«تو ماه بودی، ماه. زیبا، دور،
دستنیافتنی. من؟! من برهای گمشده در کوهستان،
که آنقدر سربههوای ماه ماند تا گله را گم کرد..»
-حمید سلیمی.
4_5776176996698560957.ogg
زمان:
حجم:
164.1K
خیلی قشنگ میخونه، ریتم و صدا جهت رهایی از استرس:
485.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی از جلوی دبیرستانت رد میشی و میفهمی چقدر روزایی که اون همه سخت میگرفتی، آسونترین روزهای زندگیت بود.
امسال اشتباه سالهای گذشته رو تکرار نمیکنم و وارد چرخهی پایان ناپذیرِ بحث و جدلِ بین زمستون فنها / تابستون فنها، آلوچه فنها / گوجهسبز فنها نمیشم و صرفا میخوام از هوای مطبوع و تغییرِ ماه و چرخشِ فصلها و میوههای خوشمزهشون لذت ببرم. وسلام. به شماهم همین توصیه رو میکنم.
دوتا رمان آبکی خوندن رو همین حساب به کل رمانای ایرانی هیت میدن، ولی از اونوَر بعضا هر رمان خارجیای رو که شما نام ببری از بَرن، چون کتابه یه کتاب "ترجمه شده" بوده و اسم دَر کرده و کلاسشم بالا. مشت نمونهی خروار نیست. انقدر کینهتوزانه بیمهری نکنین، هنری که تو ادبیات ایرانی به چشم میخوره رو هیچ نویسندهی اجنبیای نمیتونه درقالب جمله پیاده سازیش کنه بخدا.
فرشِ سرخ، گونهی سرخ، رژِ سرخ، نگاهِ سرخ، شالِ سرخ، لبِ سرخ، بشقاب گلِ سرخ، غروبِ سرخ، لاکِ سرخ، آتیشِ سرخ و چایِ سرخ. چقدر اصالت میباره از این رنگ و ترکیب این سه حرف. زندهست، پراحساسه، پرقدرته. عشق اگه رنگ داشته باشه، قطعا رنگش رنگِ سرخِ.
ادمایی که وقتی حس کنن تو فلان موضوع نظر خاصی نداری و معذب شدی، مسیر گفتگو رو هدایت میکنن یا وقتی باهاشون داری راجع به یه موضوعی صحبت می کنی، برای همراهی کردنت از دلِ خاطراتشون یه مورد مشابه رو پیدا میکنن و تنورِ صحبتو گرم نگه میدارن، یا یجوری باحوصله بهت گوش میسپارن که حس میکنی خفنترین سخنورِ دنیایی، عمیقا قابل ستایشن و کنارشون و صحبت کردنِ باهاشون به شدت خوش میگذره.
نمیدونم بهشون میگن خوش صحبت، یا خوش تعریف؟ ولی هرچی هستن ارتباط باهاشون اصلا تو یه لول دیگهست.
شنیدنِ یه جملههایی مثل " همهچی درست میشه، فدای سرت، از پسش برمیای و.." شاید نتونه کاملا بار چیزی که رو دوش آدم سنگینی میکنه رو برداره، ولی حداقل سبک ترش میکنه.
ابتهاج، خسرو شکیبایی، طاهر قریشی،همایون شجریان...4_6008117436979614908.mp3
زمان:
حجم:
11.4M
#شنیدنی [ترین صداها]
-قسمتِ اول- برای نوازش گوشهات، چون میدونم دوستش خواهی داشت.