🌷#مهدی_شناسی۷۷🌷
💠اسامی امام زمان عج الله فرجه
🌹بهاء العالمین
🔸امام سجاد (ع) در دعای ۴۵ صحيفه سجاديه، امام زمان(عج الله فرجه) را با عنوان « بهاء العالمين » معرفی ميكنند، يعنی « زيبایی چشمگير»
🔹هر گاه ميخواهيم در بزم دعا حاضر شويم، او زيبايمان میكند، به ما جمالی خاص ميدهد تا خداوند برای راز و نياز پذيرايمان باشد و ملائک برای درخواستهايمان آمين بگويند.
◀️اگر او زيبايمان نكند چگونه با ظاهر يک گناهكار، به عالم ملكوت راه يابيم و با خدای سبحان ارتباط برقرار كنيم...؟
#مهدی_شناسی
#قسمت_هفتاد_و_هفتم
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
امام زمان 038.mp3
2.65M
یه قلب، وقتی بهـ🌸ـاری میشه؛
که؛
بتــونه به آسمـون راه پیــدا کنه!
باز شدنِ راه آسمون هم، راه بلد میخواد.
💢خدا کنـه تا زنده ایم،
راه بلدِ آسمونو پیدا کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مهدوی_۱۹شهریور۱۴۰۲
🎥نامهٔ عاشقانه از امام زمان
👤 حجتالاسلام کاشانی
#پیشنهاددانلود 💯 🥺
💐💐💐💐💐
ان شاءالله همگی پای مکتب مهدی فاطمه (عج) و جز یاران حضرت باشیم
سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان یوسف زهرا(عج) و شادی دل حضرت زهرا (س) صلواتی تقدیم میکنیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
💐💐💐💐💐
1623739897_D1kA7.mp3
5.35M
عاشقان وقت نماز است اذان میگویند🌺 🕌
اذان با صوت زیبا و دلنشین استاد موذن زاده اردبیلی🤗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شما از مرز چه خبر دارید ؟!
🔻اینو باید سلیتریدی های خوشگذران ببینن..
اگر ما در آرامش هستیم دلیلش در این ویدیو است...☝️
@brjko1402
💚
خدایا بحق فرق بشکافته مولایمان علی (ع)
خدایا به حق پهلوی شکسته مادرمان حضرت فاطمه(س)
بحق ناله های دل مادرمان حضرت زهرا (س)😭😭😭😭😭😭
بحق امام زمانمان مهدی صاحب الزمان (عج)
هرکسی هرجای دنیا دلش شکسته
چشماش خیس شد و از ته قلبش صدات زد و تنها امیدش به یاری توست دست نیاز به سوی تو بلند کرده دست خالی برش نگردون..
🌸همه دل شکسته ها..
🌸حاجت دارا...
🌸مریض دارا...
🌸جوونای دم بخت...
به حرمت این لحظات معنوی
هیچ خانهای غم دار
هیچ مادری داغ دیده
هیچ پدری شرمنده
هیچ محتاجی ستم دیده
هیچ بیماری درد دیده
هیچ چشمی اشکبار
هیچ دستی محتاج
و هیچ دلی شکسته نباشه
🌸همه کسایی که التماس دعا دارن...
یاارحم الراحمین"یا قاضی الحاجات"یا مجیب الدعوات"یا غیاث المستغیثین"یا رب العالمین" تموم امیدمون به خودته جز تو پناهی نداریم....
درحق همدیگر دعا کنیم و مادر آقا صاحب الزمان مادر ابا عبدالله الحسین (ع) رو شفیع قرار دهیم....
به امید حاجت روایی همه حاجت دارها
"آمين يا رب العالمين"
@brjko1402
🌹✨ ✨🌹
#روزانه_ده_دقیقه_نهج_البلاغه_بخوانیم
❣️به نام خدای مهربان
سلام و درود بر تک تک عزیزان و یاران نهج البلاغه دوست
عرض ارادت های خالصانه تون و عزاداری هایتان قبول حق و مورد رضایت مهدی فاطمه ان شاالله ❣️
#برنامه_نهج_البلاغه_خوانی_راخواهیم_داشت
برنامه بصورت ذیل میباشد
💠 #برنامه_نهج_البلاغه_خوانی
#از_شنبه_تا_چهارشنبه💠
⬅️شنبه و سه شنبه با حکمتها و شرح حکمتها↗️
⬅️یکشنبه و چهارشنبه با خطبه ها و شرح خطبه ها↗️
⬅️دوشنبه و چهارشنبه نیز نامه ها و شرح نامه ها↗️
#درمسیرسعادت_درمسیرنهج_البلاغه_خوانی
#انس_بانهج_البلاغه
#انس_بامولای_متقیان
#انس_باامام_زمان
🌷🌷🌷🌷🌷
هم اکنون برنامه نهج البلاغه خوانی و بخش خطبه ها را خواهیم داشت
ممنونم از همراهی تک تک شما خوبان
#روزهای_یکشنبه_و_چهارشنبه_خطبه_های_مولای_متقیان
🌷🌷🌷🌷🌷
📕 #نهج_البلاغه_خطبه۳۸_معني_شبهه
🍃 #ضرورت_شناخت_شبهات
شبهه را براي اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد. اما دوستان خدا نور هدايت كننده آنها در شبهات، يقين است. و راهنماي آنان مسير هدايت الهي است، اما دشمنان خدا، دعوت كننده آنان در شبهات گمراهي است، و راهنماي آنان كوري است، آن كس كه از مرگ بترسد نجات نمي يابد، و آن كس كه مرگ را دوست دارد براي هميشه در دنيا نخواهد ماند.🌺
#جلسه_پنجاه_و_دوم_یکشنبه_۱۹شهریور_۱۴۰۲
#شرح_خطبه۳۸
✨﴾﷽﴿✨
🔹شرح خطبه (۳۸)🔹
🔶در شبهات چه بايد کرد؟
از پاره اى از منابع استفاده مى شود که اين بخش از خطبه بالا ناظر به داستان طلحه و زبير و جنگ جمل است; چرا که در آن جنگ گروهى از مردم را گرفتار شبهه و به پيمان شکنى و قيام بر ضدّ حق دعوت کردند. از عوامل شبهه کشانيدن پاى همسر رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به ميدان جنگ و طرح خونخواهى عثمان و امثال آن بود.
امام (عليه السلام) در اينجا، تحليل دقيقى درباره شبهه دارد، مى فرمايد: شبهه تنها از اين جهت شبهه ناميده شده که شباهتى به حق دارد (هر چند در واقع باطل است). «وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لاَِنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ».
و به همين دليل سبب فريب گروهى از ساده لوحان و دستاويزى براى شيطان صفتان، جهت فرار از حق مى شود.
در حقيقت امورى که در زندگى فردى و اجتماعى براى انسان پيش مى آيد، از سه حال خارج نيست: «گاهى حقّى است آشکار، مثل اين که مى گوييم آن کس که خوبى کند نتيجه آن را مى گيرد و آن کس که راه خطا بپويد گرفتار مى شود.
و گاه باطلى است روشن، مثل اين که کسى بگويد: «بى قانونى و هرج و مرج از نظم و قانون بهتر است». بديهى است که هر کس باطل بودن چنين سخنى را تشخيص مى دهد.
ولى مواردى پيش مى آيد که نه مانند قسم نخست است و نه قسم دوم و آنجايى است که مطلب باطلى را در لباس حق عرضه مى کنند، ظاهرش حق است و باطنش باطل و از همين پوشش براى فريب مردم يا استدلال هاى بى اساس استفاده مى شود، درست شبيه همان عذرهاى واهى که اصحاب جنگ جمل و معاويه و يارانش براى آتش افروزى هاى جنگ به آن استناد مى جستند.
مشکل بزرگِ جوامع بشرى در گذشته و امروز، همين مشکل بوده و هست، بلکه با گذشت زمان، اين معنا گسترش پيدا کرده است، چنانکه امروز مى بينيم که بسيارى از مقاصد شوم و اهداف باطل و سلطه جويى هاى ظالمانه را زير پوشش هاى حقوق بشر و دفاع از آزادى انسان و حفظ قانون و نظم و ثبات و صلح جهانى عملى مى کنند.
سپس امام (عليه السلام) راه نجات از شبهه ها را بيان مى فرمايد و موضعگيرى دوستان خدا و دشمنان حق را در برابر شبهه ها در عبارت زيبايى چنين بيان مى کند.
امّا دوستان خدا «در برابر شبهات (و براى زودن ظلمات آنها) نور و چراغ راهشان يقين است و دليل و راهنمايى آنان سَمت و مسير هدايت; «فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اللهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيَها الْيَقِينُ وَ دَلِيلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى».
اين تعبير ممکن است اشاره به يکى از دو چيز باشد: نخست اين که اولياء الله به خاطر برخوردارى از يقين به مبانى وحى، به سراغ قرآن و سخنان پيشوايان معصوم مى روند و در پرتو اين نور و روشنايى، ظلمات شبهات را در هم مى شکنند و از چنگال آن رهايى مى يابند.
بنابراين تفسير، يقين اشاره به ايمان به خدا و نبوت است «و سمت الهدى»، اشاره به هدايتهايى است که از طريق وحى نصيب انسان مى شود، همانطور که قرآن مجيد مى گويد: (ذلِکَ الْکِتابُ لارَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ(2)); اين کتاب بزرگ، شکى در آن نيست، و مايه هدايت پرهيزکاران است.
تفسير ديگر اين که مراد از يقين، استفاده از مقدمات قطعى و امور يقينى است که هر گاه انسان در تجزيه و تحليل خود بر امور يقينى تکيه کند، مى تواند گره شبهه را بگشايد و به سمت هدايت حرکت کند.
و به تعبير ديگر، اولياءالله چون گرفتار هوا و هوس نيستند و عقل سليم بر وجودشان حاکم است، مى توانند در پرتو نور آن ظلمات شبهه را بشکافند و به مسير هدايت گام نهند، در حالى که اگر فضاى فکر آنها انباشته از غبار هوا و هوس بود، هرگز نمى توانستند چهره حق و باطل را از لابه لاى پوشش ها تشخيص دهند.
اين دو تفسير، با هم منافاتى ندارد و مى تواند در مفهوم جمله هاى بالا جمع باشد.
ممکن است گفته شود که در آيات و روايات نيز تعبيراتى است مشتبه و قابل تفسيرهاى مختلف، در اينجا بايد چه کار کرد؟
جواب اين سؤال را قرآن مجيد به روشنى داده است و آن اين که در اين گونه موارد، بايد به سراغ محکمات آيات و روايات رفت و در پرتو آيات و رواياتى که با صراحت حقايق را بيان کرده، موارد مشتبه را تفسير کرد و از اين امتحان الهى که به وسيله آيات و روايات متشابه است، سر بلند بيرون آمد.
در امور زندگى انسان نيز همانند آيات قرآن، محکمات و متشابهات وجود دارد، مثلا ما از دوستمان حرکت مشکوکى مى بينيم که مى توانيم براى آن تفسير خوب يا بدى کنيم، در حالى که ساليان دراز امتحان صداقت خود را در کارهاى مختلف و حوادث گوناگون داده است، اين حُسن سابقه جزء محکمات است و آن حرکت مشکوک از متشابهات که به وسيله محکمات تفسير مناسب مى شود.⬇️
✨﴾﷽﴿✨
🔹 شرح خطبه(۳۸) بخش دوم🔹
نکته:
تأثير شبهه در تحريف حقايق:
اگر باطل در چهره اصلى اش ظاهر شود، بر کسى مخفى نمى ماند و وجدان ها بيدار و طبع سليم انسان ها هرگز آن را پذيرا نمى شود و تنها کسانى به سراغ آن مى روند که دلى بيمار و فکرى منحرف دارند.
امّا هنگامى که باطل را در لباس حق بپيچند و با آرايش حق آن را بيارايند، غالباً کار مشکل مى شود و حق طلبان گرفتار اين فريب و نيرنگ شده به آن روى مى آورند. و اين يکى از شاخه هاى شبهه است.
شاخه ديگر آن که مقدارى از حق با مقدارى از باطل آميخته گردد و چهره زشت و شوم باطل، در اين اختلاف پنهان گردد.
شاخه ديگر اين که باطل را از طريق توجهيات فريبنده در نظرها حق جلوه دهند بى آن که باطل به حق آميخته شده باشد.
از اينجا مصايب و فاجعه هايى که مى تواند دامنگير فرد يا جامعه به خاطر شبهات شود، به خوبى آشکار مى گردد.
تاريخ بشر پر است از مشکلات و مصايبى که از طريق شبهات و وسوسه هاى شيطانى دامان انسان ها را گرفته و شيّادان و فريبکاران با ايجاد شبهات خود را بر مردم صالحِ ساده دل تحميل کردند.
جنگهاى سه گانه معروفى که در بصره و صفّين و نهروان رخ داد و گروه زيادى را به کام مرگ فرو کشيد ـ که در ميان آنها افراد ساده دلِ بسيارى بودند ـ نمونه هاى روشنى از سوءِاستفاده شيّادان از شبهه، براى پيشرفت مقاصدشان محسوب مى شود.
داستان اشک ريختن بر کشته شدن عثمان و استفاده از پيراهن خونين او براى بسيج مردم، حتّى از سوى کسانى که دستِ خودشان به خون عثمان آلوده بود و سپس تحريک «اُمّ المؤمنين» و سوار کردن او بر شتر و کشاندن حرم پيامبر به ميدان جنگ، نمونه زنده اين معنا است.
بر افراشتن قرآنها بر سر نيزه و شعار تسليم در برابر فرمان آن، هر چه باشد و جلوگيرى از خونريزى و برادر کشى، شبهات ديگرى بود که جنگ صفّين را به نتيجه دردناکى کشاند.
عمق فاجعه شبهه آنگاه ظاهر مى شود که قاتل عمّار را به دليل بودن او در لشکريان امام بود، حضرت على (عليه السلام) معرّفى کنند و قاتلان شامى را تبرئه کنند! و بدين ترتيب، حديث معروفِ نبوى «يا عمّار! تَقْتُلُکَ الْفِئَةُ الْباغيَةُ; تو را گروه ستمگر خواهد کشت»، را که دليل روشنى بر ستمگرى و فساد دستگاه معاويه بود، به نفع آنان تفسير کنند.
در نهروان نيز، يک عدّه بظاهر قاريان قرآن و نماز شب خوانهاى داغِ سجده به پيشانى بسته، با شعار فريبنده «لا حُکْمَ اِلاّ للهِِ»، «حکميّت تنها از آنِ خداست»، چنان بازار شبهه را داغ کردند که گروه عظيمى از بى خبرانِ غافل را به کام مرگ فروبردند، مرگى که پايانش دوزخ و جهنّم بود!
در دنياى فريبکار امروز، وضع از اين هم بدتر است; شعارهاى بسيار زيبا و جالب، مانند شعار آزادى و برابرى انسان ها و حکومت مردم بر مردم و احياى حقوق بشر و تمدّن و تعالى و پيشرفت، عناوينى هستند که تحت پوشش آنها بدترين جنايات و زشت ترين اعمال و وقيح ترين کارها انجام مى شود.
در خطبه 40 و 50 شرح بسيار جالبى در اين زمينه آمده که به خواست خدا به زودى به تفسير آن مى رسيم و نيز در کلمات قصار در جمله 198 اشاره ظريفى به اين مسأله شده است.
***
«فَمَا يَنْجُو مِنَ الْمَوتِ مَنْ خافَهُ وَ لايُعْطَى الْبَقاءَ مَنْ أَحَبَّهُ»، «آن کس که از مرگ بترسد، (هرگز به خاطر اين ترس) از مرگ رهايى نمى يابد و آن کس که بقا را دوست دارد بقا به او نمى دهند.
ترس از مرگ بيهوده است:
بسيارى از شارحان نهج البلاغه بر اين عقيده اند که اين فراز پيوند خاصى با فراز قبل ندارد و هر يک از جايى گرفته شده و مرحوم سيّد رضى آنها را به عنوان برگزيده هايى از يک خطبه يا از دو خطبه در اينجا آورده است.
البتّه مى توان با تکلّف پيوندى در ميان اين جمله ها به وجود آورد. و آن اين که کسانى که در چنگال شبهات گرفتار و تسليم مى شوند، ممکن است که از ترس مرگ باشد. امام در اين جمله هاى اخير مى فرمايد که ترس از مرگ باعث نجات از مرگ نخواهد شد.
به هر حال اين بخش از خطبه مرکّب از دو جمله است که هر دو ناظر به مسأله مرگ و پايان زندگى انسان ها است.
در جمله نخست مى فرمايد: «آن کس که از مرگ بترسد، (هرگز به خاطر اين ترس) از مرگ رهايى نمى يابد; (فَما يَنْجُو مِنَ الْمَوتِ مَنْ خافَهُ).
بلکه اين ترس و وحشت، خود يکى از اسباب نزديک شدن مرگ است. مرگ قانونى است که بر پيشانى تمام موجودات زنده نوشته شده است، چرا که حيات جاودان جز براى خدا نيست. تمام ممکنات محدودند و سرانجام پايان مى گيرند و فانى مى شوند، آنچه باقى مى ماند، ذات پاک ازلى و ابدى خدا است که هرگز گرد و غبار فنا بر دامان کبريايش نمى نشيند.
بنابراين نه ترس و وحشت از مرگ چيزى را عوض مى کند و نه دست و پا زدن براى بقا موجب بقا و حيات جاودانه است. به همين دليل در جمله دوم، امام مى افزايد: «و آن کس که بقا را دوست دارد، بقا به او نمى دهند (وَ لايُعطَى الْبَقاءَ مَنْ أحَبَّهُ).⬇️