#معرفی_کتاب
❤️عشق و معجزه اصل اساسی این رمان است و مذهب مسئله محوری آن است.❤️
قسمتی از کتاب:
«پسری سیاه پوست روبرویم ایستاده بود. صندوقچه چوبی در دست داشت با صدای ی نازک فریادی کشید و به عقب جست. امینه پشت سرش بود او هم برای چند لحظه وحشت کرد. خجالت زده در را باز کردم. با دستپاچگی غلاف را بیرون کشیدم. خنجر را در آن فرو بردم و روی دیوار سر کردم.
-مرا ببخشید! حوصله ام سر رفته بود برای همین ...
امینه گفت: شما هرگز نباید از یک خدمتکار یا یک برده سیاه معذرتخواهی کنید.
پسر سیاه پوست که دستاری از حریر ارغوانی به سر پیچیده بود، تعظیم کرد و سرش را پایین انداخت.
-"جوهر" کرولال است و در کارها به شما کمک خواهد کرد.
گفتم: یک برده کرولال به چه درد من میخورد! این اتاق برای کاری که باید انجام دهد خیلی مجلل وبزرگ است وسایل لازم کجاست؟ هیچ چیز اینجا نیست. شاید محل کار من جای دیگری است.
امینه به جوهر اشاره کرد تا صندوقچه را روی یکی از طاقچهها بگذارد بدون نگاه کردن به من گفت: این چیزها به من مربوط نیست وقتی بانویم قنواء آمدند از ایشان بپرسید .
جوهر، صندوقچه را ناشیانه روی طاقچه گذاشت و در انتظار دستور بعدی همانجا ایستاد. امینه با اشاره از او خواست در صندوقچه را باز کند. صندوقچه پر از زیورآلات و جواهرات گران بها بود.»
#رؤیای_نیمه_شب
🌸🌸🌸🌸🌸
@farabi_basij