eitaa logo
💥 قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده
1.6هزار دنبال‌کننده
52.4هزار عکس
34.2هزار ویدیو
212 فایل
از ۹ آذر ۱۳۹۴ در فضای مجازی هستیم.. #ایتا #سروش_پلاس #هورسا #تلگرام #اینستاگرام #روبیکا جهت تبادل بین کانال ها : @Yacin7 کانال دوم ما در #ایتا ( قرارگاه ورزشی ) @Vshmk33 کانال سوم ما در #ایتا ( قرارگاه جوانه ها ) @Jshmk33
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک مرد روسی با کشیدن 3 ماشین به صورت وارونه حرکتی تاریخی زد !😱👏🏻 🌼@bshmk33
این بزرگوار یا بهتر بگیم خرشانس " مارتین دی یونگ" دوچرخه سوار هلندی هستش که دو بلیط خطوط هوایی مالزی رو خریده بود و هر دو رو در آخرین لحظه کنسل کرد یکی از این هواپیما ها در اقیانوس هلند ناپدید شد و دیگری سقوط کرد ❗️ فکرکنم بهش وحی شده بود😅 🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اینهمه دانشمند نشستن تو آزمایشگاه ها دارن شبانه روز کار میکنن تا واکسن کرونا رو پیدا کنن در حالی که خیل عظیمی راه مقابله رو پیدا کردن و اونم چیزی نیست جز قرار دادن ماسک در حد فاصل چانه تا گلو. 》محرآنیونات《 🌼@bshmk33
⭕️ آقای مسئول شما باید اون دنیا در مقابل هر تصمیمت علاوه بر ۸۰ میلیون به نسل های بعدی که زندگیشون تحت تاثیر قرار گرفته جواب پس بدی... میفهمی؟!؟! 👤 آقــا مـح‍ــمـــد ☕ 🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏♨️ مجیدرضا حریری (رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین) در برنامه سلام صبح بخیر: اگر چند وقتی است تخلف اقتصادی نداریم، به خاطر این است که دیگر پولی در مملکت نداریم × Eranico × 🌼@bshmk33
⭕️ : رییس جمهور قرقیزستان گفته حفظ آرامش جامعه برام مهمه و استعفا کرده ما هم اینجا رییس جمهور داریم استعفا نمیکنه هیچ، ببینه جامعه یکم آرامش داره میاد چهارتا حرف میزنه آرامش جامعه و اقتصاد و بازار و بورس و هرچی که هست رو بهم میریزه و میره... خدایا ما چه گناه کرده بودیم اندازه قرقیزها هم نشدیم😭 🌼@bshmk33
⭕️ تو تاريخ ايران ثبت كنيد: ايران با انرژی هسته ای : ١ دلار ٤٢٠٠ تومن ايران بدون انرژی هسته ای : ١ دلار ٣١٥٠٠ تومن 🌼@bshmk33
⭕️ حسن روحانی سیره اهلبیت علیهم السلام رو بر رفتار خودش عرضه میکنه هرجایی تناقض وجود داشت سیره اهلبیت رو تحریف میکنه تا تناقض از بین بره!! 🌼@bshmk33
🔴فوری آغاز ثبت‌نام خرید مرغ دولتی از هفته آینده :)) مدارک لازم : - نداشتن هیچ مرغی در یخچال - نخریدن هیچ مرغی در دو ماه اخیر - هیچ کدام از اعضای خانواده در ماه اخیر مرغ نخورده باشن - پیش پرداخت به صورت کامل و از طریق کارت بانکی معتبر - تحویل : سه ماه آینده قرعه کشی آخر هفته از شبکه۱ 》Mostafa《 🌼@bshmk33
اگر انسانها در طول عمر خویش، فعالیت مغزشان به اندازه یک میلیونیوم معده شان بود، اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت... 👤آلبرت انیشتین 🌼@bshmk33
اصلاحطلبان عزیز، من حافظه‌ی ضعیفی دارم، قرار بود دلار بشود ۱۰۰۰ تومان یا روزی ۱۰۰۰ تومان گران بشود؟ ✍ابو جهل 🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید : تلاوت سوره بقره توسط استاد محمود علی البنا 🌼@bshmk33
15.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید : تلاوت سوره بقره توسط استاد مرحوم عبدالباسط محمد عبدالصمد 🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید : تلاوت سوره های بقره و قدر توسط استاد عبدالفتاح علی طاروطی 🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 داستان امام حسین(ع) و شیخ رجبعلی خیاط شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید: « یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم. وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد. وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد.... او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند: شیخ رجبعلی! روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی. مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟ کتاب طوبای کربلا …صفحه۱۴۱ 🌼@bshmk33
هارون‌الرشید و بهلول هارون الرشید به همراه مهمانانش عیسی بن جعفر برمکی و مادر جعفر برمکی در قصر نشسته بود و حوصله اش سر رفته بود از سربازان خواست بهلول را بیاورند تا آنها را بخنداند سربازان رفتند و بهلول را از میان کودکان شهر گرفته و نزد خلیفه آوردند هارون الرشید به بهلول امر کرد چند دیوانه برای ما بشمار بهلول گفت: اولین دیوانه خودم هستم و با اشاره دست به سمت مادر جعفر برمکی گفت: این دومین دیوانه هست.   عیسی با حالتی عصبی فریاد زد: وای بر تو برای مادر جعفر چنین حرفی می زنی؟ بهلول خندید و گفت: صاحب اربده سومین دیوانه هست. هارون از کوره در رفت و فریاد زد: این دیوانه را از قصر بیرون کنید آبرویمان را برد. بهلول در حالی که روی زمین کشیده می شد گفت: تو هم چهارمی هست هارون 🌼@bshmk33
مرغ دو منی شغالی مرغ پيرزنی را دزديد پيرزن در عقب او نفرين کنان فرياد زد: «وای! مرغ دو منی (۶ کيلويی) مرا شغال برد.» شغال از اين مبالغه به شدت غضبناک شد و با نهايت تعجب و غضب به پيرزن دشنام داد. در اين ميان روباهي به شغال رسيد و گفت: «چرا اين قدر برافروخته ای؟» شغال جواب داد: ببين اين پيرزن چقدر دروغگو و بی انصاف است. مرغی را که يک چارک (۷۵۰ گرم) هم نمی شود، دو من می خواند ! روباه گفت: بده ببينم چقدر سنگين است؟» وقتي مرغ را گرفت، پا به فرار گذاشت و گفت: به پيرزن بگو مرغ را به پای من چهار من حساب کند!! حکایت خیلیاست... 🌼@bshmk33
ماجرای ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ حضرت حافظ! ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ از دنیا می‌رود ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ می‌ریزند ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ، به این ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏ‌ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽ‌ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ! ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ برمی‌خیزند. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ می‌دهد ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ... ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ می‌دهند ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ‌می‌کند ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ‌می‌شود: ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ می‌شوند ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ می‌افکنند. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ پیکر حافظ انجام می‌شود ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﺪ ... 📙 تاریخ ادبیات ایران ✍🏻 🌼@bshmk33
"داستان افسانه ای قلعه ی زنان وفادار" در شهر وينسبرگ آلمان قلعه ای وجود دارد به نام زنان وفادار که داستان جالبی دارد و مردم آنجا با افتخار آنرا تعريف ميکنند. در سال 1140 میلادی شاه کنراد سوم شهر را تسخير ميکند و مردم به اين قلعه پناه می برند و فرمانده دشمن پيام ميدهد که حاضر است اجازه بدهد فقط زنان وبچه ها ازقلعه خارج شوند و به رسم جوانمردی با ارزش ترين دارایی خودشان را هم بردارند و بروند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشند قيافه فرمانده ديدنی بود وقتی ديد هر زنی شوهر خودش را کول کرده و دارد از قلعه خارج ميشود ...! زنان مجرد هم پدر يا برادرشان را حمل ميکردند شاه خنده اش ميگيرد، اما خلف وعده نمی کند و اجازه ميدهد بروند و اين قلعه از آنزمان تا به امروز به نام "قلعه زنان وفادار" شناخته ميشود اينکه با ارزش ترين چيز زندگی مردم آنجا پول و چیزهای مادی نبود و اينکه اينقدر باهوش بودند که زندگی عزيزان خود را نجات دادند تحسين برانگيز است! 🌼@bshmk33