eitaa logo
روابط عمومی خادمین امین بوشهر
103 دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 | کار انقلابی با درس خواندن منافات ندارد! ❇️ کار انقلابی با مُلّا شدن و عالم شدن و محقّق شدن و دانشمند شدن منافاتی ندارد؛ یعنی این‌جور نیست که شما خیال کنید یا کار انقلابی باید بکنیم یا باید برویم درس بخوانیم. ‼️ درس خواندن جزو واجبات شماست. کار انقلابی هم جزو واجبات شماست. هر دو باید در کنار هم انجام بگیرد. ✍️ بیانات حضرت امام خامنه‌ای؛ 1395/04/12. طاهری: 🇮🇷ما را در کانل آتش به اختیار دنبال کنید🏃‍♂🏃‍♂ @atashbekhtyar
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻 🍃صد شکر که دستان ولی بر سر ماست 🍃دستان اباالفضل علی یاور ماست 🍃ما فاتح فتنه های دورانیم چون 🍃سید علی خامنه ای رهبر ماست 📎 💖اللَّهُمَّ صَلِّ عِلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
بعضی‌ها کارشان این‌جوری است؛ نمی‌فهمند با چه کسی دارند مبارزه می‌کنند/نمی‌دانند دشمن کدام طرف است، دوست کدام طرف است. 💢حضرت : 🔹درست نشناختن محیط؛ این هم یکی از موانع‌ کار است. بعضی‌ها هستند را درست نمی‌شناسند؛ وقتی ما محیط را نشناختیم، احتمال خطا و اشتباه برایمان زیاد است؛ وقتی که  و رزم‌آور ندانست کجا قرار دارد، کجاست، کجاست، ممکن است سر اسلحه‌اش را به طرف دوست بگیرد، به خیال اینکه دارد به دشمن شلّیک می‌کند؛ محیط را باید شناخت، جبهه‌بندی‌ها را باید دید، باید شناخت. بعضی از کارهایی که بعضی‌ها می‌کنند، مثل همین شخصی است که گفتم در سنگر خوابش برده، حالا بیدار شده و می‌بیند صدای تَقّ‌وتوق می‌آید، نمی‌داند دشمن کدام طرف است، دوست کدام طرف است، همین‌طور بی‌هوا توپخانه را یا خمپاره را یا تفنگ را آتش می‌کند به یک سمتی؛ اتّفاقاً به سمت دوست شلّیک می‌شود. بعضی‌ها کارشان این‌جوری است؛ نمی‌فهمند با چه کسی دارند مبارزه می‌کنند؛ بنابراین شناخت محیط خیلی لازم است. ۱۳۹۷/۰۳/۰۷ بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان https://eitaa.com/nouralquran
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
معجزه تربت 📿 📌 معجزه تربت امام حسین(ع) از زبان رهبر انقلاب در کتاب «خون دلی که لعل شد» خاطره‌ای از دوران تبعیدشان به جیرفت نقل می‌کنند: «داشتم در محراب،‌ نماز مغرب را می‌خواندم که صدای غریبی به گوشم رسید. انگار که شاخه‌های یک نخل روی زمین کشیده می‌شد. نماز که تمام شد، دیدیم سیل، شهر را فرا گرفته و به ایوان مسجد رسیده. فورا از مردم خواستم فرش‌ها را جمع کنند و در جای بلند بگذارند و بعد خواستم که کودکان و زنان را به جای امن ببرند. صدای آوار خانه‌ها می‌آمد و همه چیز وحشتناک بود و فریاد مردم بلند شده بود. قبلاً شنیده بودم که در چنین مواقعی می‌توان به تربت سیدالشهدا(ع) متوسل شد. قطعه‌ای از را از جیب بیرون آوردم، به خدا توکل کردم و در میان امواج سیل پرتاب کردم. لحظاتی نگذشت که به فضل خدا سیل بند آمد...» 📚 برشی از کتاب «خون دلی که لعل شد»، ص288 علیه السلام