🖤💔 حضرت امام جواد علیه السلام در ماه رجب سال ۱۹۵ هجری قمری در مدینه چشم به دنیا گشود.
☑️ مناظرۀ آن حضرت با یحیی بن اکثم از زیباترین فرازهای تاریخ است که علوم لدنّی اهلبیت را به رخ زمانها میکشد
🔷در مجلسی که بنی عباس با اجازه مأمون برای آزمایش مقام علمی امام جواد علیه السلام برگزار کرده بودند، یحیی بن اکثم بزرگترین قاضی آن روزگار برای مناظره حضور داشت. امام جواد علیه السلام نیز در حالی که #نُه_سال بیشتر نداشت وارد مجلس شد و در جایگاه مخصوصی که به سفارش مأمون برایش درست کرده بودند نشست. گروههای مختلف مردم نیز در مجلس حضور داشتند
🔹یحیی بن اکثم پرسید:« آیا امیر المؤمنین (مأمون) اجازه میدهد که از ابو جعفر (امام جواد علیه السلام) سوالی بکنم؟»
مامون گفت از خود امام جواد علیه السلام اجازه بگیرد.
یحیی از امام پرسید:« به من اجازه سئوال میدهید؟»
امام جواد علیه السلام فرمود:« بپرس.»
🔹یحیی پرسید:« حکم شخص مُحرِمی که حیوانی را صید کرده و کشته چیست؟»
🔶امام جواد علیه السلام فرمود:« این صید را در منطقه حَرَم کشته است یا در خارج از حرم؟ حکم کشتن صید را میدانسته یا نمیدانسته؟ عمداً کشته یا غیر عمد؟ شخص محرم، آزاد بوده یا بنده؟ کودک بوده یا بزرگسال؟ بار اولش بوده یا سابقه داشته؟ حیوان کشته شده، پرنده بوده یا خیر؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ آیا شخص محرم به کارش اصرار دارد یا پشیمان است؟ صیدش را در شب کشته یا در روز؟ آیا شخص، در احرام عمره بوده یا در احرام حج؟»
🔹یحیی بن اکثم که از این همه تقسیمبندی جا خورده بود، عجز و درماندگی در صورتش پیدا شد و زبانش به لکنت افتاد. همهی حضار متوجه درماندگیاش شدند و مجلس به پایان رسید. وقتی فقط عدهی کمی از خواص ماندند، مامون از امام جواد علیه السلام پاسخ قسمتهای مختلف پرسشهای او را خواست و حضرت پاسخ همۀ آن تقسیمات را دادند
▫️در پایان مأمون گفت:« اگر موافقید، شما هم از یحیی سئوالی بکنید.»
امام جواد علیه السلام به یحیی فرمود:« بپرسم؟»
یحیی گفت:« فدایت شوم، هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب میدهم و گرنه از شما استفاده میکنم.
🔴امام جواد علیه السلام پرسید:« مردی در ابتدای روز به زنی حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام میشد؟»
🔹یحیی گفت:« سوگند به خدا جوابش را نمیدانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.»
♦️امام جواد علیه السلام فرمود:« این زن یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفارهی ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد ...❕
📚 منابع: بحار الانوار، ج۵۰ ص۷۴ تا۷۸، ح۳.منتهی الامال
🏴شهادت #امام_جواد تسلیت باد
➯@Bshmk33
4.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«نزدیکترین» راه...!
سرعت و سهولت برآورده شدن حاجات دنيوى در ساحت مقدّس جوادالائمه بسیار مجرب است. در فراز ابتدايى زيارتنامه ايشان، عبارتى ناظر بر اين امر است،عبارتى كه در زيارت هيچ كدام از حضرات معصومين عليهم السّلام وارد نشده است:
«السَّلَامُ عَلَى الْبَابِ الْأَقْصَدِ وَ الطَّرِيقِ الْأَرْشَدِ...»:سلام بر نزديك(میانبر) ترين در به مقصود و درست ترين راه به كمال.(مفاتيح الجنان،اوايل ملحقات دوم).
زيارت نامه اى كوتاه كه از شدت رسايى معنا در رثاى جواد الائمه، دل به حسرت دچار مى شود كه از توجه و توسل به آن حضرت، چرا اين همه غافل بوده است:
«السَّلَامُ عَلَى الْبَابِ الْأَقْصَدِ وَ الطَّرِيقِ الْأَرْشَدِ وَ الْعَالِمِ الْمُؤَيَّدِ يَنْبُوعِ الْحِكَمِ وَ مِصْبَاحِ الظُّلَمِ سَيِّدِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ الْهَادِي إِلَى الرَّشَادِ الْمُوَفَّقِ بِالتَّأْيِيدِ وَ السَّدَادِ مَوْلَايَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْجَوَادِ أَشْهَدُ يَا وَلِيَّ اللَّهِ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَعِشْتَ سَعِيداً وَ مَضَيْتَ شَهِيداً يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.»
بعداز آن دو ركعت نماز زيارت بخوان، وسپس به هر چه بخواهى دعا كن.
#جواد_الائمه
#امام_جواد
#صلوات_نامه
➯@Bshmk33
#امام_جواد
✅ امام هر زمان، پشتیبان اهل تقوا
علی بن خالد که زیدي مذهب بود، می گوید: من در شهر سامرا بودم. شنیدم مأموران دولت وقت، مردي را که در شام ادعاي پیامبري می کرده، دستگیر نموده و در سامرا زندانی کرده اند. به دیدن او رفتم تا از حال او آگاه شوم. دیدم آدم فهمیده اي است. به او گفتم: فلانی! سرگذشت تو چیست؟ چرا زندانی شده اي؟
گفت: من از اهالی شام هستم. در محلی که سر مبارك امام حسین (ع) در آن جا نهاده شده، پیوسته مشغول عبادت بودم. یک شب، ناگهان شخصی در پیش رویم نمایان شد و فرمود: برخیز! برویم.
بی اختیار برخاستم و با او به راه افتادم. اندکی گذشت که دیدم در مسجد کوفه هستم. به من فرمود: این مسجد را می شناسی؟
گفتم: آري! مسجد کوفه است.
ایشان نماز خواند و من نیز نماز خواندم. آنگاه دوباره به راه افتادیم و چیزي نگذشت که خود را در مسجد مدینه دیدم! باز هم نماز خواندیم و به رسول خدا (ص) درود فرستاد و زیارتش نمود. سپس خارج شدیم. لحظه اي بعد دیدم در مکه هستیم و تمام مراسم و زیارت خانه خدا را با آن آقا انجام دادم. پس از آن به راه افتادیم. چند قدمی برداشتیم. ناگهان متوجه شدم که در محل قبلی، در شام هستم و آن شخص از نظرم ناپدید شد.
یک سال از این ماجرا گذشت و من در همان مکان مشغول عبادت بودم که ایام حج رسید. همان شخص آمد و مرا همراه خود به آن سفرها برد و مانند مرحله نخستین، همه آن مکانهاي مقدس را با هم زیارت کردیم و کارهاي سال گذشته را انجام دادیم و سرانجام مرا به شام بازگرداند. وقتی که خواست از من جدا شود، به او گفتم: تو را سوگند می دهم به خدایی که تو را چنین قدرتی کرامت فرموده، بگو تو کیستی؟
مدتی سر به زیر انداخت. سپس نگاهی به من کرد و فرمود: من محمد بن علی #جواد هستم.
من این قضیه را به چند نفر از دوستان نزدیک خود گفتم و خبر به محمد بن عبدالملک زیات (وزیر معتصم، خلیفه عباسی) رسید. او دستور داد مرا دستگیر کردند و به من تهمت زدند که مدعی پیامبري هستم و اکنون می بینی که در زندانم.
علی بن خالد می گوید: به او گفتم: خوب است اصل داستان خود را به محمد بن عبدالملک بنویسی. شاید تو را آزاد کند.
او هم ماجراي خود را نوشت. اما محمد بن عبدالملک در زیر همان نامه نوشته بود: بگو همان کسی که تو را در یک شب از شام به کوفه و از آنجا به مدینه و از مدینه به مکه برده و سپس به شام برگردانده، از این زندان نیز نجاتت دهد.
علی بن خالد می گوید: چون جواب عبدالملک را خواندم، ناراحت شدم و دلم به حال او سوخت. به او گفتم:
صبر کن! تا ببینیم عاقبت کار چه می شود.
از زندان بیرون آمدم. صبح روز دیگر به زندان رفتم که احوال او را بپرسم. دیدم نگهبانان زندان و مأموران بسیار و عده اي از مردم در اطراف زندان رفت و آمد می کنند. پرسیدم: چه شده است؟
گفتند: آن زندانی که ادعاي پیامبري داشت، با اینکه درها همه بسته بود، از زندان ناپدید گشته. نمی دانیم به زمین رفته یا چون پرنده به آسمان پر کشیده است.
من پس از دیدن این واقعه، دست از مذهب زیدي کشیدم و از شیعیان امام جواد (ع) شدم.
✍️ درس این قصه: هر کس اهل #تقوا شود، امام زمانش به سراغش می آید و او را نجات می دهد.
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 5 ، ص 137
➯@Bshmk33
10.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مناظره ای که منجر به شهادت امام جواد علیه السلام شد
#امام_جواد علیهالسلام
#شهادت_امام_جواد علیهالسلام
➯@Bshmk33
🏴مجموعه #استوری شهادت حضرت امام جواد علیه السلام
#امام_جواد علیهالسلام
#شهادت_امام_جواد علیهالسلام
➯@Bshmk33
🖤💔 حضرت امام جواد علیه السلام در ماه رجب سال ۱۹۵ هجری قمری در مدینه چشم به دنیا گشود.
☑️ مناظرۀ آن حضرت با یحیی بن اکثم از زیباترین فرازهای تاریخ است که علوم لدنّی اهلبیت را به رخ زمانها میکشد
🔷در مجلسی که بنی عباس با اجازه مأمون برای آزمایش مقام علمی امام جواد علیه السلام برگزار کرده بودند، یحیی بن اکثم بزرگترین قاضی آن روزگار برای مناظره حضور داشت. امام جواد علیه السلام نیز در حالی که #نُه_سال بیشتر نداشت وارد مجلس شد و در جایگاه مخصوصی که به سفارش مأمون برایش درست کرده بودند نشست. گروههای مختلف مردم نیز در مجلس حضور داشتند
🔹یحیی بن اکثم پرسید:« آیا امیر المؤمنین (مأمون) اجازه میدهد که از ابو جعفر (امام جواد علیه السلام) سوالی بکنم؟»
مامون گفت از خود امام جواد علیه السلام اجازه بگیرد.
یحیی از امام پرسید:« به من اجازه سئوال میدهید؟»
امام جواد علیه السلام فرمود:« بپرس.»
🔹یحیی پرسید:« حکم شخص مُحرِمی که حیوانی را صید کرده و کشته چیست؟»
🔶امام جواد علیه السلام فرمود:« این صید را در منطقه حَرَم کشته است یا در خارج از حرم؟ حکم کشتن صید را میدانسته یا نمیدانسته؟ عمداً کشته یا غیر عمد؟ شخص محرم، آزاد بوده یا بنده؟ کودک بوده یا بزرگسال؟ بار اولش بوده یا سابقه داشته؟ حیوان کشته شده، پرنده بوده یا خیر؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ آیا شخص محرم به کارش اصرار دارد یا پشیمان است؟ صیدش را در شب کشته یا در روز؟ آیا شخص، در احرام عمره بوده یا در احرام حج؟»
🔹یحیی بن اکثم که از این همه تقسیمبندی جا خورده بود، عجز و درماندگی در صورتش پیدا شد و زبانش به لکنت افتاد. همهی حضار متوجه درماندگیاش شدند و مجلس به پایان رسید. وقتی فقط عدهی کمی از خواص ماندند، مامون از امام جواد علیه السلام پاسخ قسمتهای مختلف پرسشهای او را خواست و حضرت پاسخ همۀ آن تقسیمات را دادند
▫️در پایان مأمون گفت:« اگر موافقید، شما هم از یحیی سئوالی بکنید.»
امام جواد علیه السلام به یحیی فرمود:« بپرسم؟»
یحیی گفت:« فدایت شوم، هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب میدهم و گرنه از شما استفاده میکنم.
🔴امام جواد علیه السلام پرسید:« مردی در ابتدای روز به زنی حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام میشد؟»
🔹یحیی گفت:« سوگند به خدا جوابش را نمیدانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.»
♦️امام جواد علیه السلام فرمود:« این زن یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفارهی ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد ...❕
📚 منابع: بحار الانوار، ج۵۰ ص۷۴ تا۷۸، ح۳.منتهی الامال
🏴شهادت #امام_جواد تسلیت باد
➯@Bshmk33
3.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دلیل عدم ظهور امام زمان عج
✅ از امام جواد علیه السلام پرسیدند شما که یار دارید چرا قیام نمی کنید⁉️
✅و امام پاسخ هوشمندانه و پر از تأسف و بسیار تأمل برانگیز امام‼️
#امام_جواد ع
#شهادت_امام_جواد ع
➯@Bshmk33