eitaa logo
💥 قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده
1.1هزار دنبال‌کننده
61.1هزار عکس
41.5هزار ویدیو
245 فایل
از ۹ آذر ۱۳۹۴ در فضای مجازی هستیم.. #ایتا #بله #سروش_پلاس #هورسا #تلگرام #اینستاگرام #روبیکا جهت تبادل بین کانال ها و تبلیغات : @Yacin14 کانال دوم ما در #ایتا ( قرارگاه ورزشی ) @Vshmk33 کانال سوم ما در #ایتا ( قرارگاه جوانه ها ) @Jshmk33
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 📘 نام کتاب : " خط مقدم " ✍ نویسنده : " فائظه غفارحدادی " 📑 انتشارات : " نشر شهید کاظمی " 📖 توضیحات : روایتی داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی ایران . برشی از میانه زندگی دانشمند برجسته و پارسای بی ادعا سردار شهید حسن طهرانی مقدم ... پس از صدور فرمان تاريخ امام (ره) مبني بر تشكيل نيروهاي سه گانه سپاه پاسداران،‌ شهيد مقدم در سال 1364 به سِمت فرماندهي موشكي نيروي هوايي سپاه منصوب شد. این کتاب روایتی از سال های 63-65 را بدون رویا پردازی نویسنده شامل می شود. تا روز آخر عمر نيز به عنوان مسئول این سازمان در ایجاد یک توان علمی و دانشی پایه و زیر بنایی مشغول کارهای علمی و تحقیقاتی بود و در پادگان اميرالمومنين علیه السلام شهرستان ملارد در حالي که براي آزمايش موشكي، آماده مي‌شد، بر اثر انفجار زاغه مهمات، به ياران شهيدش( كاظمي، حسن شفيع زاده، حسن غازي و...) پیوست. 📚 🌼@bshmk33
🌹«نمی‌دانم چه شد! هر قدر تلاش کردم خودم را از شر خلاص کنم، نتوانستم. وضعیتم لحظه به لحظه بدتر می‌شد. 🔹می‌دانستم چه بکنم. موانع در حال تکان خوردن و بسیار خطرناک بود،‌ چون توجه را به سمت من جلب می‌کرد. از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم. 🔸یکی یکی سراغ آنها رفتم. یک لحظه یادم آمد که ایام است. دست دعا و نیازم را به طرف حضرت فاطمه(س) دراز کردم و با تمام وجودم از ایشان خواستم که نجاتم بدهند. گریه کردم...دعا کردم. 🔹در همین حال احساس کردم یکی پشت لباسم را گرفت، مرا بلند کرد و در آب پرتم کرد. آن حالت را در هشیاری کامل احساس کردم.» این ماجرا را برای دوستش تعریف کرد، او را قسم داده بود که تا زنده است، آن را برای کسی بازگو نکند 🌹 📚برگرفته از کتاب مهر مادر@Bshmk33
16.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسنه ای که در اخلاق موج میزد و همه را جذب خود میکرد گذشت او بود هرگز از کسی خشمگین نمیشد و هرگز از کسی کینه به دل نداشت و مواظب بود کسی از او دلگیر نشود. اگر کسی به هر دلیلی از او دلگیر میشد چشم روی هم نمی گذاشت تا ناراحتی او را رفع کند. هر کاری به احمد واگذار میشد تلاش میکرد به بهترین نحو ممکن انجام دهد او نسبت به کارش متعهد بود و با دلسوزی برای بچه ها مربی گری می کرد. احمد بخشنده و دست و دل باز بود وقتی چیزی به کسی قرض می داد، آن را پس نمی گرفت و به او کادو میداد. همه ی اطرافیان خود را با بخشندگی خود خوشحال میکرد. یکی دیگر از شاخصه های احمد صبر او بود. در زندگی کار و امور مربوط به خود صبور و شکیبا بود..♥! 🌸 ➯@Bshmk33