🍃🌹
بخوان آهسته در گوش زمان هرچند دلگیری
هوا سرد است اما صبح دم بسیار نزدیک است
بخوان بر روی این شب های فانیِ پر از اندوه
سحر می آید و پایان غم بسیار نزدیک است
بخوان با ذره ذره از وجودت از سویدایت
بخوان با مردمانت با جوان تر ها و پیرانت
بخوان با سینه داغت بخوان با آن زبان گرم
بخوان آری بخوان با لهجه سرخ کویرانت
بخوان با آن نسیم دلپذیر سبز گیلانی
بخوان با مردم خون گرم کوهستان بخوان با شور
بخوان با دست های پینه دار سیستانی ها
بخوان همراه با امواج هرمزگان بخوان باشور
نه عیبش چیست اشکالی ندارد گریه کن گاهی
بخوان همراهِ نی انبان محزون بی قراری کن
سپس همراه با باد صبا سوی خراسان شو
سلام الله یا شمس الشموس ای شاه کاری کن
بخوان در رسم تو جایی برای نا امیدی نیست
تورسمت استقامت بوده و پاینده میمانی
بخوان با چشمه های تا ابد جاریِ کرمانشاه
نشان مردم عالم بده جوشنده میمانی
بخوان با آن زبان سنگی و سرد خودت حالا
بخوان با هیبت البرز،کن پوشیده لبخندت
نده همواره روی خوش نشان گاهی غضب بایست
بخوان با بهمن و کولاک جان کاه دماوندت
بخوان از نخل های استواری که در اتش سوخت
بخوان از خون همت ها که همت ها پدید آورد
بخوان قاسم سلیمانی و فخری زاده ها رفتند
بخوان از آن عقیده که شهادت ها پدید آورد
بخوان گرچه سپه سالار ما هم اربا اربا شد
بخوان که خون حمزه کار خود را میکند آخر
اگر خون داده ایم آغاز فتح مکه خواهد شد
بخوان این قطره را که کار دریا میکند آخر
تماشا کن جهان میخواهد از پایت بیاندازد
بمان و استقامت کن ولکن فکر سازش نه
قوی باش و قوی تر شو و با آن کس که روی تو
کشیده خنجر خود را دگر نرم و نوازش نه
سگ زرد و رفیقانش به دور بیشه شیران؟
بخوان او اویشان هرگز تورا غمگین نخواهد کرد
سگ زرد و شغال پیر از یک طایفه هستند
بخوان این طایفه کام تورا شیرین نخواهد کرد
بخوان که انتقامی سخت ما در پیش رو داریم
بخوان حالا اشداء علی الکفار باید بود
بخوان در کربلا هستیم و پیروزیم در هر حال
فقط از این یزیدان زمان بیزار باید بود
بخوان که وعدهٔ صدق خدا انجام خواهد شد
بخوان آن آرزوی دلکش دیرینه مارا
همیشه مردم اهل قلم خواهند شد پیروز
مبین این روز های سخت و بغض سینهی مارا
#محمدحسین_امیری
#جهاد_روایت
➯@Bshmk33