💐💐💐💐💐
ان شاءالله همگی پای مکتب مهدی فاطمه (عج) و جز یاران حضرت باشیم
سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان یوسف زهرا(عج) و شادی دل حضرت زهرا (س) صلواتی تقدیم میکنیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
💐💐💐💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧨 سلاح مرموز ايرانى در خلیج فارس 🧨
چی میگه؟
بهتره خودتون فیلم رو ببینید 😊
#دفاعی
@brjko1402
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حرصخوردن «مصی علینژاد» از انتقال پولهای بلوکهشدهٔ ایران
🔺عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر
@brjko1402
#روزانه_ده_دقیقه_نهج_البلاغه_بخوانیم
❣️به نام خدای مهربان
سلام و درود بر تک تک عزیزان و یاران نهج البلاغه دوست❣️
#برنامه_نهج_البلاغه_خوانی_راخواهیم_داشت
برنامه بصورت ذیل میباشد
💠 #برنامه_نهج_البلاغه_خوانی
#از_شنبه_تا_چهارشنبه💠
⬅️شنبه و سه شنبه با حکمتها و شرح حکمتها↗️
⬅️یکشنبه و چهارشنبه با خطبه ها و شرح خطبه ها↗️
⬅️دوشنبه و چهارشنبه نیز نامه ها و شرح نامه ها↗️
#درمسیرسعادت_درمسیرنهج_البلاغه_خوانی
#انس_بانهج_البلاغه
#انس_بامولای_متقیان
#انس_باامام_زمان
🌷🌷🌷🌷🌷
هم اکنون برنامه نهج البلاغه خوانی و بخش خطبه ها را خواهیم داشت
ممنونم از همراهی تک تک شما خوبان
#روزهای_یکشنبه_و_چهارشنبه_خطبه_های_مولای_متقیان
🌷🌷🌷🌷🌷
📚 #نهج_البلاغه_خطبه۴۱_وفاداري_و_نهي_از_منكر
💠پرهيز از حيله و نيرنگ
🌿اي مردم! وفا همراه راستي است، كه سپري محكمتر و نگهدارنده تر از آن٥ سراغ ندارم، آن كس كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد. اما امروز در محيط و زمانه اي زندگي مي كنيم كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را، زيركي مي پندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبير مي خوانند. چگونه فكر مي كنند؟ خدا بكشد آنها را؟ چه بسا شخصي تمام پيش آمدهاي آينده را مي داند، و راههاي مكر و حيله را مي شناسد ولي امر و نهي پروردگار مانع اوست، و با اينكه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشني رها مي سازد، اما آن كس كه از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد از فرصتها براي نيرنگ بازي، استفاده مي كند.
🌿🌺🌿
🔹 #شرح_خطبه۴۱🔹
گرچه مفسّران نهج البلاغه تا آنجا که اطلاع داريم شأن ورودى براى اين خطبه ذکر نکرده اند، امّا ارتباط معنوى اين خطبه با خطبه 35 و قرائن ديگر نشان مى دهد که اين خطبه ناظر به جنگ «صفين» و «مسأله حکمين» است، چرا که بعد از ماجراى غم انگيز حکمين اين مسأله به طور گسترده در ميان مسلمانان مورد بحث بود، و شايد گروهى از ناآگاهان مکر و خيانت و پيمانشکنى عمرو بن عاص را دليلى بر هوشيارى و عقل او مى پنداشتند، و ممکن بود اين تفکّر سبب گرايش به اين گونه کارهاى غيرانسانى و غيراسلامى شود، لذا امام (عليه السلام) براى پيشگيرى از اين گونه افکار انحرافى، خطبه بالا را ايراد کرد، و از مکر و خدعه و نيرنگ و پيمانشکنى سخت نکوهش فرموده، و به عواقب شوم آن اشاره مى کند، و به عکس، وفا و صداقت را مى ستايد.
در بخش اوّل اين خطبه همه مردم را مخاطب قرارداده، مى فرمايد: «اى مردم! وفا همزاد راستگويى است»، (و اين دو هرگز از هم جدا نمى شوند) (اَيُّهَا النّاسُ إِنَّ الْوَفَاءَ تَوْأَمُ الصِّدْقِ).
توأم به معناى «همزاد» و «توأمان» به معنى کودکان دوقلو است، و هرگاه دو چيز رابطه بسيار نزديک و تنگاتنگ با هم داشته باشند اين تعبير در مورد آنها به کار مى رود، و امام (عليه السلام) در اينجا دو فضيلت (وفا و صدق) را شبيه فرزندان دوقلو مى شمارد که بسيار با يکديگر شبيهند و رابطه ظاهرى و باطنى دارند.
دقّت در مفهوم اين دو صفت و سرچشمه هاى روحى و فکرى آن، نشان مى دهد که مطلب همين گونه است. وفا، يعنى پايبند بودن به پيمانها، در حقيقت نوعى صداقت و راستگويى است، همان گونه که صدق و راستى نوعى وفا نسبت به واقعيّتها و اداى حقّ آنها است.
صداقت به معنى وسيع کلمه منحصر به راستى و درستى در گفتار نيست، بلکه معنى وسيعى دارد که راستى در عمل را نيز شامل مى شود، و در قرآن مجيد نيز آمده است: (مِنَ الْمُؤمِنيْنَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ) در ميان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ايستاده اند.
روشن است که منظور از «صدق عهد» در اين آيه همان صدق در عمل است، به همين دليل به دنبال آن مى فرمايد: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ; بعضى از آنها پيمان خود را به آخر بردند (و در راه خدا شربت شهادت نوشيدند) و گروهى ديگر در انتظارند!
درست است که معمولا صدق به راستگويى در گفتار گفته مى شود، ولى معنى وسيع آن گفتار و عمل را هر دو در برمى گيرد. و به اين ترتيب رابطه ميان «وفاء» و «صدق» روشن مى شود. کسى که پيمان مى بندد و مى گويد: من فلان کار را انجام مى دهم، هنگامى که پيمان شکنى کند، در واقع دروغ گفته است; و آدم پيمان شکن را مى توان آدمى دروغگو به شمار آورد، و از آنجا که حسن صداقت و زشتى دروغ بر همه کس واضح بوده است، امام (عليه السلام) وفاى به عهد و پيمان شکنى را قرين اين دو مى شمارد، تا حسن و قبح آن دو روشنتر شود.
سپس درباره آثار مثبت وفاء به عهد چنين مى فرمايد: «سپرى محکم تر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم». (وَ لاَأَعْلَمُ جُنَّةً أَوْقَى مِنْهُ).
اين در واقعه يکى از مهمترين آثار و برکات دنيوى وفا به عهد است که آن را به عنوان محکمترين سپر معرفى مى کند; زيرا اساس زندگى اجتماعى، تعاون و همکارى و اعتماد متقابل مردم به يکديگر، و پايبندى به قراردادها و تعهدات فردى و اجتماعى است که اگر پايه هاى آن متزلزل شود چيزى جاى آن را نمى گيرد. به تعبير ديگر اگر سرمايه اعتماد وجود داشته باشد، فقدان سرمايه هاى ديگر قابل حلّ است; ولى اگر سرمايه اعتماد نباشد وجود ديگر سرمايه ها سودى نمى بخشد; و اصولا پايه اصلى دين را وفاى به پيمانها و تعهدات تشکيل مى دهد.
در سايه وفاى به عهد و پيمان، باران رحمت الهى و مواهب و برکات او بر جوامع بشرى سرازير مى شود و بلاها برطرف مى گردد و در حديث نبوى آمده است «لا دِيْنَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَهُ کسى که پايبند به عهد و پيمان نيست دين ندارد.» و نيز آمده است: «اِذا نَقَضُوا الْعَهْدَ سَلَّطَ اللهُ عَلَيْهِمِ عَدُوَّهُمْ;و هنگامى که مردم پيمان شکنى کنند خداوند دشمنانشان را بر سر آنها مسلط مى گرداند!»
اين نکته قابل توجه است که «جُنَّة» به معنى سپر، يک وسيله دفاعى در برابر خطرات دشمن در ميدان جنگ است. تشبيه وفاء به سپر نيز اين حقيقت را بازگو مى کند، که خطرات اجتماعى که معمولا ناشى از بى نظمى ها و قانون شکنى ها است، به وسيله سپر وفاء به عهد و پيمان از ميان مى رود.
سپس اشاره به جنبه هاى معنوى و اخروى آن کرده مى فرمايد: «کسى که از چگونگى رستاخيز آگاه است هرگز پيمان شکنى نمى کند»! (وَ مَا يَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ کَيْفَ الْمَرْجِعُ)⬇️
↩️اين همان چيزى است که مولا اميرالمؤمنين على (عليه السلام) در يکى از خطبه هاى نهج البلاغه به آن اشاره کرده، مى فرمايد: «وَ لَوْلا کَراهِيَةُ الْغَدْرِ لَکُنُتُ مِنْ اَدْهَى النّاسِ! وَلکِنْ کُلُّ غُدَرَة فُجَرَةٌ، وَ کُلُّ فُجَرَة کُفَرَةٌ وَ لِکُلِّ غادِر لِواءٌ يُعْرَفُ بِه يَوْمَ الْقِيامَةِ; اگر من از پيمان شکنى و خدعه و نيرنگ بيزار نبودم، از سياستمدارترين مردم بودم، ولى هر پيمان شکن فريبکارى گنهکار است و هر گنهکارى کافر است (کفر به معنى ترک اطاعت فرمان خدا) و هر غدّار و مکّارى در قيامت پرچم خاصى دارد که به وسيله آن شناخته مى شود».
و از آنجا که گاه انحراف جامعه از اصول صحيح اخلاقى سبب دگرگون شدن ارزشها مى شود، تا آنجا که پيمان شکنى و فريب و نيرنگ را نوعى ذکاوت و هوشيارى مى شمرند و پايبند بودن به عهد و پيمان را ساده لوحى مى انگارند، امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن چنين مى فرمايد: «ما در زمانى زندگى مى کنيم که غالب اهلش خيانت و پيمان شکنى را کياست و عقل مى شمارند، و جاهلان بى خبر اين گونه افراد را مدير و مدبّر مى خوانند! (وَ لَقَدْ أَصْبَحْنا في زَمَان قَدِ اتَّخَذَ أَکْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ کَيْساً وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِيهِ إِلى حُسْنِ الْحِيلَةِ)!
آرى نظام ارزشى جامعه که معيارى است براى سنجش نيکى ها و بدى ها اگر واژگون گردد، ظهور چنين پديده هايى در آن جامعه دور از انتظار نيست، معروف منکر مى شود، و منکر معروف. ديو به صورت فرشته نمايان مى شود، و فرشتگان در نظرها به صورت ديوان!
با نهايت تأسف اين موضوع در عصر و زمان ما نيز به طور گسترده ظاهر شده، که حيله گران مکار و پيمان شکنان در عرصه سياست جهان به عنوان سياستمداران لايق شناخته مى شوند، و آنها که پايبند به عهد و پيمان الهى و انسانى هستند افرادى ساده انديش و خام و بى تجربه و چقدر مشکل است در چنين جهانى زيستن و نفس کشيدن؟! هم
ممکن است در کوتاه مدت پيمان شکنى و حيله گرى منافعى براى صاحبش به بار آورد، و او را در سياستش موفّق سازد، ولى بى شک در دراز مدّت شيرازه هاى اجتماع را از هم مى پاشد; اين درست به فرد متقلّبى مى ماند که با چند بار تقلب در معاملات سرمايه اى مى اندوزد، ولى هنگامى که تقلب و نيرنگ او گسترش يافت چرخهاى اقتصادى از کار مى افتد، و همه در گرداب ضرر و زيان فرو مى روند. روى همين جهت بسيارى از افراد بى ايمان و بى بند و بار براى حفظ منافع دراز مدّت خود سعى مى کنند اصل امانت و احترام به قرار داد را در معاملات خود حاکم کنند، مخصوصاً در برنامه هاى اقتصادى در دنياى امروز از سوى شرکتهاى مهم بيگانه اين اصل رعايت مى شود، تا با جلب اعتماد ديگران بتوانند منافع سرشار خود را تضمين کنند!
به همين دليل در روايات اسلامى آمده است: «اَلاَْمانَةُ تَجْلِبُ الْغِنى وَ الْخيانَةُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ; امانت غنا و بى نيازى مى آورد و خيانت سرچشمه فقر است».
درست است که امانت و وفا دو مفهوم جداگانه اند، ولى با توجّه به رابطه نزديکى در ميان اين دو است مى توان موقعيت يکى را از ديگرى استفاده کرد، به همين دليل در حديثى از امام اميرالمؤمنين آمده است که فرمود: «اَلاَْمانَةُ وَ الْوَفاءُ صِدْقُ الاَْفْعالِ».
يکى از ياران امام صادق (عليه السلام) به نام عبدالرحمن بن سيّابه مى گويد: «هنگامى که پدرم از دنيا رفت، وضع من بسيار در هم پيچيد، بعضى از دوستان پدرم به من کمک کردند تا سر و سامان مختصرى به زندگيم بدهم، سپس به حج مشرّف شدم و به خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيدم، فرمود: مى خواهم نصيحتى به تو کنم، عرض کردم فدايت شوم آماده پذيرشم، فرمود: «عَلَيْکَ بِصِدْقِ الْحَديثِ وَ اَداءِ الاَْمانَةِ تَشْرَکُ النّاسَ فى اَمْوالِهِمْ هکَذا ـ وَ جَمَعَ بَيْنَ اَصابِعِهِ ـ قالَ فَحَفِظْتُ ذلِکَ عَنْهُ، فَزَکَّيْتُ ثَلاثَمِأَةَ اَلْفِ دِرْهَم; بر تو باد به راستگويى و اداى امانت تا اين گونه شريک اموال مردم شوى (امام اين جمله را فرمود) و انگشتانش را به يکديگر جمع کرد و در هم فرو برد (اشاره به اين که به اين صورت در اموال مردم شريک خواهى بود) من اين سخن را حفظ کردم و به آن عمل کردم چيزى نگذشت که زکات مال من سيصد هزار درهم شد».
سپس امام به پاسخ کسانى مى پردازد که آن حضرت را متهم به عدم آگاهى از اصول سياست مى کردند، مى فرمايد: «آنها را چه مى شود؟! خداوند آنان را بُکشد! گاه شخصى که آگاهى و تجربه کافى دارد و طريق مکر و حيله را خوب مى داند فرمان الهى و نهى پروردگار، او را مانع مى شود، و با اين که قدرت بر انجام اين کار را دارد آشکارا آن را رها مى سازد، (مَا لَهُمْ! قَاتَلَهُمُ اللهُ! قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ(12) وَجْهَ الْحِيلَةِ وَ دُونَهَا مَانِعٌ مِنْ أَمْرِ اللهِ وَ نَهْيِهِ، فَيَدَعُهَا رَأيَ عَيْن بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَيْها).
#پایان
#جلسه_شصتم_چهارشنبه_۲۹شهریور_۱۴۰۲
1623739897_D1kA7.mp3
5.35M
عاشقان وقت نماز است اذان میگویند🌺 🕌
اذان با صوت زیبا و دلنشین استاد موذن زاده اردبیلی🤗
💠 #برنامه_نهج_البلاغه_خوانی
#از_شنبه_تا_چهارشنبه💠
⬅️شنبه و سه شنبه با حکمتها و شرح حکمتها↗️
⬅️یکشنبه و چهارشنبه با خطبه ها و شرح خطبه ها↗️
⬅️دوشنبه و چهارشنبه نیز نامه ها و شرح نامه ها↗️
#انس_بانهج_البلاغه
#انس_باامیرالمؤمنین
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
ان شاالله #بخش_نامه_های_نهج_البلاغه_راخواهیم_داشت
#روزهای_دوشنبه_چهارشنبه_ها
ثواب برکات نشر معارف اهلبیت علیهم السلام و کلام مولای متقیان را تقدیم به محضر چهارده معصوم سلام الله علیها میکنیم
⚘
📚 #نهج البلاغه_نامه۴۱_به يكي از
كارگزارانش
/فراز۱
🍂 #عللنكوهشيككارگزارخيانتكار
پس از ياد خدا و درود!
همانا من تو را در امانت خود شركت دادم، و همراز خود گرفتم، و هيچ يك از افراد خاندانم براي ياري و مددكاري، و امانت داري، چون تو مورد اعتمادم نبود، آن هنگام كه ديدي روزگار بر پسر عمويت سخت گرفته، و دشمن به او هجوم آورده، و امانت مسلمانان تباه گرديده
و امت اختيار از دست داده، و پراكنده شدند، پيمان خود را با پسر عمويت دگرگون ساختي، و همراه با ديگراني كه از او جدا شدند فاصله گرفتي، تو هماهنگ با ديگران دست از ياريش كشيدي، و با ديگر خيانت كنندگان خيانت كردي، نه پسر عمويت را ياري كردي، و نه امانتها را رساندي. گويا تو در راه خدا جهاد نكردي! و برهان روشني از پروردگارت نداري، و گويا براي تجاوز به دنياي اين مردم نيرنگ مي زدي، و هدف تو آن بود كه آنها را بفريبي! و غنائم و ثروتهاي آنان را در اختيار گيري، پس آنگاه كه فرصت خيانت يافتي شتابان حمله ور شدي، و با تمام توان، اموال بيت المال را كه سهم بيوه زنان و يتيمان بود، چونان گرگ گرسنه اي كه گوسفند زخمي يا استخوان شكسته اي را مي ربايد، به يغما بردي، و آنها را به سوي حجاز با خاطري آسوده، روانه كردي، بي آنكه در اين كار احساس گناهي داشته باشي⚘
#نامهها_خیلی_مهم_درشرح_نامه_به_نکاتش_میپردازیم
#جلسه_شصتم_چهارشنبه_۲۹شهریور_۱۴۰۲
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
#شرح_نامه۴۱_بخش_اول
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح نامه(۴۱)بخش اول🔹
...امام(عليه السلام) در پنج جمله نخستين، وضع زمان را براى او ترسيم مى کند: سخت شدن شرايط محيط، جسور شدن دشمن در جنگ، بى اعتبارى امانت در ميان مردم، تعدى کردن امت از احکام الهى و بى پناه شدن.
سپس امام(عليه السلام) با چند جمله، مخالفت پسر عمويش را با خود از چند زاويه بررسى مى کند: پشت کردن به او، هم صدا شدن با مخالفان، دست کشيدن از يارى، همراهى با بى طرفان و خيانت کردن در بيت المال با خائنان. به اين ترتيب تمام اوصاف او را با اين تعبيرات گويا و پرمعنا مجسم ساخته و خلاصه اش همان است که در دو جمله آخر با فاء تفريع بيان فرموده است: دست برداشتن از يارى و خيانت در امانت.
آن گاه امام(عليه السلام) از زاويه ديگرى به اعمال او نگاه مى کند و براى برانگيختن وجدان مذهبى او اين جمله ها را بيان مى دارد و مى فرمايد: «گويا تو جهاد خود را به خاطر خدا انجام ندادى و گويا حجت و بينه اى از سوى پروردگارت نداشتى و گويا تو با اين امت براى غصب دنيايشان حيله و نيرنگ به کار مى بردى و مقصودت اين بود که آنها را بفريبى و غنايمشان را در اختيار بگيرى»; (وَکَأَنَّکَ لَمْ تَکُنِ اللهَ تُرِيدُ بِجِهَادِکَ، وَکَأَنَّکَ لَمْ تَکُنْ عَلَى بَيِّنَة مِنْ رَبِّکَ، وَکَأَنَّکَ إِنَّمَا کُنْتَ تَکِيدُ هَذِهِ الاُْمَّةَ عَنْ دُنْيَاهُمْ، وَتَنْوِي غِرَّتَهُمْ عَنْ فَيْئِهِمْ).
امام(عليه السلام) در اين سه جمله، نخست در خلوص نيّت او در امر جهاد ترديد مى کند و سپس در اينکه اعمالش مستند به دليل باشد ابراز ترديد مى فرمايد و سرانجام عمل او را شبيه کسى مى شمرد که با ظاهر سازى و عوام فريبى مى خواهد حقوق مردم را که خدا در بيت المال قرار داده بربايد.
شايد اين فرماندار (هر کس که باشد) با شنيدن اين جمله ها تکانى بخورد و به راه آيد و اموال بيت المال را به جاى خود باز گرداند.
سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن مى فرمايد: «(و آن نيات آلوده سبب شد که) آن زمان که امکان تشديد خيانت نسبت به امت را پيدا کردى به سرعت حمله کردى و با عجله بر بيت المال پريدى و آنچه در قدرت داشتى از اموالشان را که براى زنان بيوه و يتيمان آنها نگهدارى مى شد ربودى; همانند گرگ چالاکى که بزغاله مجروح و استخوان شکسته اى را بربايد، آن گاه آن را با خاطرى آسوده به سوى حجاز حمل نمودى بى آنکه در اين کار احساس گناه کنى. دشمنت بى پدر باد گويا ميراث پدر و مادرت را براى خانواده ات مى بردى»; (فَلَمَّا أَمْکَنَتْکَ الشِّدَّةُ فِي خِيَانَةِ الاُْمَّةِ أَسْرَعْتَ الْکَرَّةَ، وَعَاجَلْتَ الْوَثْبَةَ، وَاخْتَطَفْتَ مَا قَدَرْتَ عَلَيْهِ مِنْ أَمْوَالِهِمُ الْمَصُونَةِ لاَِرَامِلِهِمْ وَ أَيْتَامِهِمُ اخْتِطَافَ الذِّئْبِ الاَْزَلِّ دَامِيَةَ الْمِعْزَى الْکَسِيرَةَ، فَحَمَلْتَهُ إِلَى الْحِجَازِ رَحِيبَ الصَّدْرِ بِحَمْلِهِ غَيْرَ مُتَأَثِّم مِنْ أَخْذِهِ، کَأَنَّکَ لاَ أَبَا لِغَيْرِکَ حَدَرْتَ إِلَى أَهْلِکَ تُرَاثَکَ مِنْ أَبِيکَ وَأُمِّکَ).
تعبيرات امام(عليه السلام) بسيار گويا و تشبيه آن حضرت در اين زمينه فوق العاده کوبنده و پر معناست و براى بيان چنين مقصدى جمله هايى از اين بهتر تصور نمى شود.
تعبير به «أَسْرَعْتَ الْکَرَّةَ; به سرعت حمله نمودى» و «عَاجَلْتَ الْوَثْبَةَ; با شتاب بر آن پريدى» و تعبير به «اخْتَطَفْتَ; آنها را ربودى» و تشبيه به گرگ چالاکى که بزغاله مجروح استخوان شکسته اى را بربايد و تعبير به «تُرَاثَکَ مِنْ أَبِيکَ وَأُمِّکَ; اموال بيت المال را همچون ميراث پدر و مادر شمردى» همه و همه گوياى زشتى فوق العاده اعمال اوست.
جمله «لاَ أَبَا لِغَيْرِکَ; دشمنت بى پدر باد» نوعى احترام است به آن فرماندار، زيرا در آنجا که مى خواهند تحقير کنند مى گويند: «لا أباً لَکَ» (بى پدر شوى) بنابراين امام(عليه السلام) در عين سرزنش شديد احترام او را نيز به مقدار لازم حفظ مى کند.
تعبير به «تُرَاثَکَ مِنْ أَبِيکَ وَأُمِّکَ» تعبير زيبايى است که در اين گونه موارد به کار مى رود و کسى که بى محابا روى مالى افتاده و از آن بهره مى گيرد، گفته مى شود: مثل اينکه ميراث پدر و مادر را به چنگ آوردى.
امام(عليه السلام) در پايان اين بخش از نامه خود به صورت اظهار تعجب مى فرمايد: «سبحان الله آيا به معاد ايمان ندارى و از بررسى دقيق حساب روز قيامت نمى ترسى»; (فَسُبْحَانَ اللهِ! أَ مَا تُؤْمِنُ بِالْمَعَادِ؟ أَوَمَا تَخَافُ نِقَاشَ الْحِسَابِ!).
اشاره به اينکه کسى که ايمان به قيامت دارد و معتقد به اين آيه است: (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَيْراً يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرًّا يَرَهُ)(22) نبايد اين گونه در اموال بيت المال تصرف کند. اين عمل با آن ايمان سازگار نيست; يا ايمان ضعيف است يا قيامت به فراموشى سپرده شده است...
ادامه دارد...
#شرح_نامه_۴۱_بخش_اول_پارت_دوم
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح نامه(۴۱)بخش اول🔹
🔺توبیخ خیانتکاران در ببت المال🔺
امام(عليه السلام) سپس در ادامه سرزنش ها و اعتراضات شديد، به مخاطب خود مى فرمايد: «اى کسى که در گذشته نزد ما از خردمندان به شمار مى آمدى چگونه آب و غذايى را گوارا مى نوشى و مى خورى در حالى که مى دانى حرام مى خورى و حرام مى نوشى و چگونه با اموال يتيمان و مساکين و مؤمنان و مجاهدانى که خداوند اين اموال را به آنها اختصاص داده و بوسيله آنان بلاد اسلام را حفظ کرده، کنيزانى را مى خرى و زنانى را به همسرى در مى آورى (نمى دانى آميزش با آن کنيزان حرام و نکاح با آن زنان نارواست)»; (أَيُّهَا الْمَعْدُودُ ـ کَانَ ـ عِنْدَنَا مِنْ أُولِي الاَْلْبَابِ، کَيْفَ تُسِيغُ(23) شَرَاباً وَ طَعَاماً وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّکَ تَأْکُلُ حَرَاماً، وَ تَشْرَبُ حَرَاماً، وَتَبْتَاعُ الاِْمَاءَ وَتَنْکِحُ النِّسَاءَ مِنْ أَمْوَالِ الْيَتَامَى وَالْمَسَاکِينِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُجَاهِدِينَ الَّذِينَ أَفَاءَ(24) اللهُ عَلَيْهِمْ هَذِهِ الاَْمْوَالَ، وَأَحْرَزَ بِهِمْ هَذِهِ الْبِلاَدَ!).
تعبير به «کانَ» که ناظر به زمان گذشته است اشاره به اين است که ما تو را قبلاً جزء خردمندان مى دانستيم ولى با اين اعمالت که از خود نشان داده اى اکنون در زمره آنان نيستى.
جمله «کَيْفَ تُسِيغُ...» اشاره به اين است که تمام زندگى تو آميخته با حرام شده و آب و غذايى که از اموال غصب شده بيت المال به دست مى آورى، نوشيدن و خوردنش بر تو حرام است و همسرانى که از کنيزان با پول حرام خريدارى مى کنى و مهريّه حرامى که براى زنان آزاد قايل مى شوى سبب مى شود زندگى خانوادگى تو نيز آلوده به حرام گردد.
جمله «مِنْ أَمْوَالِ الْيَتَامَى وَالْمَسَاکِينِ...» اشاره به اين است که اگر اين اموال مال افراد ثروتمندى بود غصب آنها کمتر قبح و زشتى داشت; ولى غصب اموالى که متعلّق به دو گروه يتيمان و محرومان و مجاهدان و مدافعان اسلام است بسيار قبيح تر و زشت تر است.
#ادامه_دارد
#جلسه_شصتم_چهارشنبه_۲۹شهریور_۱۴۰۲
#نهج_البلاغه_نسخه_سعادت_بشریت