eitaa logo
سازمان بسیج طلاب و روحانیون سپاه الغدیر استان یزد https://eitaa.com/btyazd99
1.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
399 فایل
کانال اطلاع رسانی،بصیرتی ،جهادی سازمان بسیج طلاب استان یزد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷«وَ فَدَيْنَٰاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ» دلنوشته ای برای حاج حسین فرج نژاد، که روز قربان به زیارت خدایش شتافت! 🌷خبر تلخی بود که روی گوشی نقش بست! «استاد حسین فرج‌نژاد به لقاءالله پیوست.» برای کسی که سالیانی با او رفاقت داشته و او را می‌شناخت سخت‌تر! حاج حسین طلبه بود. واقعا اهل طلب بود. دغدغه داشت. همه وجودش آتش عشق بود. اهل مطالعه، اهل تحقیق و تألیف، اهل نقد و بررسی، به روز بود، حقیقتا انقلابی بود، مثل امام انقلاب، صهیونیست را دشمن اصلی می‌دانست، بصیر بود، کار تشکیلاتی و جبهه‌ ای می‌کرد، اهل کادر سازی و نخبه پروری بود، ساده زیست و فراری از تجملات و تعریفات، از همه وجودش برای انقلاب هزینه می‌کرد، به تعبیر مولا «قلیل المؤونه و کثیر المعونه» بود، پر کار بود، اهل سفر و اردو و دوره برای تبلیغ و تربیت، دغدغه داشت و نقاد بود اما نق زن و ناامید نبود، با شاگردان رفیق بود، آنقدر صمیمی که از همان اول مریدش می‌شدی، تفکرش راهبردی بود اما کاربردی و عملیاتی، ستادی فکر میکرد و در صف حاضر بود، سالیانی با او رفاقت داشتم، رفت و آمد خانوادگی در دوران مقیم قم بودن با او برکات زیادی داشت، همیشه به کار تشکیلاتی و نیرو سازی تشویق می‌کرد، اهل نوشتن بود، چه تعداد دانش‌آموز و دانشجو و طلبه که با حرف‌های عمیق و دلسوزانه او متحول شدند و در راه انقلاب سربازی و سرداری کردند، هنوز تازه گام دوم شروع شده که او را از دست دادیم و شاید باید گفت او از دست نرفته که به دست آمده، راه او راه روشنی است و شاگردان و دوستان او بسیار، و چه سعادتی برای او که وقت رفتنش در شام عرفه و شب عید قربان برسد، آن هم با همسر و فرزندان همراه و فداکارش، دغدغه او معرفت بود و دوره ها و اردوهای معرفتی او در یادها و راه های خیلی ها باقی است، پس باید در عرفه می‌رفت چون با معرفت بود، دوست شناس و دشمن شناس، و شبانه باید می‌رفت تا شب شکن باشد، دنبال شکستن ظلمات تاریک تمدن غرب بود، آروزی او طلوع خورشید ولایت عظمی ارواحنا فداه بود، خوب برای مولا سربازی کرد و سرداری گمنام در این مسیر شد، قربانی شدن رسم این مسیر است، باید فدا شد و مرد میدان جنگ نرم بودن، عشق میخواهد، با او آوینی را بهتر شناختیم، و او نیز اهل هنر بود، نه آن هنر مادی، بلکه هنر آسمانی و حکمت، و مگر نه اینکه هنر در عاشقانه زیستن و عاشقانه رفتن است، پس باید در شب عید برود، تا عید قربان را در محضر ارباب بی کفن باشد، «رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند، چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند» و هر چند او رفت اما برای همیشه باقی است، «هَلَكَ خُزّانُ الأموالِ و هُم أحياءٌ ، و العُلَماءُ باقونَ ما بَقِيَ الدَّهرُ ، أعيانُهُم مَفقودَةٌ ، و أمثالُهُم فِي القُلوبِ مَوجودَةٌ»... حرف‌ها در وصف او بسیار است و بماند که با غصه حال شرح قصه نیست! 🌷و سلام بر تو ای «حسینی» که همراه همسر و فرزندانت در روز قربان مهمان آن قربانی بزرگ کربلا گشتی تا زائر امام عشق باشی و باز هم از همان آسمان کاری کنی که ما همه زمینه ساز آن «فرج» و گشایش بزرگ باشیم تا به دستان سردارانش ریشه شجره خبیثه صهیونیست را بر کنیم و به زودی در قدس، همراه تو و سردار سپاه قدس حاج قاسم عزیز به امامت مولایمان نماز عشق بخوانیم!