.
❌ چانهزنی از موضع ضعف!
⁉️ چرا مذاکرات به رفع واقعی تحریمها منجر نمیشود؟
طی دو دهه اخیر، #مذاکرات_هستهای ایران با آمریکا، همواره با هدف رفع تحریمها آغاز شده، اما در عمل، چنین نتیجهای بهدست نیامده است. پرسش این است که چرا راهبرد مذاکراتی ایران، علیرغم امضای توافقاتی مانند #برجام ، نتوانسته به لغو پایدار و واقعی تحریمها بینجامد؟
پاسخ این پرسش را باید در یک ناهماهنگی ساختاری و مفهومی میان اهداف اعلامی و ابزارهای عملیاتی ایران جستوجو کرد؛ ناهماهنگیای که ریشه در فقدان نگاه نهادی به سیاستگذاری تحریمی آمریکا و بیتوجهی به منطق قدرت در نظام بینالملل دارد.
👈 ۱- آمریکا با بهرهگیری از منطق واقعگرایانه، هدفی روشن را در مذاکرات دنبال میکند: جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای. این هدف با ابزارهایی ملموس و قابل راستیآزمایی نظیر محدودسازی سطح و ظرفیت غنیسازی اورانیوم، کاهش ذخایر هستهای و حضور مداوم بازرسان آژانس انرژی اتمی پیگیری میشود. این تطابق میان هدف و ابزار، به آمریکا قدرت چانهزنی و سازوکارهای #راستیآزمایی_مؤثر میدهد.
در مقابل، ایران نیز خواستهای روشن دارد: رفع تحریمها. اما این هدف در سطح اجرای سیاست، فاقد تعریف مصداقی، شاخصهای ارزیابی و ابزارهای پیگیری است. ایران نه تنها هیچ تعریفی از « #رفع_تحریم » ارائه نمیدهد، بلکه تعیین نحوه تحقق آن را نیز به طرف مقابل واگذار میکند! چنین رویکردی، از منظر مذاکره، به معنای تسلیم در برابر چارچوب ذهنی و ساختاری حریف است.
👈 ۲- تحریمهای آمریکا، برخلاف تصور رایج، صرفاً ابزار فشار سیاسی نیستند، بلکه بخشی از یک معماری نهادی و حقوقی پیچیدهاند که در همتنیدگی عمیقی با ساختار حکمرانی این کشور دارند. بسیاری از تحریمها نه با فرمان اجرایی رئیسجمهور، بلکه با مصوبات قانونی کنگره اعمال شدهاند. در نتیجه، لغو این تحریمها مستلزم فرآیندی پیچیده، چندلایه و در اغلب موارد، مستلزم اجماع میان دولت و قوه مقننه است.
در حالیکه ایران رفع تحریم را گاه بهمثابه یک تصمیم اجرایی تصور میکند که میتواند صرفاً از طریق توافق با دولت وقت آمریکا حاصل شود، واقعیت این است که بسیاری از مؤلفههای کلیدی این نظام تحریمی، خارج از اختیار مستقیم رئیسجمهور قرار دارند. برای نمونه، لغو تحریمهایی که بر مبنای قانونهایی چون IFCA یا ISA یا CISADA تصویب شدهاند، نیازمند تصویب قانونی جدید در کنگره است.
#تجربه_سوریه نیز نشان داد که حتی اعلام عمومی رئیسجمهور برای لغو تحریمها، بدون همراهی و اجرای مؤثر از سوی این نهادها، #ضمانت_اجرایی ندارد. چند روز پس از جشن و پایکوبی در دمشق بابت اعلام لغو تحریمها توسط ترامپ، وزارت خارجه آمریکا رسما گفت که این کار «زمانبر» است چون یک پروژه بیننهادی است.
این واقعیتها نشان میدهد ایران در طراحی راهبرد رفع تحریم، علاوه بر اینکه فهم صحیحی از ریشههای وضع تحریم ندارد و آن را ناشی از یک سوء تفاهم درباره سلاح هستهای میداند، فاقد درک نهادی و حقوقی کافی از ساختار قدرت در آمریکاست و همین امر، موجب ناکارآمدی جدی در تحقق هدف اصلی مذاکرات شده است.
👈 ۳- یکی از عوامل مهم ناکامی ایران در تحقق رفع تحریمها، فقدان سازوکار #راستیآزمایی_متقارن است. در حالیکه #آژانس_انرژی_اتمی بهعنوان #بازوی_نظارتی_غرب ، اجرای تعهدات ایران را با دقت ثبت و گزارش میکند، ایران هیچ نهاد، شاخص یا سازوکار مشابهی برای ارزیابی اجرای تعهدات طرف مقابل ندارد. بدین ترتیب، ایران عملاً از امکان اعتراض رسمی یا ترک توافق در صورت نقض تعهدات آمریکا محروم میشود و صرفاً به «اعتماد سیاسی» اتکا میکند؛ امری که در منطق قدرت، خطرناک و فاقد کارایی است.
👈 ۴- در ادبیات راهبردی، مذاکره زمانی اثربخش است که هر طرف، علاوه بر مشوق، ابزارهای فشار متقابل نیز داشته باشد. آمریکا با بهرهگیری از تحریمهای ثانویه، شبکه SWIFT، و ترس شرکتها از جریمههای کلان، تهدیدات خود را قابل باور کرده است. اما ایران در مقابل، فاقد ابزار فشار متقارن است. نه از ظرفیتسازی در عرصه مالی بینالمللی بهره گرفته، نه جایگزینی برای سازوکارهای وابسته به دلار ایجاد کرده، و نه حتی در مذاکرات، شاخصهای قابل اندازهگیری برای رفع تحریمها تعریف کرده است.
در غیاب راهبردی جامع، که ترکیبی از درک مناسبات قدرت در محیط #آنارشیک_بینالملل ، فهم نهادی، تعریف شاخصهای اجرایی، سازوکارهای راستیآزمایی متقارن، و ابزارهای فشار متقابل باشد، مذاکرات هستهای صرفاً به تکرار «چانهزنی از #موضع_ضعف » خواهد انجامید. این نه تنها به رفع تحریمها کمکی نمیکند، بلکه بهتدریج ساختار تحریمی آمریکا را تثبیت و عادیسازی میکند.
✍ جبراییلی
➯@Bshmk33