فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فرازی تصویری و زیبا از استاد مصطفی اسماعیل
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
📖علق
⏰27ثانیه
📥0.5مگابایت
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مقطع تصویری از استادمصطفی اسماعیل
➖➖➖➖➖➖
📖ال عمران
⏰2دقیقه
📲۴.۵مگابایت
➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فرازی زیبا از استاد شحات محمد انور
➖🍃🌸➖🌸🍃➖
📖سوره ال عمران
⏰44ثانیه
📥2.6مگابایت
➖🍃🌸➖🌸🍃➖
https://eitaa.com/bshmk33
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فراز زیبای استاد شاکرنژاد
⚜🔹➖🔹➖🔹➖🔹⚜
📖 سوره اسرا
⏰ 52ثانیه
📥 5.2مگابایت
⚜🔹➖🔹➖🔹➖🔹⚜
https://eitaa.com/bshmk33
🌸 #امام_زمان(علیه السلام) لحظهای از نيروسازی غافل نیست؛ از لشکرش جـــا نــمــانــیــم!
💟 حسين (علیه السلام)، مدام به فكر جذب نيرو و تـربـيـت و سـازنـدگـی بود. و با نامه به شهرهای مختلف و سفرهای خود و با زندگی ساده و انفاقهای خود، سعی در جذب و تأليف قلوب و تربيت و پرورش آنان داشت. او دو سال پيش از مردن معاويه، در «منا»، جمعی بالغ بر هزار نفر از صحابه و تابعان را گرد آورد و تمامی فضايل اهل بيت را به همراه ويژگیهای دشمنان آنان، از قرآن بر آنان خواند. آن حضرت در دورهی يزيد، در سفر خود از مكه به كربلا، از سياست جذب نيرو چشم نپوشيد و افرادی همچون زهير و حرّ را جذب نمود.
💟 #مــهــدی (علیه السلام) فرزند حسين (علیه السلام) نيز در ميان ما و در حال تلاش و نـيـروســازی است و لحظهای از اين مهم غافل نيست
📚 از کتاب عاشورا و انتظار
📖 صفحات ۱۶ و ۱۷
مسعودپورسیدآقایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/bshmk33
جوانیام در انتظارت پیر شد
ای پیرترین جوان تاریخ، برگرد
🍃 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/bshmk33
مَهدیِ فاطمه!
برام سخته که برات گریه میکنم،
برا ظهورت دعا میکنم،اما کسی به فکرت نیست!
همه غرق زندگی شدن😔
برای ظهور،در قنوتمان دعا کنیم❤
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
https://eitaa.com/bshmk33
#سلام_مولا_جانم♥
عطر شما
در هوای جهان پیچیده است..
من عاشق زندگی ای هستم،
که با عطر نفس مسیحایی تان
رنگ و بو میگیرد..
دلبرا رخ بنما،
تا من به قربانت شوم..
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
https://eitaa.com/bshmk33
✨﷽✨
🔴مالک اشتر رحمه الله و اهانت مرد بازاری
✍روزى مالک اشتر از بازار کوفه مى گذشت . در حالیکه عمامه و پیراهنى از کرباس بر تن داشت . مردى بازارى بر در دکانش نشسته بود و به عنوان اهانت، زباله اى (کلوخ ) به طرف او پرتاب کرد.
مالک اشتر بدون این که به کردار زشت بازارى توجهى بکند و از خود واکنش نشان دهد، راه خود را پیش گرفت و رفت .
مالک مقدارى دور شده بود. یکى از رفقاى مرد بازارى که مالک را مى شناخت به او گفت :
- آیا این مرد را که به او توهین کردى شناختى ؟
مرد بازارى گفت : نه ! نشناختم . مگر این شخص که بود؟
دوست بازارى پاسخ داد:
- او مالک اشتر از صحابه معروف امیرالمؤمنین بود.
همین که بازارى فهمید شخص اهانت شده فرمانده و وزیر جنگ سپاه على علیه السلام است ، از ترس و وحشت لرزه بر اندامش افتاد. با سرعت به دنبال مالک اشتر دوید تا از او عذرخواهى کند. مالک را دید که وارد مسجد شد و به نماز ایستاد. پس از آن که نماز تمام شد خود را به پاى مالک انداخت و مرتب پاى آن بزرگوار را مى بوسید.
مالک اشتر گفت : چرا چنین مى کنى ؟
بازارى گفت : از کار زشتى که نسبت به تو انجام دادم ، معذرت مى خواهم و پوزش مى طلبم . امیدوارم مرا مورد لطف و مرحمت خود قرار داده از تقصیرم بگذرى .
مالک اشتر گفت : هرگز ترس و وحشت به خود راه مده ! به خدا سوگند من وارد مسجد نشدم مگر این که درباره رفتار زشت تو از خداوند طلب رحمت و آمرزش نموده و از خداوند بخواهم که تو را به راه راست هدایت نماید.
📚بحارالانوار جلد 42 صفحه
https://eitaa.com/bshmk33