🔶 نگاهی بر تباهی هجونویس مجنون
۱. آقای نصیری! آنقدر سخنانت رسوا و بیمعیار و ناموجه است که انتشار آن را «ضدتبلیغ» برای تو میشمارم. هرچه که پیش - و در واقع، پس - میروی کفهی ما را سنگینتر میکنی و از خویش میکاهی. آنچه که میگویی، کمک به ماست و ضربهی به خود. آنچنان با تدبیر و عقلانیت بیگانهای که نمیتوانی برای نقدهایت، حد منطقی بگذاری تا به سخنانی که «طنز سیاسی» است تبدیل نشوند. مشوقان عاقل و محرکان پردهنشین، تو را به مسلخ «خودزنی» راندهاند. عجبا که حتی با خودت هم معاملهی منصفانه نمیکنی.
۲. البته تو هیچگاه بر طریق عقلانیت و منطق نبودی؛ زمانهای «دفاع»هایت، اسباب شرمندگی بود و اینک «انتقاد»هایت، مایهی تمسخر. داوریهایت عاری از «تعادل» است؛ آنچنان که این تصور در ذهنم پدید آمده که شاید مبتلا به اختلال روانی باشی. اگر چنین است، محتاج طبابت روانکاوان هستی نه احتجاج عالمان. گویا عقیدهات از عقده برخاسته و جوهر دلیلت، علت است. اگر در گذشته میشد گفت که دچار لجاجتهای کودکانه و تعصبات کورکورانه هستی، اینک باید آن نقص اخلاقی را چگونه تفسیر کرد؟!
۳. عجبا که دخترک بدحجاب را حضرت میخوانی، و درگذشته به مرگ طبیعی را کشته و شهید، و اغتشاش بیریشه را جنبش و انقلاب! حقیقت این است که تو بر سر گور اعتبارت ایستادهای و خطبهی زوال خودت را میخوانی. در نامعقولیت، گوی سبقت را از همگان ربودی تا شاید در بازیسازی ناشیانهات، جمهوری اسلامی را به گزینهای زندان سوق بدهی و آنگاه به این واسطه، از «هجونویس مجنون» به «نقدنویس محبوس» ارتقا یابی.
💬 مهدی جمشیدی
#مهدی_نصیری_آشغال
#مزدور_ابله
#هجونویس_دیوانه
💥قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده
➯@Bshmk33