوعی همبستگی ملی و فراملی ایجاد کرد و مقدمات حمله نظامی به افغانستان و عراق مهیا شد. باید اشاره داشت که اعمال وضع استثنایی و کاربرد کارگفتهای امنیتی، صرفاً محدود به مسائل نظامی نیست. در پی فروپاشی مالی جهانی در سال 2008، بستهای از اقدامات ریاضتی روی میز دولتهای اروپایی قرار گرفت و افزایش مداخله دولت در اقتصاد، تبدیل به مطالبه عمومی شد.
🔸این سنخ از اقدامات، اغلب بحث برانگیز بودند و برای بخشهای خاصی از جامعه، مضر تلقی میشدند. اما رهبران سیاسی با در نظرگرفتن معضلات اقتصادی بهمثابه وضع استثنایی و ضرورتبخشی به آن در چارچوب یک موضوع اساس امنیت ملی، توانستند حمایت عمومی را برای پیشبرد اقدامات خود جلب کنند، از گسترش دامنه اعتراضات بکاهند، سازکارهای صوری بروکراتیک را دور بزنند و در نهایت اجرای سیاستهای اصلاح اقتصادی را تسهیل کنند.
🔸اما روایت وضع استثنایی در کشور ما متفاوت است و به نظر میرسد ضعفهای آشکاری در این زمینه وجود دارد. با وجود تلاشهای مبدعانه و خلاقانه رهبر معظم انقلاب، لازم است به این نقصان اذعان داشت که رسانههای رسمی و سایر نخبگان حاکم، مهارتی در خلق کارگفتهای امنیتی ندارند و فاقد درک شایستهای از اهمیت این موضوع هستند. از این زوایه میتوان با نگاهی انتقادی به تحولات دهه 1390 نگریست؛ در این دوره رسانههای رسمی و نخبگان حاکم نتوانستند «جنگ اقتصادی» و «اقتصاد تحریمی» را به کارگفت امنیتی تبدیل کنند و مردم را جهت همراهی با برخی اصلاحات اقتصادی آماده سازند.
ادامه متن👇
🔸به طور حتم، با درنظرگرفتن تحولات پیچیده منطقهای و پویاییهای بینالمللی در جهان پساقطبی، کارگفتهای امنیتی اهمیت تازهتری پیدا میکنند و در کارزارهای سیاسی، دولتمردانی موفقترند کهمیان آنها و شهروندان، وفاقی بینالاذهانی درباره وضع استثنایی برقرار باشد. از این رو لازم است از کلیشههای همیشگی صرف نظر کرد و رسانههای رسمی و نخبگان حاکم، طرح جدیدی برای تبیین وضع کنونی و تشریح آیندههای احتمالی بیابند. به ویژه، یکی از مهمترین اولویتهای حلقات میانی، تصریف مضامین گیرا و پرکششی است که بتواند خمیرمایه کارگفتهای امنیتی را شکل دهد.
🔸البته بهتر است برای روشن شدن موضوع، امتداد بحث را از گوشه دیگری پی بگیریم. طبق یک سناریوی معتبر، احتمالاً پیروز انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا فردی است که در مواجهه با ایران، به شکل تهاجمیتری عمل میکند و سیاستهای خصمانهتری درباره برجام، تحریمها، وضع حقوق بشر، محور مقاومت و توانمندیهای نظامی اتخاذ خواهد کرد. بنابراین، پرسش مهمی پیش روی ماست: آیا قوای سهگانه، رسانههای رسمی و حلقات میانی، قادرند مردم را حول کارگفتهای امنیتی موثر بسیج کنند و آنان را برای پذیرش وضع استثنایی آماده سازند؟
🔸به نظر ما پاسخ به این پرسش، معیار مهمی است که به بحث و بررسیها درباره تشخیص اصلح و چگونگی انتخاب رئیس دولت چهاردهم، ژرفای بیشتری میبخشد؛ زیرا رئیس جمهور، طبق قانون اساسی ریاست شورای عالی امنیت ملی را عهدهدار است و با درنظرگرفتن سایر اختیارات و مسئولیتها، این رئیسجمهور است که باید در امتداد رهنمودها و فرامین رهبر معظم انقلاب، عرصه عمومی را برای پذیرش شرایط فوقالعاده اقناع کند.
#سیاست
🟠 @borhan_inst