﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
هرکه شد پابند عشقتدرجهان
از هـمـه عالـم بِبُـرد ناگهـان
نام تو حاجت روایش میکند
ای هـمـه دار و نـدار آسمـان
سلامتۍآقاامـامزمـ💛ـانصلوات
💫 #کانال بوستان امامت 💫
@bostanemamat
❄️ آیت الله بهاء الدینی«ره»
عرقی ڪه زن زیر چـادر مےریزد
سه جا برای او نور میشود ...✨
✅ درون قبــر
✅ در بــرزخ
✅ در قیـامـت
💫 #کانال بوستان امامت 💫
@bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
قسمت 0⃣1⃣
《کتاب صوتی سلام بر ابراهیم》
#جلد_اول
#علی_آقاجان_پور
💫 #کانال بوستان امامت 💫
@bostanemamat
//harfeto.timefriend.net/16210576488119
🌸سلام دوستان
روزتون بخیر🌷
این لینک ناشناس کانالمونه🍃✨
اگر نظر یا پیشنهادی دارین میتونید با ما به اشتراک بزارید .
منتظر نظر هاتون هستیم ☘
#تلنگر
معلم گفت: وقتی #قرآن هست؛
دیگه #ولایت_فقیه نمیخواد..! 😑
شاگرد گفت: وقتی کتاب هسٺ ؛
دیگہ معلم نمیخواد..!😁😍
🍃"پشت ولی و ولایٺ هستیم😌"🍃
#رهبرانه
💫 #کانال بوستان امامت 💫
@bostanemamat
چقدرتسبیحم
برای آمدنت
استخاره گرفت ؛
آخرش هم نیامَدی
ندیدی که
دانه دانه شد
تربتِ دِلم
مثل تسبیح کربلا ..
💫 #کانال بوستان امامت 💫
@bostanemamat
👆خاکریز خاطرات
🌺 رزمندهای که با کارش ، اسیر عراقی را شگفتزده کرد...
#شهیدگمنام #شجاعت #مهارت #بسیجی #بسیج #خودباوری
💫 #کانال بوستان امامت 💫
@bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
👆خاکریز خاطرات 🌺 رزمندهای که با کارش ، اسیر عراقی را شگفتزده کرد... #شهیدگمنام #شجاعت #مهارت #
📝 متن خاکریز خاطرات
🌺 رزمندهای که با کارش ، اسیر عراقی را شگفتزده کرد...
#متن_خاطره
تیربارچیِ ما بسیجیِ جوانی بود که فقط سه مـاه آموزش دیده بود. اسیرِ عراقی با دست او را نشان میداد و با حرص میگفت: هفت سـال است در ارتش عراق تیربارچی هستم، اما جلویِ شجاعتِ این جوان کم آوردم...
📚منبع: کتاب « راهنمای زائرین راهیان نور » ، صفحه ۸۴
#شهیدگمنام #شجاعت #مهارت #بسیجی #بسیج #خودباوری
💫 #کانال بوستان امامت 💫
@bostanemamat
#طنز #جبهه🙃
🌸بلم
به هر دوی شما هستم، خوب گوش کنید! اگر به دستوری که آقای شالیکار داد، توجه نکنید، با همین قایق موتوری با سرعت میام می زنم به بلمتان تا همراه بلم وارونه بشوید توی آب.
توی دلم گفتم، چه حرف ها؟! حالا کجا بود که او بخواهد به حرفی که زده، عمل کند؟ مگر کشک است که بخواهد با سرعت، قایقش را بزند به بلم.
با قایق از نزدیک بلم ما دور شد. خیالم راحت شد که پشیمان شده و دیگر اتفاقی نمی افتد. در همین فکر و خیال بودم که دیدم میرشکار دارد با سرعت با قایق به طرف بلم ما می آید. سرعت قایقش آن قدر زیاد بود که یک لحظه مرگ را جلو رویم دیدم. دیگر فاصله ی کمی با قایق داشتیم. چاره ای نداشتیم. اگر می ماندیم همان بلایی که وعده اش را داده بود، سرمان می آمد. من و مهدی بلافاصله پریدیم توی آب.
مهدی با این که جلیقه ی نجات تنش بود، از ترسی که سرعت قایق به جانش انداخت، فکر کرد دارد غرق می شود و الان است که فرو برود زیر آب. همین طور که دست و پا می زد، چند قلب آب توی گلوش رفت.
توی همین اوضاع و احوال، با دست هاش، محکم چسبید به من؛ آن قدر سفت که یک آن، احساس کردم دارم می روم زیر آب. هر چی گفتم:
- مهدی! ولم کن! اتفاقی برایت نمی افتد، الکی داری می ترسی.
گوشش بدهکار نبود.
جانم را در خطر دیدم. با خودم گفتم، اگر بخواهد به این بازی هاش ادامه بدهد، هر دومان خفه می شویم. چاره ی دیگری نداشتم، دستم را شل کردم و محکم خواباندم توی گوش مهدی
مهدی چند متر آن طرف تر پرت شد. حالا فرصتی دست داد تا یک کم، نفس بگیرم.
مهدی صورت اش سرخ شد. با بغض گفت:
- به من می زنی اکبر؟
این جمله را دوباره تکرار کرد. این جمله را این قدر بانمک گفت که همان جا وسط آب، خنده ام گرفت. شالیکار و میرشکار و چند تا رزمنده ی دیگر گردان هم که از توی قایقشان شاهد صحنه بودند، خنده شان گرفت.
میرشکار به چند تا از بچه های رزمنده توی قایق، گفت:
- حالا وقتش شده، بروید کمکشان!
یک دقیقه بعد، بچه ها سررسیدند و ما را که حالا مثل موش آب کشیده بودیم، از آب کشیدند بالا و سوار بلمان کردند.
💫 #کانال بوستان امامت 💫
@bostanemamat
∞♥∞
#پای_درس_دل 🍃
🌷آیت الله ڪشمیری (ره) :
مواظب #غـــذای خود باشید
غـذای حــرام نســل و دودمان
انـــسان را تباه می ڪند.
سلامتۍآقاامـامزمـ💛ـانصلوات
💫 #کانال بوستان امامت 💫
@bostanemamat