eitaa logo
💥 قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده
833 دنبال‌کننده
52.8هزار عکس
34.6هزار ویدیو
213 فایل
از ۹ آذر ۱۳۹۴ در فضای مجازی هستیم.. #ایتا #سروش_پلاس #هورسا #تلگرام #اینستاگرام #روبیکا جهت تبادل بین کانال ها : @Yacin7 کانال دوم ما در #ایتا ( قرارگاه ورزشی ) @Vshmk33 کانال سوم ما در #ایتا ( قرارگاه جوانه ها ) @Jshmk33
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️شوهر ایتالیایی پس از مشاجره با همسر ۴۵۰ کیلومتر راه رفت تا عصبانیتش فروکش کند! 🔹مرد ۴۸ ساله در منطقه کومو در شمال میلان با همسرش مشاجره کرده و سپس با عصبانیت خانه را ترک می‌کند اما برای خاموش کردن عصبانیت ۲۸۰ مایل راه رفته تا اینکه به سواحل فانو می‌رسد! 🔹ماموران پلیس وی را ساعت ۲ بامداد در خیابان یافته و به دلیل نقض قوانین قرنطینه کرونایی جریمه‌اش هم کردند! 🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکه یخ چرخان در منطقه خودمختار مغولستان داخلی در شمال چین؛ پدیده‌ای نادر و طبیعی 🌼@bshmk33
♦️نمایی زیبا از بلوار طاق‌بستان کرمانشاه در یک روز برفی 🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 استاد 📝 «وظیفه‌ی ما بعد از ترور شهید فخری زاده چیست؟» 🔸 شما مردم باید مطالبه کنید 🌼@bshmk33
🕊 شهید کشوری؛ از کمک‌های مخفیانه به نیازمندان تا نشان خلبان شاخص 💌 مدتی بود که احمد خیریه‌ای بین بچه‌های پایگاه هوایی کرمانشاه تشکیل داده بود و به برخی خانواده‌های فقیر کمک مالی می‌کرد. 🔸 یک شب که به همین قصد داشت می‌رفت بیرون پایگاه، با اصرار همراهش شدم. روی صندلی عقب بسته‌های ارزاق حاوی قند، روغن، لوازم التحریر بود. در طی مسیر وارد جاده خاکی فرعی شدیم. احمد گفت: اینجا روستای تازه‌آباد کرمانشاه است. امشب چهره اصلی و بی‌نقاب این مملکت را می‌بینی. 🔹 وقتی وارد روستا شدیم. احمد درِ خانه‌ها را می‌زد و صاحب خانه‌ها را به اسم می‌شناخت و بسته‌ها را تحویل شان می‌داد. 🔸 داخل خانه‌ای شدیم. پر از بچه‌های قد و نیم‌قد بود. به من گفت به درس و مشق بچه‌ها رسیدگی کنم. 🔹 داخل خانه پیرمرد و پیرزنی شدیم. پیرمرد بیمار بود و حال تکان خوردن نداشت. احمد بالای سرش نشست و سرش را بوسید و نوازشش کرد. پیرمرد دستان احمد را با محبت گرفته بود و رها نمی‌کرد. بدون اینکه متوجه شود، احمد مقداری پول زیر بالشتش گذاشت و به پیرزن گفت: مادر! سماوری که قولش را داده بودم آوردم. 🔸 یکی از فقرا با گرفتن بسته، به جان شاه دعا می‌کرد! احمد گفت: این کمک‌ها از طرف آیت‌الله خمینی است نه از طرف شاه! راوی: محمد نیک رهی | کتاب؛ خانه‌ای کوچک با گردسوزی روشن 🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز صبح بیدار نمی شوی❓ هنگام خواب سه گِره پشت سر انسان میزند. ★★٭٭٭... 🌼@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا