#شرح_حکمت۱۰۶
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت106
🔹 ره آورد شوم دین گریزی
🔰 در حکمت ۱۰۶ نهجالبلاغه، مولا علی (علیهالسلام) میفرمایند:
💠 " مردم به خیال اصلاح دنیا، چیزی از دین را ترک نمیگویند، مگر آنکه خدا آنها را به چیزی زیانبار تر دچار خواهد کرد. "
🔻 اینکه انسان به خیال اینکه باید به دنیای خودش بپردازد، وقت ندارد، امکانش نیست، آخرت خودش را فراموش میکند، یکی از بلاهای بزرگی است که فریبندگی دنیا بر سر انسان میآورد.
🔻مولای ما در بند سوم از خطبه ۱۱۳، اینگونه میفرمایند:
" یاد مرگ از دلهای شما رفته و آرزوهای فریبنده جای آن را گرفته است و دنیا پیش از آخرت، شما را تصاحب کرده و متاع زودرس دنیا، بیش از متاع جاودان آخرت، در شما نفوذ کرده است و دنیا زدگی قیامت را از یادتان برده است. (بعد در ادامه اینگونه میفرمایند:) شما را چه شده است که با به دست آوردن متاعی اندک از دنیا شادمان می گردید، ولی از متاع بسیار آخرت که از دست میدهید اندوهناک نمیشوید؟! با از دست دادن چیز اندکی از دنیا مضطرب شده، آثار پریشانی در چهره شما آشکار میگردد و بیتابی میکنید؛ گویا این دنیا محلّ زندگی جاودان شما و وسایل آن برای هميشه از آن شماست. چیزی شما را از عیب جویی برادر دینی باز نمیدارد، مگر اینکه میترسید مانند همان عیب را در شما به رُخِتان بکشند؛ در بی اعتنایی به آخرت و دوستی دنیا یکدل شده اید و هر یک از شما دین را تنها بر سر زبان میآورید و از این کار خشنودید، همانند کارگری که کارش را به پایان رسانده و خشنودی مولای خود را فراهم کرده است."
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی_بایدهمگانی_شود
#جلسه_شصت_و_سوم_دوشنبه_۳مهرماه۱۴۰۲
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
#شرح_نامه۴۲
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح نامه(۴۲)🔹
✅قدردانی از کارگزار شایسته
از نامه هاى امام(عليه السلام) به عمر بن ابى سلمه مخزومى فرماندار آن حضرت بر بحرين است که او را برکنار کرد و نعمان بن عجلان زُرَقى را به جاى او منصوب فرمود.
نامه در یک نگاه:
امام(علیه السلام) در این نامه عمر بن ابى سلمه (فرزند ام سلمه همسر پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)) و ابوسلمه که از طرف آن حضرت فرماندار بحرین بود را مخاطب قرار داده و از خدمات او تشکر مى کند و او را از آن منصب فرا مى خواند تا در جنگ صفین همراه امام(علیه السلام) باشد و نعمان بن عجلان را که از بزرگان قبیله بنى عجلان بود به جاى او مى گمارد.
امام(علیه السلام) براى اینکه خاطر ابن ابى سلمه از این جابجایى مکدر نباشد، از زحمات او قدردانى کرده و با تعبیراتى محبّت آمیز مثل اینکه «دوست دارم تو در جهاد با دشمن و براى برپا داشتن ستون دین همراه من باشى» او را مخاطب قرار مى دهد. امام(علیه السلام) با این طرز برخورد خود نسبت به فرماندارى که او را عزل کرده و دیگرى را به جاى او نشانده راه و رسم دلجویى را نسبت به چنین اشخاصى به ما مى آموزد.
آفرين، مأموريت خود را خوب انجام دادى:
امام(عليه السلام) اين نامه را چنين آغاز مى کند: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) من نعمان بن عجلان زُرَقى را به فرماندارى بحرين منصوب کردم و تو را از آنجا برگرفتم»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي قَدْ وَلَّيْتُ النُّعْمَانَ بْنَ عَجْلاَنَ، الزُّرَقِيَّ عَلَى الْبَحْرَيْنِ، وَ نَزَعْتُ يَدَکَ).
ولى از آنجا که عمر بن ابى سلمه، مرد پاک نهاد و مخلص و مدير و مدبر بود و ممکن بود اين تغيير مأموريت خاطر او را مکدر کند، امام(عليه السلام) با هشت جمله کوتاه و پرمعنا به او اطمينان داد که مطلقا خطايى از او سر نزده و نگرانى درباره او وجود نداشته است.
فرمود: «بى آنکه تو را مذمت کنم و يا ملامتى بر تو باشد، چرا که تو زمامدارى و مأموريت خود را به نيکويى انجام دادى و حق امانت را ادا نمودى، بنابراين به سوى ما بيا بى آنکه مورد سوء ظن يا ملامت باشى و نه متهم و نه گناهکار»; (بِلاَ ذَمّ لَکَ، وَلاَ تَثْرِيب عَلَيْکَ، فَلَقَدْ أَحْسَنْتَ الْوِلاَيَةَ، وَأَدَّيْتَ الاَْمَانَةَ فَأَقْبِلْ غَيْرَ ظَنِين، وَلاَ مَلُوم، وَلاَ مُتَّهَم، وَلاَ مَأْثُوم.
امام در اين تعبيرات کاملا به او اطمينان مى دهد که اين تغيير مأموريت نه تنها به علت کوتاهى او در انجام وظيفه نبوده، بلکه به سبب اين بوده است که مى خواهد ماموريت مهم ترى را بر دوش او بگذارد.
سپس به شرح اين مأموريت پرداخته مى فرمايد: «من تصميم گرفتم به سوى ستمگران اهل شام (و براى مبارزه با معاويه و هوادارانش) حرکت کنم و دوست دارم تو با من باشى، زيرا تو از کسانى هستى که من در جهاد با دشمن و برپا داشتن ستون دين از آنها استعانت مى جويم. إن شاءالله»; (فَلَقَدْ أَرَدْتُ الْمَسِيرَ إِلَى ظَلَمَةِ أَهْلِ الشَّامِ، وَأَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِي، فَإِنَّکَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَى جِهَادِ الْعَدُوِّ، وَإِقَامَةِ عَمُودِ الدِّينِ، إِنْ شَاءَ اللهُ).
سوابق زندگى عمر بن ابى سلمه و وفادارى او نسبت به امام(عليه السلام) در تمام حالات ـ چنانکه در شرح حال او در بحث نکات خواهد آمد ـ نيز گواه بر اين معناست.
جمله «أَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِي» به معناى شهادت در رکاب حضرت نيست، بلکه به معناى حضور با آن حضرت است.
جمله «مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ...» نشان مى دهد که عمر بن ابى سلمه مردى شجاع باکفايت و کاملا وفادار به امام(عليه السلام) بود و تعبير به «جِهَادِ الْعَدُوِّ، وَإِقَامَةِ عَمُودِ الدِّينِ» نشان مى دهد که عمر بن ابى سلمه مقام بسيار والا و موقعيّت فوق العاده اى داشت تا آنجا که براى اقامه ستون دين، امام(عليه السلام) از او يارى مى طلبد.
*
نکته:
آشنايى با عمر بن ابى سلمه مخزومى و نعمان بن عجلان:
همان گونه که در عنوان و متن نامه فوق آمده است، عمر بن ابى سلمه به عنوان فرماندار پيشين و نعمان بن عجلان به عنوان جانشين او معرفى شده است و لازم است به وضع حالات هر دو آشنا شويم.
عمر بن ابى سلمه، مادرش ام سلمه همسر معروف پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) است که اين فرزند از شوهر پيشين خود نصيبش شد. وى در سال دوم هجرت در حبشه به دنيا آمد، زيرا پدرش ابو سلمه از مهاجران حبشه بود و پس از عمرى نسبتاً طولانى در سنه 83 هجرى در زمان خلافت عبد الملک ديده از جهان فرو بست، او احاديثى را از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) روايت مى کند.
#جلسه_شصت_و_سوم_دوشنبه_۳مهرماه۱۴۰۲
↪️ #ادامه_دارد