eitaa logo
💥 قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده
2.9هزار دنبال‌کننده
53.8هزار عکس
35.4هزار ویدیو
215 فایل
از ۹ آذر ۱۳۹۴ در فضای مجازی هستیم.. #ایتا #سروش_پلاس #هورسا #تلگرام #اینستاگرام #روبیکا جهت تبادل بین کانال ها : @Yacin7 کانال دوم ما در #ایتا ( قرارگاه ورزشی ) @Vshmk33 کانال سوم ما در #ایتا ( قرارگاه جوانه ها ) @Jshmk33
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از مترسکی سوال کردم: آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشده‌ای؟ پاسخم داد: در ترساندن دیگران برای من لذت به یاد ماندنی است، پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی‌شوم! اندکی اندیشیدم و سپس گفتم: راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم! گفت: تو اشتباه می‌کنی! زیرا کسی نمی‌تواند چنین لذتی را ببرد، مگر آنکه درونش مانند من با کاه پُر شده باشد! ✍🏻 جبران خليل جبران 🌼@bshmk33
تبعید گناهکار از شهر در میان بنی اسرائیل جوان فاسقی بود که اهل شهر از فسق و فجور او به تنگ آمدند و از دست او به پروردگار خود شکایت کردند . خطاب الهی به موسی رسید که آن جوان را از شهر بیرون کن که به واسطه او ، آتش غضب الهی بر اهل شهر نازل آید . حضرت موسی (ع ) آن جوان را به قریه ای از قرای آن بلد تبعید کرد . خطاب آمد که او را از آن قریه نیز بیرون کن ، موسی (ع ) او را از آن قریه اخراج کرد . آن جوان رفت به مغاره کوهی که در آن نه انسان و نه حیوان و نه زراعتی بود . بعد از مدتی در آن مغاره مریض شد نزد او کسی نبود که از او نگهداری و پرستاری نماید . صورتش را روی خاکها گذارد و عرض کرد : پروردگارا ! اگر مادرم بر بالینم حاضر بود هر آینه بر غربت و ذلت من ترحم و گریه می کرد و اگر پدرم بر بالینم بود بعد از مردن مرا غسل می داد و کفن می کرد و به خاک می سپرد و اگر زن و بچه ام در کنارم بودند ، برایم گریه می کردند و می گفتند : اللهم اءغفر لولدنا الغریب الضعیف العاصی المطرود من بلد الی بلد و من قریة الی مغارة بعد عرض کرد : پروردگارا ! بین من و پدر و مادر و زن و بچه ام جدایی انداختی ، مرا از رحمت خود ناامید نفرما و چنانکه قلبم را از دوری خاندانم سوزاندی ، مرا به خاطر گناهانم به آتش غضب مسوزان . ناگاه خداوند ملکی به صورت پدرش و حوریه ای به صورت مادرش و حوریه ای به شکل همسرش و غلامانی به صورت فرزندانش فرستاد تا در کنارش بنشینند و برای او گریه کنند . جوان گمان کرد که آنها پدر و مادر و زن و فرزندانش می باشند و با دلی خوش و نهادی امیدوار چشم از این جهان فرو بست . آنگاه خطاب به موسی (ع ) رسید که ای موسی ! شخصی از اولیا و دوستان ما در فلان جا از دنیا رفته ، برو او را غسل بده و کفن نما و بر جنازه اش نماز بخوان و دفنش کن . موسی (ع ) به آن مکان آمد ، دید همان جوانی است که او را از شهر و قریه اخراج کرده بود ، در این هنگام از جانب خدا خطاب آمد ای موسی من به ناله های جانسوز او و به دور افتادنش از خاندانش ترحم کردم و به خاطر اظهار ذلت و خواریش حورالعین هایی به صورت خاندانش فرستادم تا بر او گریه و ترحم کنند . ای موسی ! وقتی که غریبی از دنیا می رود ، ملائکه آسمانها بر غربت او گریه می کنند ، پس چگونه من بر غربت او ترحم نکنم و حال آن که من ارحم الراحمین هستم . 🌼@bshmk33