eitaa logo
🇮🇷🇮🇷آتش به اختیار 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
122 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
4.9هزار ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﴾﷽﴿✨ 🔹شرح نامه (۳۶) بخش دوم🔹 ✅ایستادگی در مبارزه با باطل 🔹دست از مبارزه با خائنان بر نمى دارم: سخن امام(عليه السلام) در اين بخش از نامه، ناظر به مطلبى است که عقيل در پايان نامه خود که سابقاً گذشت آورده بود که: «فرزند مادرم! نظر خود را درباره جنگ با مخالفان صريحا اظهار کن. اگر مى خواهى تا پاى مرگ بجنگى من و فرزندانم با تو هستيم و من هرگز دوست ندارم لحظه اى بعد از تو زنده بمانم»، امام(عليه السلام) مى فرمايد: «و اما آنچه درباره جنگ از من پرسيده اى و رأيم را خواسته اى، عقيده من اين است، با کسانى که پيمان شکنى (و نقض بيعت) و پيکار با ما را حلال مى شمرند بجنگم تا آن گاه که خدا را ملاقات کنم (و چشم از جهان بپوشم)»; (وَأَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ رَأْيِي فِي الْقِتَالِ، فَإِنَّ رَأْيِي قِتَالُ الْمُحِلِّينَ حَتَّى أَلْقَى اللهَ). تعبير به «مُحِلِّينَ» يا اشاره به کسانى است که بيعت او را شکستند و در بصره پرچم جنگ جمل را برافراشتند و کسانى که بعدا به آنها پيوستند(1) و يا اشاره به ستمگران شام است که جنگ با او را در صفين حلال شمردند و بعد از واقعه صفين نيز همان راه نادرست شيطانى را ادامه دادند. ظاهر اين است که هر دو گروه را شامل مى شود. آن گاه امام(عليه السلام) براى اينکه اراده قاطع خود را در اين مبارزه پيگير به برادرش نشان دهد و به او اطمينان بخشد که مخالفت گروه زيادى از اين پيمان شکنان تأثيرى در اراده او ندارد مى فرمايد: «(در اين راه) نه کثرت جمعيّت مردم در اطرافم بر عزت و قدرت من مى افزايد و نه پراکندگى آنها از اطراف من موجب  وحشتم مى شود»; (لاَ يَزِيدُنِي کَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً، وَلاَ تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَةً). شعارى است آميخته با شعور و معرفت بسيار و برگرفته از آيات شريفه قرآن: (أَلَيْسَ اللهُ بِکَاف عَبْدَهُ)(2) و يا (وَلاَ تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ)(3) و امثال آن و نشان مى دهد که اولياى الهى و مردان بزرگ الهى با تکيه بر پروردگار هرگز از انبوه مخالفان وحشت نمى کردند و از کثرت موافقان مغرور نمى شدند. اگر همه مسلمانان اين سخن بزرگ امام(عليه السلام) را شعار خويش سازند به يقين در برابر هجمه سياسى و نظامى و فرهنگى غرب، حالت انفعالى به خود راه نمى دهند و سرانجام در تمام اين جبهه ها پيروز خواهند شد. سپس امام(عليه السلام) در گفتارى پرمعنا و کوبنده، برادرش را خطاب کرده مى فرمايد: «(برادر) هرگز گمان مبر که فرزند پدرت ـ هرچند مردم او را رها کنند ـ از در تضرع و خشوع (در برابر دشمن) در آيد يا در برابر ظلم و ستم سستى به خرج دهد يا زمام خويش را به دست هر کس بسپارد و يا به اين و آن سوارى دهد»; (وَلاَ تَحْسَبَنَّ ابْنَ أَبِيکَ ـ وَلَوْ أَسْلَمَهُ النَّاسُ ـ مُتَضَرِّعاً مُتَخَشِّعاً، وَلاَ مُقِرّاً لِلضَّيْمِ(4) وَاهِناً، وَلاَ سَلِسَ(5) الزِّمَامِ لِلْقَائِدِ، وَلاَ وَطِيءَ(6) الظَّهْرِ لِلرَّاکِبِ الْمُتَقَعِّدِ). اين عبارت چهارگانه که امام(عليه السلام) بيان فرموده مراحل مختلف تسليم در مقابل دشمن را بيان مى دارد که هر يک از ديگرى بدتر است; نخست اينکه در برابر دشمن به تضرع و خشوع و تقاضا بنشيند و ديگر اينکه از قدرت دشمن بهراسد و سستى کند و تسليم شود و سوم اينکه افزون بر تسليم، زمام خود را به دست او بسپارد که تا هر جا خاطر خواه اوست ببرد و سرانجام اينکه پشت خود را خم کند و در مسير خواسته هاى دشمن به او سوارى دهد. چه تعبيرات دقيق و زيبا و گويايى که از نهايت فصاحت و بلاغت کلام امام(عليه السلام) حکايت دارد و حضرت تسليم در برابر دشمن را در تمام اشکالش ترسيم کرده و از خود نفى مى کند. تعبير به «مُتَقَعِّدِ» که در بعضى از نسخ «مقتعد» آمده، به معناى کسى است که جايى را محل نشستن خود انتخاب کرده و اشاره به سوارى است که بر مرکب خود نشسته و تنها در مسير از آن استفاده نمى کند، بلکه در تمام حاجات خود از آن بهره مى گيرد; گاه مى ايستد و با کسى سخن مى گويد، گاه همان طور که سوار است چيزى مى خرد و گاه چيزى به ديگرى تحويل مى دهد. خلاصه بر مرکب نشسته و بى خيال از سنگينى وزنش بر دوش مرکب همه کارهاى خود را سواره انجام مى دهد.