✍ #یادداشت_دانشجویی
#یادداشت_اول
#تربیت ؛ عنصر مغفول مانده
نمی دانم تاکنون چند هزار خط مطلب؟ چقدر کنفرانس، سمینار و همایش ؟ چند مقاله علمی؟ چند ساعت بحث و تبادل نظر در مورد ضرورت تربیت برگزار شده است. جلساتی که نکته مشترک شان اهمیت موضوع تربیت است. همه از ضرورت تربیت حرف ها زده اند و می زنند. شاید اینقدر در مورد این کلمه حرف زده شده که دیگر با معنای اصلیش فرسنگ ها فاصله دارد. حال سوال اینجاست آیا خروجی کار آن چیزی هست که باید باشد؟ یا با معنا و مفهوم اصلیش فاصله دارد؟ عیب کار کجاست؟ اگر از معلم سوال شود در جواب می گوید من کارم را بدون کم کاست انجام می دهم. مدیر هم وظایف مدیریتیش را به نحو احسن انجام داده حتی معاون پرورشی هم تمام بخشنامه ها را به گفته خودش دقیقا اجرا کرده، مدیران کل و روسای ادارات هم که از اول کارشان درست بوده ، اصلا نمی شود که آنها اشتباه کنند. پس مشکل از کجاست؟
ریشه ی اصلی این مشکل این است که جای آموزش و تربیت را عوض کرده ایم. و بخاطر همین همه به گفته خودشان خوب کار می کنند و به بیانی دیگر خوب آموزش می دهند. تربیت عنصر مغفول مانده این روزهای ماست. البته این یکی از هزاران درد کاملا نمایان آموزش و پرورشی است که قرار است نیروی تراز برای جمهوری اسلامی بسازد.
در گذر زمان شاید آیات قرآن فراموشمان شده است یا آنقدر تکرار شده که دیگر اهمیتی ندارد. در قرآن هرکجا که از آموزش سخنی به میان آمده قبلش بحث تربیت را بیان کرده، بارها شنیده ایم وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ... اما چرا در تنها کشوری که مدعی اسلام ناب است این اصول در آموزش و پرورشش اجرایی و عملیاتی نشده آنگونه که باید میشده است.
شاید بشود از زاویه دیگر هم نگاه کرد اگر ذهنمان را ببریم به ان سال های بعد از جنگ خیلی از چیزها برایمان روشن می شود در آن سال ها به مرور دگرگونی های عمده ای در ساخت های اجتماعی و فرهنگی جامعه ی اسلامی و انقلابی ایران رخ داد. و در این میان تربیت هم به همین منوال جای خود را با آموزش عوض کرد یا باعث عوض شدنش شدند. رشد سکولاریسم و غربگرایی در بلند مدت و بعضا به صورت خاموش در خانواده های ایرانی راه را برای جا به جایی آموزش و تربیت فراهم کرده و می کند. قطعا کسانی که در این چند دهه بر طبل سکولاریسم و مدرنیته کوبیده اند و همچنان نیز با ادعاهای دهان پرکن خود به پررنگ تر کردن آموزش پرداخته و تربیت را به حاشیه رانده اند مسبب اصلی این مشکلات هستند. دلایل متعددی در این رابطه وجود دارد به طور مثال برنامه درسی موجود در مدارس امروز از مفاهیم تربیتی بخش حداقلی آن را شامل می شود و بیشتر آموختن و یا حفظ کردن مفاهیم مختلف است و چون به این گونه است و معلم نیز مجبور به تدریس آن است. در پایان به آن خروجی ای که باید برسیم نمی رسیم.
خانواده نیز در این رابطه ارتباط مستقیم دارد. امروز مطالبه اصلی اکثر خانواده های ایرانی این است که وضعیت آموزشی فرزندانشان چگونه است؟ بعضی هایشان فقط و فقط کودکشان را برای خواندن و نوشتن به مدرسه آورده اند. اکثرشان دوست دارند مغز فرزندشان پر باشد از اطلاعات در زمینه های مختلف تا در مقابل چشم و هم چشمی های درون فامیل از بقیه رقبا عقب نمانند. و به همین دلیل است کودکی که هنوز الفبای زبان مادریش را فرا نگرفته باید در کلاس های آموزش زبان خارجی بنشیند.
یکی دیگر از دلایل نهادینه شدن پول در آموزش و پرورش است. هرکس از هرجا مدرسه ای خصوصی دایر می کند.حال سوال
اینجاست چند درصد از کسانی که مدرسه خصوصی دایر می کنند دغدغه ی تربیت دارند؟ به نظر من هیچکدام؛ اکثریتشان دغدغه پول دارند و این ضعف است. بازاری شدن آموزش و پرورش یک کشور و تبدیل آن به بنگاه درآمدزایی وحشتناک و خطرناک است.
با وجود داشتن سندی بومی و اسلامی نظیر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در کشورو تاکیدات بیشمار رهبر انقلاب در چند سال گذشته هنوز گام جدی برای اجرایی شدن آن در سطوح مختلف آموزش و پرورش صورت نگرفته و به تعبیری در حال خاک خوردن است.
نگاه امام به تعلیم و تربیت نیز یک نگاه توحیدی بود که در مقابل نگاه سکولار به تعلیم و تربیت قرار گرفته و آن را هدف قرار داده است. در تربیت مد نظر امام همواره هویت الهی بر هویت ملی و قومی غلبه مییابد و اصل واقع میشود و خلیفه الهی انسان، محور تربیت قرار میگیرد. امام در جزئی ترین موارد نکاتی را گفته اند و امروز رهبر عظیم الشان انقلاب نیز در راستای همان گفتمان در حال حرکت است.
اما این نظام آموزشی و تربیتی فعلی نه تنها حلال مشکلات آینده نظام نخواهد بود بلکه در آینده مشکلاتی بیشتری را پدیدخواهد آورد. قطعا باید تغییرات بنیادین در آن اعمال بشود. آفت اصلی و یکی از هزاران مشکل سال های اخیر این نظام آموزشی و تربیتی همانگونه که گفته شد عوض شدن جای آموزش و تربیت است و تا صورت مسئله مورد توجه جدی قرار نگیرد امیدی به تغییر ن
هدایت شده از تبیین
🔴 رهبر و راهبرد تربیت جامعه
🔹آیت الله حائری شیرازی (ره) :
☘ تربیت، گرفتن و رهاکردن دارد؛ یعنی باید فرد را از آنکه به راه خطا برود بگیری و به راه صحیح بیاوری و طبق یک برنامۀ زمانبندی شده رهایش کنی. دورۀ رهاکردن خیلی ظریفتر از دورۀ گرفتن است؛ یعنی کسی را نخست تحت تأثیر خود قرار دادن ساده است. کسی را از تأثیر خود خارجکردن و او را روی پای خودش واداشتن دشوار است؛ یعنی چنان دستت را از اطراف او کنار ببری که راه خودش را ادامه بدهد و خرد نشود. وقتی به کسی تعلیم دوچرخه سواری میدهید چه میکنید؟ او که وارد نیست؛ او را میگیرید، اما همینکه او دو تا پا زد، رهایش میکنید. همین که توانست تعادلش را حفظ کند، دست از پشتش برمیدارید. گرفتنش آسان است؛ اما این گرفتن بهضرر اوست. اگر رهایش کنید که زمین بخورد خوب است! چرا؟ چون «سلامت در وابستگی»، برای انسان «هلاکت» است. در حالی که زخمیشدن در حفظ تعادل، سعادت است.
☘ رهبر جامعه هم، هنگام «گرفتن» و قبضه کردن جامعه، کار سادهای دارد؛ کار دشوار او در «رهاکردن» جامعه است. وابسته شدن جامعه به رهبرِ خودش ساده است. روی پای خود ایستادنِ جامعه، بهطوریکه خود بفهمد، خود بداند و خود درک کند، دشوار است. برای گذشتن از این مرحله، جامعه «زخمهایی» را باید تحمل کند و آسیب هایی را باید قبول کند تا بتواند روی پای خود بایستد، بفهمد و حرکت کند.
#رهبری
#تربیت و 👈 #برجام!!!!
@tabyin