eitaa logo
بسیج علوم قرآنی (قم)
281 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
608 ویدیو
78 فایل
بسیجی باید وسط میدان باشد تا #فضیلت‌های‌اصلی‌انقلاب زنده بماند
مشاهده در ایتا
دانلود
هدف انقلاب در درجه اول این بود که ... ؟ ____________________________ 🌐 @bsquran_qom
9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| ⁸ 🔰 کـجـا بـــودیمــ ؟! کـجـا هســــتــیمــ ؟! 🎬| ایران حداقل دوبرابر زمان ، برای برگشتن به جایگاه اولش زمان نیاز دارد حجت الاسلام راجی🎙️ 🇮🇷 ____________________ 🌐 @bsquran_qom
آن چیزی که مردم را وارد می‌کرد حساسیت نشان دهند... ؟ ____________________________ 🌐 @bsquran_qom
سلام و عرض ادب✋🇮🇷 با آرزوی موفقیت در امتحانات گذشته و پیشِ‌رو🌹 قصد داریم .. 📆 فردا، سه‌شنبه ۲۱ بهمن ماه ۱۳۹۹ 🕕 ساعت ۱۸ در کانال بسیج دانشکده علوم قرآنی قم؛ هم‌خوانی بخش اول رو داشته باشیم. 📚 📌 منتظرِ حضورِ مجازیِ شما عزیزان هستیم .. 📱 🔰 دوستانِ‌‌تون رو هم به این هم‌خوانی مجازی دعوت کنید✌🏻 ________________________ 🌐 @bsquran_qom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ⁹ 🔰 کـجـا بـــودیمــ ؟! کـجـا هســــتــیمــ ؟! 🎬| امن‌ترین کشور در ناامن‌ترین نقطه دنیا حجت الاسلام راجی🎙️ 🇮🇷 _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 🌐 @bsquran_qom
20.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥صداقت آمریکایی "آمریکای دیروز،آمریکای امروز،دشمنی هر روز..." ____________________________ 🌐 @bsquran_qom
"سلام و رحمت‌الهی" با عرض تبریک و تهنیت ایام الله فجر🇮🇷 هم‌خوانی را آغاز می‌کنیم. ____________________________ 🌐 @bsquran_qom
Ezel Eyşan.mp3
1.89M
🎧کتاب و موسیقی بی‌کلام و چای... ☕🎶📚 ________________________ 🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____ می‌دانی دخترکم،آرزوها متولد می‌شوند؛بعضی‌هایشان قد می‌کشند و میوه می‌دهند و بعضی‌هایشان،نه،دود‌ می‌شوند و گاهی بر باد می‌روند. تو تنها آرزوی بر باد نرفته منی،تنها رودِ خشک نشده،تنها درختِ تبر نخورده،تنها شهرِ ویران نشده،تنها سیبِ کِرم نخورده... بیست ساله شده‌ای و من سال‌هاست در شب تولدت این قطعه تکرار نشده تکراری را برای تو سروده‌ام.اگر کنارت بوده‌ام،آن را بلندبلند خوانده‌ام و در سال‌های سرد فاصله ،آن را بی کم و کاست برایت نوشته‌ام،در نامه‌هایی که حالا می‌فهمم کمتر از نصف آن به دست تو رسیده است. ________________________________1 🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____ راستی خواستی بدانی حاصل چه اتفاقی بوده‌ای؟ ما می‌جنگیدیم،تمرّد می‌کردیم،مخفی می‌شدیم،می‌دویدیم،از دیوار بالا می‌رفتیم،شعار می‌نوشتیم،و گاهی لابه‌لای کوچه‌های پرتلاطم شهر،حادثه عشق رخ می‌داد. مثل همان صبح زمستانی سرد،که من و احمد پس از یک سال و نیم،از زندان قصر آزاد شدیم و آس و پاس،قدم‌زنان،تا پل چوبی پیاده رفتیم که کلید خانه‌ای را از یک دختر جوان تحویل بگیریم؛دخترکْ میانه‌قامت،قلمی،با یک روسری سبز. او را همان جا که باید می‌بود،دیدم. ________________________________2 🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____ دریا،وقتی که می‌خندید،آرام موج بر می‌داشت،ولی وقتی به هم می‌ریخت،می‌توفید و خودش را به صخره‌ها می‌کوبید. دریا بود دیگر.اما آن اواخر از یک ماه مانده به آن نیمه شب لعنتی،هرشب متلاطم بود.همه کشتی‌های مرا غرق کرده بود.نمی‌شد در ساحلش ایستاد.من با فاصله از او،از بلندای یک صخره،با اضطراب نگاهش می‌کردم.کم حرف شده بود و کم خوراک.با او حرف می‌زدم ولی به من نگاه نمی‌کرد. من به تغییر فرصت داده بودم،به فاصله،به سکوت. تو گریه می‌کردی ولی دریا تو را در آغوش نمی‌گرفت.به وضوح خود را با چیزی سرگرم می‌کرد تا طاقتش در مقابل گریه‌های تو طاق نشود. ________________________________3 🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____ همه چیز لک شده بود.هیچ چیزی رنگ واقعی خودش را نداشت.همه دمغ و به هم ریخته بودند .ناگهان همه رشته ها پنبه شده بود.از سرنوشت بچه ها خبر نداشتیم.از نزدیک‌ترین دوستانمان حتی. آن صبح ناجور بدترکیب زهرماری،دریا به شوق دیدار دوباره امام،رفته بود تا پست حفاظت از مدرسه رفاه را تحویل بگیرد.دیده بود هیچ چیز عادی نیست.کوچه‌ها سوت‌و‌کور است و قدم‌به‌قدم جیب ارتشی و ماشین‌های دراز آمریکایی کاشته‌اند.به‌ بهانه خرید به مغازه نزدیک مسجد رفته بود.فروشنده به او فهمانده بود که سریع برگردد چون هر کس آن حوالی آفتابی شده بود را گرفته بودند.ساواکی‌ها مثل کِرم‌های متعفن،لابه‌لای کوچه‌ها می‌لولیدند... ________________________________4 🌐 @bsquran_qom