eitaa logo
ابتدایی‌دخترانه واحدچهار
607 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
44 فایل
این کانال جهت اطلاع رسانی برنامه های ابتدایی دخترانه شهید برونسی وابسته به مجتمع آموزشی شهید برونسی ایجاد شده است. ☎️تلفن تماس : ۳۱۸۸۴_۰۵۱ داخلی 112 🌐سایت مجتمع: www.bronsi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
(عج) شماره ۱۸ نفر دوم 🤩🤩🤩 خانم فاطمه زهرا حدادزاده کلاس چهارم ریحانه ها حلاوت شناختن بیشتر امام علی (ع) درکنار جایزه ازهمین امروز ادامه دادن راادامه بده تاشما نفرات اول فرداباشید. 🎀@dk_bronsi🎀
شنا🏊‍♂️ نمیدانم جمعی دیوانه در استخری خالی از آب شنا 🏊‍♂️می کردند و دیوانه کنار استخر ایستاده بود و آنها را تماشا👀 می کرد. شخصی که از آنجا عبور🚶‍♂️ می کرد گمان برد آن که ،کنار استخر ایستاده ،شخص سالم و عاقلی است. پرسید: تو چرا داخل استخر نمی روی؟🤔 پاسخ داد: چون شنا🏊‍♂️ نمی دانم! 🤣🤣🤣🤣😁🤣🤣 🎀@dk_bronsi🎀
(عج) (ع)                           به نام خدا آی قصه ؛قصه؛قصه نون وپنیر وپسته نور اذان از دلا می بره درد وغصه دخترخدمتکار واما ادامه.... دخترک گفت : خرما فروش 👴خرما راپس نگرفت و پولم 💲💸را پس نداد حالا نه پول 💲💸دارم که به صاحبخانه🧔 بدهم نه می توانم خرما را به خانه برگردانم نمی دانم چه کنم اگر پول💲💸 خرما را به صاحبخانه 🧔برنگردانم، دعوایم می کند. حضرت علی(ع) از کنار دختر 🧕برخاست و پیش خرما فروش👴 رفت وسلامی داد و جوابی شنید .به خرما فروش👴 گفت: این دختر🧕خرما را برای خود نخریده. از خودش اختیاری ندارد.صاحب کارش🧔 خرمای تو را نپسندیده. لطفاً خرما را بگیر و پولش💲💸 را پس بده. خرما فروش👴 باز هم عصبانی😡😤 شد. صدایش را بلند🗣 کرد و گفت در کار من دخالت نکن .من جنسی را که فروخته ام پس نمیگیرم. راحتم بگذار . حضرت علی (ع)دیگر چیزی نگفت. پیش دختر🧕 برگشت و با او گرم و گفت‌وگو شد. 🎀@dk_bronsi🎀
(عج) داستان حکایتی از بچه ها وحضرت علی(ع) داستان دوم_ دخترخدمتکار قسمت دوم 🎤 باصدای گل دخترم فاطمه زارع کلاس چهارم ریحانه ها 🎀@dk_bronsi🎀                       
182.8K
(عج) داستان حکایتی از بچه ها وحضرت علی(ع) داستان دوم_دخترخدمتکار قسمت دوم 🎤 باصدای گل دخترم فاطمه زارع کلاس چهارم ریحانه ها 🎀@dk_bronsi🎀                         
(عج) شماره ۱۸ دیگر شرکت کنندگان 🤩🤩🤩 خانم فاطمه شیخ زاده کلاس چهارم ریحانه ها خانم فاطمه روانسالار کلاس اول۲ پرانرژی وقوی خداقوت قهرمان حلاوت شناختن بیشتر امام علی (ع) درکنار جایزه ازهمین امروز ادامه دادن راادامه بده تاشما نفرات اول فرداباشید. 🎀@dk_bronsi🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(عج) 📜 حکمت أَكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيکَ مِثْلُهُ بزرگترين عيب آن است كه آنچه را در خود توست براى ديگران عيب بشمارى. مسابقه ی شماره ۱۹ 🎀@dk_bronsi🎀
(عج) شماره ۱۹ نفراول 🤩🤩🤩 خانم فاطمه حدادزاده کلاس چهارم حلاوت شناختن بیشتر امام علی (ع) درکنار جایزه ازهمین امروز ادامه دادن راادامه بده تاشما نفرات اول فرداباشید. 🎀@dk_bronsi🎀
(عج) شماره ۱۹ نفردوم 🤩🤩🤩 خانم فاطمه سیدی زاده کلاس سوم حلاوت شناختن بیشتر امام علی (ع) درکنار جایزه ازهمین امروز ادامه دادن راادامه بده تاشما نفرات اول فرداباشید. 🎀@dk_bronsi🎀
(عج) (ع)                           به نام خدا آی قصه ؛قصه؛قصه نون وپنیر وپسته نور اذان از دلا می بره درد وغصه دخترخدمتکار واما ادامه...... یکی از همسایه های👳‍♂️خرما فروش👴 که گفت و گوی حضرت علی(ع) و همسایه اش را شنیده 👂بود ،با عجله خودش را به خرما فروش👴 رساند و گفت هیچ میفهمی داری چه می کنی؟ کسی که ازتو خواست خرمای دختر 🧕را پس بگیری حضرت علی (ع)بود. می‌توانست طور دیگری با تو برخورد کند. خرمافروش👴 که خیلی ترسیده بود، گفت: وای 😬🤔بر من چه شد که او را نشناختم و با تندی جوابش را دادم ؟ خرما فروش👴 پیش حضرت علی(ع) رفت و گفت: ای امیرالمومنین،مراببخش.😓شمارا نشناختم از اشتباهم شرمنده‌ام. حضرت علی (ع)گفت: اگر قول بدهی که به حقوق دیگران احترام بگذاریم تو را می بخشم. خرما فروش👴 بی درنگ خرمای دخترک 🧕خدمتکار را پس گرفت و پولش 💲💸را به او برگردد دختر🧕 که هنوز چشم هایش👁 اشک آلود😥 بود، پول💸💲 راگرفت  و راه افتاد. چند قدم که رفت برگشت و به حضرت علی(ع) نگاه 👀کرد لبخندی 🙂روی لبش بود. حضرت علی(ع) هم لبخند زد.🌹 🎀@dk_bronsi🎀
(عج) داستان حکایتی از بچه ها وحضرت علی(ع) داستان دوم_ دخترخدمتکار قسمت سوم 🎤 باصدای گل دخترم فاطمه شیخ زاده کلاس چهارم ریحانه ها 🎀@dk_bronsi🎀