🌷🍃○○🌷🍃○○🌷🍃○○🌷🍃○○
☀️ #بیشتر_بدانیم ☀️
☀️ #حدیث_اهل_بیت_در_مورد_امام_زمان ☀️
💠 آیا شیعه در زمان غیبت از امام زمان خود بهره می برد ⁉️
🌷 جابر ابن عبدالله انصاري ميگويد:
خدمت حضرت پيامبر اكرم (ص) مشرف شدم و از حضرت سؤال كردم:
👈🏼« هَلْ يَنْتَفِعُ الشِّيعَةُ بِالْقَائِمِ (علیه السلام) فِي غَيْبَتِه »
⭕️ آيا شيعه در زمان غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از برکات وجود آن حضرت بهره ای می برند⁉️
🍀 پيامبر (ص) فرمودند:
👇🏼
« وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِه كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ »
« بله، قسم به خدایی که مرا به نبوت مبعوث کرده است، آنها از برکات وجودش برخوردار می گردند و از نور ولایتش استضائه می کنند، همان گونه که مردم از خورشید در پس پرده ی ابر استفاده می کنند.
📗بحار الانوار جلد 52 صفحه ی 93
📗حبل المتین جلد 2 صفحه ی 248
🌷 مرحوم مجلسی ره در مورد تشبیه امام غایب به آفتاب پشت ابر میفرماید:
⛅️ تابش نور آفتاب بر اماکن و مساکن، بسته به مقدار باز بودن فضا و نبودن موانع است.
یعنی هر خونه ای که درها و پنجره هاش باز و پرده هاش بالا باشد به همون مقدار از نور آفتاب استفاده میکند و برخوردار خواهد بود.
🔹دوستان عزیز ما هم هر چقدر فضای قلب و جان خود را بیشتر بتونیم از گناه ها و تعلقات نفسانی پاک کنیم هر چقدر کمتر گناه کنیم هر چقدر کمتر دروغ بگیم و... بیشتر می تونیم از تابش نور امام زمان بهرمند بشیم و هر چقدر آلودگی ها کمتر باشه طبیعیه که بیشتر از برکات امام زمان تو زندگی استفاده میکنیم.⛅️
📗بحارالانوار ج52، صفحه ی 94
🌷🍃ألـلَّـھُـمَــ
🌷🍃عجِّلْ
🌷🍃لِوَلـیِـڪْ
🌷🍃ألفَـرَج
❇️ عاشق امام زمان(عج)شوید
🌼@bshmk33
💫مهدی جان💫
تمام پنجره ها رو به آسمان باز اسٺ
ببار حضرٺ باران ڪه فصل اعجاز اسٺ
ڪجا قدم زده اے تا ببوسم آنجا را
ڪه بوسه بر اثر پایٺ عین پرواز اسٺ...
🌼@bshmk33
مي گويند ؛
خدوند داستان ابليس را تعريف کرد ،
تا بداني که نمي شود به عبادتت ،
به تقربت و به جايگاهت اطمينان کني!
خدا هيچ تعهدي براي آنکه
تو هماني که هستي بماني ، نداده است
شايد به همين دليل است که
سفارش شده وقتي حال خوبي داري
و مي خواهي دعا کني ،
يادت نرود عافيت و عاقبت بخيري بطلبی
پس به خوب بودنت مغرور نشو
که شيطان روزي مقرّب درگاه الهی بود
🌼@bshmk33
🌸🍃🌸🍃
حضرت عیسی (علیه السلام) را دیدند که از خانه زن فاجره ای بیرون می آید. گفتند: یا روح الله! این خانه جای تو نیست! چطور به این خانه رفتی؟
گفت: شب بیرون آمدم، تا به کوه روم و مناجات کنم، راه را بر ما پوشانیدند و ما به خانه این زن افتادیم.
در بنی اسرائیل، آن زن به نا پارسایی معروف بود، چون وی حضرت عیسی (علیه السلام) را دید. برخاست و به خاک افتاد و بسیار تضرع و زاری کرد و از راه خود برگشت و به راه راست و صلاح، روی آورد.
به عیسی وحی شد: ما می خواستیم که تو این زن را در رشته دوستان ما در آوری؛ از این جهت راهت را در آن شب تغییر دادیم
#كشف_الاسرار_ص٣١٢
🌼@bshmk33
🌺نبی مکرم اسلام (ص):
💫✨آیا دوست داری دلت نرم شود و حاجات خود را بیابی؟ بر یتیم رحمت کن و وی را بنواز و با او هم غذا شو تا دلت نرم شود و هر حاجتی داری خداوند روایش سازد.
📚نهجالفصاحه
🌼@bshmk33
#اسلام_اوردن_پروفسوری_مسیحی_
#مسلمان_شدن_پزشک_بلژیکی_
✨ برای عمل جراحی معده آیت الله العظمی سید محمد هادی #میلانی به ایران آمد. بولون، پس از عمل، زمانی که وی در حال به هوش آمدن بود از مترجم خواسته بود عباراتی که وی در حین به هوش آمدن می گوید، را برایش ترجمه کند. معلوم شد آیت الله میلانی در آن هنگام قسمت هایی از دعای ابوحمزه ثمالی را خوانده است و پس از این جریان بود که بولون اسلام آورد و شیعه دوازده امامی شد.
وقتی از وی دلیل این کار و اقدامش را پرسیدند، گفت :تنها زمانی که انسان، شاکله وجودی خود را بدون اینکه بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن است و بنده دیدم که این آقا تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کاتنربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم و دیدم که او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه میکند.... در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است.
پروفسور بلون وصیت کرده بود که در شهر محل دفن آیت الله میلانی(( یعنی مشهد مقدس)) دفع می شود پیکر پروفسور بولون اکنون در مرقد خواجه ربیع در مشهد مقدس است. ✨
🌼@bshmk33
👌عاقل را اشارتی کافیست!
📝یک داستان از مثنوی معنوی
مردی برای خود خانه ای ساخت واز خانه قول گرفت که تا وقتی زنده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند.
مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد مرد فوراً با گچ ترک راپوشاند.
بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد وباز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرارشد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت.
مرد باسرزنش قولی که گرفته بود را یاد
آوری کرد و خانه پاسخ داد:
هر بار خواستم هشدار بدهم وتو را آگاه کنم دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی این هم عاقبت نشنیدن هشدارها!
🌼@bshmk33
💎یک روز از پدرم پرسیدم فرق بین عشق و ازدواج چیست؟
روز بعد او کتابی قدیمی آورد و به من گفت این برای توست. با تعجب گفتم : اما این کتاب خیلی با ارزش است، تشکر کردم و در حالیکه خیلی ذوق داشتم تصمیم گرفتم کتاب را جایی دنج بگذارم تا سر فرصت بخوانم.
چند روز بعد پدرم روزنامه ای را آورد، نگاهی به آن انداختم و بنظرم جالب آمد که پدرم گفت این روزنامه مال تو نیست، برای شخص دیگریست و موقتا میتوانی آن را داشته باشی، من هم با عجله شروع به خواندنش کردم که مبادا فرصت را از دست بدهم،
در همین گیر و دار پدرم لبخندی زد و گفت : حالا فهمیدی فرق عشق و ازدواج به چیست؟ در عشق میکوشی تا تمام محبت و احساست را صرف شخصی کنی که شاید سهم تو نباشد اما ازدواج کتاب با ارزشیست که به خیال اینکه همیشه فرصت خواندنش هست به حال خود رهایش میکنی.
🌼@bshmk33
شرلوک هلمز و دکتر واتسون
شرلوک هلمز و دکتر واتسون در صحرا زیر چادر ی خوابیده بودند. پس از نیمه شب هلمز چشم باز کرد و آسمان پر ستاره را دید
هلمزدکتر واتسون را بیدار کرد و پرسید...از اونچه که می بینی چه نتیجه ای می گیری؟
واتسون گفت... از لحاظ روحانی نتیجه میگیرم خداوند بزرگ است و ما چقدر حقیریم... از لحاظ ستاره شناسی نتیجه میگیریم زهره در برج مشتری است پس اوایل تابستان است و اینکه مطمنم ساعت از نصف شب هم گذشته است
شرلوک گفت تو یه احمقی واتسون... نتیجه مهم اول و آخری که باید بگیری اینکه... چادرمون رو دزدیدن
🌼@bshmk33
شدید برادر شداد از پادشاهان عدالت گستر روی زمین بود، در زمان او نقل کرده اند به طوری مردم به آرامش زندگی می کردند که شخصی را برای قضاوت بین آنها تعیین کرده بود از تاریخ تعیین او تا مدت یک سال هیچکس برای رفع خصومت بدارالقضا نیامد روزی به شدید گفت من اجرت قضاوت را نمی گیرم زیرا در این یک سال حکومتی نکرده ام پادشاه گفت ترا برای این کار منصوب کرده ایم کسی مراجعه کند یا نکند.
پس از یک سال دو نفر پیش قاضی آمدند یکی گفت من از این مرد زمینی خریده ام در داخل زمینش گنجی پیدا شده اینک هر چه به او می گویم گنج را تصرف کن چون زمین تنها از تو خریده ام قبول نمی کند فروشنده گفت من زمین را با هر چه در آن بوده به او فروخته ام گنج در همان مکان بوده متعلق به خریدار است قاضی پس از تجسس فهمید یکی از این دو نفر دختری دارد و دیگری پسری دختر را به ازدواج پسر در آورد و گنج را به آن دو تسلیم کرد بدین وسیله اختلاف بین آنها رفع شد
روضة الصفا، احوال هود(ع)
داستانها و پندها، ج۲، داستان ۷۸
🌼@bshmk33
📔#حکایت
جنازهای را بر سر راهی میبردند،
فقیری با پسر بر سر راه ایستاده بودند
پسر از پدر پرسید که
بابا در صندوق چیست؟
گفت: آدمی!
گفت: کجایش میبرند؟
گفت: به جایی که نه خوردنی باشد،
و نه پوشیدنی، نه نان و نه هیزم!
نه آتش، نه زر، نه سیم، نه بوریا و نه گلیم!
گفت: بابا مگر به خانه ما میبرندش؟
✍ #عبید_زاکانی
🌼@bshmk33
آورده اند که : نادانی بر آن شد
تا به الاغی سخن گفتن بیاموزد ،
پیاپی با درازگوش بیچاره حرف می زد و به گمان خود الاغ در حال پیشرفت بود.
خردمندی این را دید و بگفت :
ای نادان! بیهوده تلاش مکن
و خود را مضحکه دیگران قرار نده
الاغ از تو سخن گفتن نمی آموزد
ولی تو می توانی
خاموشی را از او بیاموزی.
🌼@bshmk33
▪️می پرسند چرا اروپا اعدام #زم را محکوم کرد اما ترور #شهید_فخری_زاده را محکوم نکرد؟پاسخ روشن است در ماجرای زم سرباز آنان از بین رفت اما فخری زاده سرباز انقلاب اسلامی بود که اروپا در شهادتش شریک است.اگر محکوم کنند ممکن است صهیونیست ها دم خروس اروپا در این ماجرا را بیرون دهند
💬 عبدالله گنجی
🌼@bshmk33