#چرا_دستت_نلرزید؟؟؟🔪🔪
دوباره عاشقی از کنج مظلومیتش پر زد
دوباره از غریبی قسوتِ قدّاره ای سر زد
به شُکر سایه سار سروهای سبز امنّیت
تبر در اوج عصیان زخم بر سروی تناور زد
برای پاسخ چشمان بر در منتظر مانده
سفیرِ مرگِ خونینِ پدر، جای پدر در زد
نمی ترسد دگر قداره بند از سر زدن وقتی
که با این سادگی خنجر به حنجرهای دیگر زد
چه نامردانه در بن بستهای خلوت قانون
تبر بر سروهای باغ ما زخم مکرر زد
کجای کارمان ایراد دارد؟! فکر باید کرد!
که قاتل پای قتل مرد حق «دستش نمی لرزد»
🖍 #احمدࢪفێعےوࢪدنجانی
https://Eitaa.com/bshmk33