🌸 #امام_زمان(علیه السلام) لحظهای از نيروسازی غافل نیست؛ از لشکرش جـــا نــمــانــیــم!
💟 حسين (علیه السلام)، مدام به فكر جذب نيرو و تـربـيـت و سـازنـدگـی بود. و با نامه به شهرهای مختلف و سفرهای خود و با زندگی ساده و انفاقهای خود، سعی در جذب و تأليف قلوب و تربيت و پرورش آنان داشت. او دو سال پيش از مردن معاويه، در «منا»، جمعی بالغ بر هزار نفر از صحابه و تابعان را گرد آورد و تمامی فضايل اهل بيت را به همراه ويژگیهای دشمنان آنان، از قرآن بر آنان خواند. آن حضرت در دورهی يزيد، در سفر خود از مكه به كربلا، از سياست جذب نيرو چشم نپوشيد و افرادی همچون زهير و حرّ را جذب نمود.
💟 #مــهــدی (علیه السلام) فرزند حسين (علیه السلام) نيز در ميان ما و در حال تلاش و نـيـروســازی است و لحظهای از اين مهم غافل نيست
📚 از کتاب عاشورا و انتظار
📖 صفحات ۱۶ و ۱۷
مسعودپورسیدآقایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/bshmk33
جوانیام در انتظارت پیر شد
ای پیرترین جوان تاریخ، برگرد
🍃 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/bshmk33
مَهدیِ فاطمه!
برام سخته که برات گریه میکنم،
برا ظهورت دعا میکنم،اما کسی به فکرت نیست!
همه غرق زندگی شدن😔
برای ظهور،در قنوتمان دعا کنیم❤
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
https://eitaa.com/bshmk33
#سلام_مولا_جانم♥
عطر شما
در هوای جهان پیچیده است..
من عاشق زندگی ای هستم،
که با عطر نفس مسیحایی تان
رنگ و بو میگیرد..
دلبرا رخ بنما،
تا من به قربانت شوم..
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
https://eitaa.com/bshmk33
✨﷽✨
🔴مالک اشتر رحمه الله و اهانت مرد بازاری
✍روزى مالک اشتر از بازار کوفه مى گذشت . در حالیکه عمامه و پیراهنى از کرباس بر تن داشت . مردى بازارى بر در دکانش نشسته بود و به عنوان اهانت، زباله اى (کلوخ ) به طرف او پرتاب کرد.
مالک اشتر بدون این که به کردار زشت بازارى توجهى بکند و از خود واکنش نشان دهد، راه خود را پیش گرفت و رفت .
مالک مقدارى دور شده بود. یکى از رفقاى مرد بازارى که مالک را مى شناخت به او گفت :
- آیا این مرد را که به او توهین کردى شناختى ؟
مرد بازارى گفت : نه ! نشناختم . مگر این شخص که بود؟
دوست بازارى پاسخ داد:
- او مالک اشتر از صحابه معروف امیرالمؤمنین بود.
همین که بازارى فهمید شخص اهانت شده فرمانده و وزیر جنگ سپاه على علیه السلام است ، از ترس و وحشت لرزه بر اندامش افتاد. با سرعت به دنبال مالک اشتر دوید تا از او عذرخواهى کند. مالک را دید که وارد مسجد شد و به نماز ایستاد. پس از آن که نماز تمام شد خود را به پاى مالک انداخت و مرتب پاى آن بزرگوار را مى بوسید.
مالک اشتر گفت : چرا چنین مى کنى ؟
بازارى گفت : از کار زشتى که نسبت به تو انجام دادم ، معذرت مى خواهم و پوزش مى طلبم . امیدوارم مرا مورد لطف و مرحمت خود قرار داده از تقصیرم بگذرى .
مالک اشتر گفت : هرگز ترس و وحشت به خود راه مده ! به خدا سوگند من وارد مسجد نشدم مگر این که درباره رفتار زشت تو از خداوند طلب رحمت و آمرزش نموده و از خداوند بخواهم که تو را به راه راست هدایت نماید.
📚بحارالانوار جلد 42 صفحه
https://eitaa.com/bshmk33
✨﷽✨
🌼کرامت مومن در هنگام مرگ
✍رسول اکرم(ص) فرمود: هنگامی که خداوند از بنده اش راضی شد، به عزرائیل می فرماید: از جانب من نزد فلانی برو و روح او را برای من بیاور تا آنچه که از اعمال انجام داده کافی است، من او را امتحان نمودم، او را در جایگاه ارجمندی که مورد علاقه من است یافتم.
عزرائیل همراه پانصد فرشته که با آنها شاخه های گل و دسته های ریشه دار گل زعفران است، از بارگاه الهی به زمین نزول می کنند و نزد آن بنده صالح. می آیند و هر کدام از آن فرشتگان او را به چیزی بشارت می دهند که دیگری به چیز دیگر بشارت می دهد. در آن هنگام فرشتگان با شاخه های گل و دسته های زعفران که در دست دارند برای خروج روح او، از دو طرف در دو صف طولانی می ایستند (تا جلال و شکوه، از روح آن بنده صالح استقبال کنند).
هنگامی که ابلیس که رئیس شیطان ها است، آن منظره را می بیند، دو دستش را بر سر نهاده و فریاد و نعره می کشد!. پیروان او وقتی او را این گونه وحشتزده می نگرند، می پرسند: ای بزرگ ما! مگر چه حادثه ای رخ داده است؟ که چنان بر افروخته شده ای؟.
ابلیس می گوید: مگر نمی بینی که این بنده خدا تا چه اندازه مورد کرامت و احترام واقع شده است، شما در مورد گمراه کردن او کجا بودید؟ آنها می گویند: «جهدنا به فلم یطعنا»: ما کوشش خود را در مورد گمراه کردن او کردیم، ولی او از ما اطاعت نکرد.
📚 جامع الاخبار، مطابق بحار، ج6، ص161
https://eitaa.com/bshmk33
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍ هجدهم دی ماه روز عاشورا است و برف سنگینی باریده، اما شور حسینی برف و باران نمیشناسد. همه چیز یخ زده، ساعت 12 ظهر است و تنها چیزی که یخ نزده عزاداری امام حسین ع است. نزدیک 150 نفر در طرفین خیابان عزاداری و حرکت میکنیم. خانم جوانی که به نظر نمی آید برای عزاداری از خانه بیرون آمده باشد، وسط هیئت آمده و سراغ رییس هیئت را گرفت. یک ساعت بعد برای صرف ناهار امام حسین (ع) وارد تکیه شدیم. سراغ رییس هیئت رفتم که خیلی داغون بود. حدس زدم بین او و آن خانم جوان ، اتفاقی افتاده که چنین رئیس هیئت درگیری ذهنی پیدا کرده است.
وقتی علت را پرسیدم گفت: آن زن جوان مرا در خیابان کناری کشید و گفت: من با ماشین رد میشدم ولی دیدم در انتهای صف زنجیر زنهای هیئت شما، 4 کودک با دمپایی روی برف زنجیر میزدند. هیچ نذر و مشکلی هم به لطف خدا ندارم. این مبلغ را بگیرید و به جای طبل و پرچم، برای این کودکان کفش تهیه کنید و بگویید مرا دعا کنند که خدا گناهان مرا به خاطر امام حسین ع ببخشد. وقتی پول را گرفتم و از خانم جوان دور شدم، نزدیک رفته و حقیقت را دیدم. و بر حال خود تاسف میخورم منکه رییس هستم و 70 سال سن دارم و دو روز است کنار این کودکان در خیابان راه میروم چرا من ندیدم و این زن جوان در یک نگاه رد شد و دید؟؟
آری همه چشمها نگاه میکنند اما همه چشم ها نمیبینند، از خدا چشمی بخواهیم برای دیدن نه برای نگاه کردن.
❖ از کتاب اسرار پنهان زندگی ❖
https://eitaa.com/bshmk33
✨﷽✨
🔴رفع عذاب قبر با اولاد صالح
✍حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: عيسى بن مريم به قبرى گذشتند كه صاحب آن را عذاب مى كردند. سال بعد از كه برگشتند و به آن قبر رسيدند ديدند، عذاب از آن قبر برداشته شده است.عرض كرد: پروردگارا! سال قبل كه بر اين قبر گذشتم ديدم صاحب آن را عذاب مى كردند، ولى الان كه برگشتم مشاهده مى كنم عذاب از آن برداشته شده است.علت چيست؟
وحى شد: اى عيسى ! اولاد صالحى از او باقى مانده بود. امسال او بزرگ شده و جاده اى را اصلاح و تعمير كرده و يتيمى را پناه داده است.خداوند گناهان پدر او را به واسطه اعمال صالح فرزندش بخشيد و عفو نمود.
هم چنين نقل شده است : حضرت عيسى عليه السلام به قبرى عبور كرد، ديد ملائكه عذاب ، صاحب آن را عذاب مى كنند، بعد از آن كه كار خود را انجام داد و برگشت .باز به همان قبر رسيد.ديد ملائكه رحمت با طبق هايى از نور كنار قبر او هستند!!
عيسى عليه السلام تعجب كرد و عرض نمود:خدايا! علت چه بود كه اول او را عذاب مى كردند و الان با طبق هايى از نور در كنار او هستند؟خداوند به او وحى کرد :اى عيسى! اين بنده يكى از گناه كاران بود. وقتى از دنيا رفت زن او آبستن بود.
بعد از آن كه طفل به دنيا آمد او را خوب تربيت كرد تا بزرگ شد، مادر او را نزد معلم برد تا به او علم خداشناسى بياموزد.
وقتى معلم "بسم الله"را به آن طفل ياد داد، ديگر خجالت كشيدم او را عذاب كنم در حالى فرزندش روى زمين اسم مرا به زبان جارى كرده است.
📚انسان از مرگ تا برزخ،نوشته نعمت اله صالحى حاجى آبادى
https://eitaa.com/bshmk33
🌹داستانی از مرام تختی
✍️پهلوان تختی پس از اینکه "جهان پهلوان" لقب گرفت، دختران و بانوان زیادی از طریق نامه و درج آگهی در روزنامهها و... به او ابراز لطف و غیرمستقیم ابراز تمایل کرده و از او میخواستند در مراسمهای خاص آنها را افتخار داده و شرکت کند، اما تختی به هیچ یک از این درخواستها جواب نمیداد. طوری که متهم به تکبّر و خودشیفتگی در نظر برخی از این بانوان شد. روزی در روزنامه کیهان جوابیهای به این مضمون نوشت: "من تختی، از همه کسانی که به من ابراز محبت و علاقه میکنند سپاسگزارم. به اطلاع میرسانم من متأهل بوده و از همسر و زندگیام راضی هستم. همسری که وقتی با من ازدواج کرد، من در تنگدستی بودم و عاشقِ خود من شد، در حالی که شما عاشق پهلوان تختی هستید نه غلامرضا تختی!!!
https://eitaa.com/bshmk33