eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
680 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 #سیره_شهید 🇮🇷 ◽️شهيد توپا، باانضباط، خوش اخلاق و دارای هوش و ذكاوت خارق العاده‌ای بود. در كارها جدّيت و پشتكار داشت و با صبر و حوصله بر مشكلات فائق می‌آمد. و‌ به دليل داشتن بصيرت خاص، دوستان خود را بر مبنا‌ علائق دين‌ی و مذهبی انتخاب کرده و برای انجام دوستی‌ها، فداكاریهای ارزندهه‌ای از خود نشان می‌داد. ◽️از ارادتمندان سالار شهيدان بوده و همه ساله، ايّام محرّم در مراسم سوگواری، حضور فعّالی داشت. عشق به شهادت و عارفانه زيستن با وجودش آميخته شده و آن چنان در او ريشه دوانيده بود كه در ميادين نبرد حق عليه باطل با به شهادت رسيدنش، ژرفای آن عشق، بر همه آشكار شد. #شهید_اکبر_توپا 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
یه خانم مسلمان وقتی از خانه خارج میشه این موارد رو چک میکنه: 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 _چشمامو بستم و نیت کردم و یہ فال برداشتم🕊 سجادے هم برداشت... _۵ثانیہ مونده بود کہ چراغ سبز بشہ...🚦 سجادے دستشو دراز کرد و از داشتبرد ماشیـݧ کیف پولشو برداشت و یک اسکناس ۵ تومنے داد بہ مصطفے. چراغ سبز شده بود🚦 اما سجادے هنوز حرکت نکرده بود ماشیـݧ‌ها پشت سر هم بوق میزدند از طرفے داشتبرد همونطور باز مونده بود و سجادے میخواست ببندتش و کیف پولو فال هم دستش بود کیف پول و فال رو از دستش گرفتم و ازش خواستم حرکت کنہ کیف پولو داخل داشتبرد گذاشتم داخل داشتبرد پر از فالهاے باز شده بود روے هر پاکت هم چیزي نوشتہ شده بود✉️ داشتبرد و بستم. فالها دستم بود و قاطے شده بود سجادے کنار خیابوݧ وایستاد و برگشت سمت مـݧ دوباره نگاهموݧ👀 بہ هم گره خورد سجادے نگاهش و دزدید و سمت دستام چرخوند و با خنده گفت: إ فالها قاطے شد😁 با سر تایید کردم و با ناراحتےگفتم:تقصیر مـݧ بود ببخشید. ایرادے نداره دوباره نیت میکنم از بیـݧ ایـݧ دو فال یکیشو بر میدارم چشماشو بست😌 و نیت کرد دوتا فال و بیـݧ دستام نگہ داشتم بہ سمتش گرفتم یکے از فالها رو برداشت و باز کرد و خوند و لبخندے روے لباش نشست از فضولے داشتم میمردم.🤓 با گوشہ‌ے چشم بہ برگہ‌اے کہ دستش بود نگاه میکردم اما نمیتونستم بخونم خیلے ریز نوشتہ شده بود📝 کلافہ شده بودم پاهامو تکوݧ میدادم متوجہ حالتم شد و فال و بلند خوند "دل نهادم بہ صبورے کہ جز ایـݧ چاره ندارم ..."😍 _بعدم آهے کشید و حرکت کرد. خانم محمدے شما فالتوݧ رو باز نمیکنید؟ با بدجنسے گفتم. میرم خونہ باز میکنم اخمهاش رفت تو هم😣 و با ناراحتے گفت:باشہ هر طور صلاح میدونید. _خندم گرفتہ بود😄 دلم سوخت براش اما دوست داشتم یکم اذیتش کنم گوشے سجادے زنگ خورد📱 چوݧ پشت فرموݧ بود جواب داد و گذاشت رو بلند گو _سلاااااام علے آقاے گل _سلام آقاے محسنے فداکار _إ چیشده علے جوݧ حالا دیگہ غریبہ شدیم کہ میگے محسنے😳 _نہ وحید جاݧ حالا قضیہ‌ے فداکار چیہ❓ سجادے خندید و گفت:هیچے باشہ باشہ حالا مـݧ و مسخره میکنے❓ وایسا فردا تو دانشگاه جلوے خانو... سجادے هول کرد و سریع گوشے و از رو بلند گو برداشت و گفت وحید جاݧ پشت فرمونم بعدا تماس میگیرم خدافظ...✋ _بعد با حالت شرمندگے گفت توروخدا ببخشید خانم محمدے وحید یکم شوخہ... حرفشو قطع کردم و باخنده😁 گفتم ایرادے نداره خدا ببخشہ... نگاهے بہ ساعتم انداختم ساعت ۴ بود چقدر زود گذشت اصلا متوجہ گذر زماݧ نبودیم آقاے سجادے فکر میکنم دیر شده باید برم خونہ سجادے نگاهے بہ ساعت⏱ ماشیݧ انداخت گفت:اے واے ساعت ۴ اصلا حواسم بہ ناهار نبود اجازه بدید بریم یہ جا ناهار بخوریم بعد میرسونمتون. باور کنید اصلا گشنم نیست آخہ اینطورے کہ نمیشہ مـݧ اینطورے شرمنده میشم. تا یک ساعت دیگہ میرسونمتوݧ خونہ. سرعت ماشیـݧ رو زیاد کرد و جلوے رستوراݧ وایساد خیلے سریع غذا رو خوردیم و منو رسوند خونہ _داشتم از ماشیݧ🚙 پیاده میشدم کہ صدام کرد اسمااااااء خانوم❓ (تو دلم گفتم وااااے بازم اسمم و...) بلہ❓ حرفے باقے مونده کہ بخواید بزنید❓ إم....ݧ فکر نکنم... _شما چے❓ اصلا... مـݧ کہ گفتم مسئلہ فقط شمایید اگہ اجازه بدید مـݧ بہ مادرم بگم امشب زنگ بزنݧ☎️ با خوانواده... حرفشو قطع کردم. آقاے سجادے یکم بہ مݧ زماݧ بدید... ممنوݧ بابت امروز بہ خوانواده سلام برسونید. خدافظ✋ _اینو گفتم و از ماشیݧ پیاده شدم و با سرعت رفتم داخل خونہ بہ دیوار تکیہ دادم و یہ نفس راحت کشیدم برخوردم بد بود. بچگانہ رفتار کردم حتما سجادے هم ناراحت شد.... _اما مݧ ..مݧ میترسیدم... باید بهم حق بده باید درکم کنہ مݧ بہ زماݧ احتیاج دارم....🤔 باید بهم فرصت بده... پکرو بے‌حوصلہ پلہ‌ها رو رفتم بالا وارد خونہ شدم و یراست رفتم تو اتاقم لباسامو در آوردم و پرت کردم یہ گوشہ نشستم رو تخت.سردرد عجیبے داشتم🤕 موهامو دورو برم پخش کردم و دوتا دستمو گذاشتم روے شقیقہ‌هام _خدایا...🍃خودت کمکم کن تصمیم گیرے سختہ از آینده میترسم.علے پسره خوبیہ اما.... دوباره از پرویے خودم خندم گرفت(علی) در اتاق بہ صدا در اومد یہ نفر اومد تو اول فکر کردم مامانہ تو هموݧ حالت گفتم:سلام ماماݧ سلام دختر بے معرفتم صداے ماماݧ نبود😳 _سرمو آوردم بالا زهرا بود اما اینجا چیکار میکرد إسلااااااام زهرا تویے❓اینجا چیکار میکنی❓ دستشو گذاشت رو کمرشو با لحݧ لوس و بچگانہ‌اے گفت:میخواےبرم❓ دستشو گرفتم و گفتم:دیوونہ ایݧ چہ حرفیہ بیا اینجا بشیݧ چہ خبر❓ راستش ظهر بعد از اذاݧ روبروي مسجد🕌 داداشت آقا اردلاݧ و دیدم.. خب خب❓ گفت یکم مریض احوالے اومدم بهت سر بزنم.... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷🇮🇷 وصيتم به شما خانواده و دوستان اين است كه با هوشيارى كامل پيرو خط امام باشيد و راه شهيدان را كه همان راه رهبر است، و راه رهبر همان راه اسلام واقعى است را طى كنيد و پشتيبان رهبر باشيد و به گفتارى كه امام می گويد عمل كنيد كه همان قرآن است و هميشه دعا كنيد خدايا، خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار .. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 خاطرات شهدا 🇮🇷 ایام محرم شده بود قول و قرار گذاشته بودیم که امسال اربعین موکبی راه بندازیم که خادم هاش بچه های خادم الشهدا باشند. سید هادی پیگیر کارها بود و بهم گفت سجاد پایه ای؟ گفتم: بسم الله مشکلاتی جلوی راه بود که نمیشد این حرکت انجام بشه روز عاشورا محمد رو دیدم کشیدمش کنار گفتم: حاجی چیکار میکنی؟ کارهارو پیگیری کن راه بندازیم دیگه ...چرا چند روزه دیگه از تب و تاب پیگیری کار خبری نیست؟! با همون لبخند همیشگی اش یه درسی داد بهم؛ گفت: "سجاد مگه شماها بسیجی نیستین مگه خط ها رو بهتون ندادم که با کیا باید ببندید منتظر منی؟! تو و سید هادی پاشید برید تهران دنبال کارها دیگه چیه دست به دست هم میکنید بسیجی منتظر نمیمونه خودتون بسم الله بگید..." سید هادی پیگیر شد و ما رفتیم عراق یک ماه قبل اربعین برای ساخت و ساز موکب ها.. #جاویدالاثر #خادم_الشهدا #شهید_محمد_بلباسی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
آداب و آثار تسبیحات حضرت فاطمه.mp3
1.95M
فایل صوتی #کوتاه #استاد_عالی 🔰آثار و آداب تسبیحات حضرت فاطمه(سلام الله علیها ) #تسبیحات_حضرت_زهرا سلام الله علیها 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
امام صادق ع:قسمت هایی که جایز است زن«بدون زینت» در مقابل نامحرم ظاهر کند... #پویش_حجاب_فاطمے
🇮🇷 🇮🇷 _گفت یکم مریض احوالے اومدم بهت سر بزنم... اردلاݧ گفت❓ آره دیگہ مگہ مریض نیستے❓ دستمو گذاشتم جلوے دهنم و چند تا سرفہ‌اے نمایشی کردم.🤧 دستم و گذاشتم رو سرمو گفتم چراااااا یکم ناخوش احوالم ... آره معلومہ اسماء رنگتم پریده‌هااا چیکار میکنے با خودت😧 _هیچے بابا یکم کاراے دانشگاه و اینجور چیزا زیاد شده بخاطر هموݧ آها.خوب دیگہ چہ خبر؟ درس و دانشگاه خوب پیش میره❓ آره عزیزم.درس و دانشگاه تو چے❓ اره خداروشکر خوب زهرا بشیݧ اینجا برم دوتا چایے بیارم🥃🥃 نمیخواد اسماء زحمت نکش اومدم خودتو ببینم. بابا چہ زحمتے دو دیقہ اے اومدم.... _گوشیمو📱 از رو تخت برداشتم و رفتم آشپز خونہ. ماماݧ داشت میرفت بیروݧ سلام ماماݧ سلام دختر تو میاے نباید بیاے سلامے چیزے بدے❓ ببخشید ماماݧ سرم درد میکرد🤕 چرا چیزے شده❓ حالا تو میخواے برے بیروݧ برو آره دارم با خانماے همسایہ میرم خرید واسہ زهرا میوه اینا ببر🍒🍇🍑 چشم ماماݧ _سریع شماره‌ے اردلاݧ و گرفتم الو اردلا، کجایے تو، واسہ چے الکے بہ زهرا گفتے مـݧ مریضم❓ سلام علیکم چہ خبرتہ خواهر جان نفس بگیر آخہ ایݧ مسخره بازیا چیہ درمیارے اردلاݧ إ چہ مسخره بازے گفتم شاید دلت براے دوستت تنگ شده💔 _نخیر شما نگراݧ چیز دیگہ‌اے هستے ببیݧ اردلاݧ مݧ کارے نمیتونم بکنم گفتہ باشم، ماماݧ باید با مادرش حرف بزنہ بعد إ اسماء حالا تو آمارشو بگیر خواستگار💞 اینا نداشتہ باشہ خیلہ خب فقط تو بیا خونہ بہ حسابت میرسم خدافظ✋ _چاے و ریختم و میوه وپیش دستے رو آماده کردم و زهرا رو صدا کردم زهراااااا بیا حال. کسے نیست خونہ بہ بہ اسماء خانم چہ چایے خوش رنگے🥃 دیگہ وقتشہ‌هاااا خندیدم و گفتم آره دیگہ ...برو بشیݧ رو مبل الاݧ میارم چادرتم در بیار کسے نیست باشہ😊 _خوب چہ خبر زهرا❓ سلامتے چقدر،از درست مونده یہ ترم دیگہ لیسانسمو میگیرم إ بسلامتے ایشالا نمیخواے ازدواج کنے❓دیر میشہ هاااا میمونے خونتوݧ دیگہ از دست مام کارے برنمیاد چرا دیگہ بخاطر تو از امروز بهش فکر میکنم🤔 إ زهراااا مسخره بازے در نیار جدے نمیخواے ازدواج کنے❓ چرا خوب، ولے هنوز موردے کہ میخوام نیومده، مگہ تو چے میخواے❓ خوب اسماء جا، براے مݧ اعتقادات طرف مقابلم خیلے مهمہ، تو خوانواده ما فقط ماییم کہ مذهبے و مقیدیم خواستگاراے منم اکثرا زیاد پایپند ایݧ اصول نیستند، سر همیݧ قضیہ هم ما با خالم اینا قطع رابطہ کردیم إ چرا❓ خالم خیلے دوست داشت مݧ عروسش👰 بشم ولے خوب مݧ پسرخالم اصلا بهم نمیخوریم آهاݧ خب یادمہ چندتا خواستگار مذهبے هم داشتے از همیݧ مسجد🍃 خودمو... اره ولے خوب اوناهم همچیݧ خوب نبودݧ واااا زهرا سخت گیریا بعد ماماݧ بہ مݧ میگہ؛ حتما منتظرے از ایݧ برادرانے کہ شبیہ شهیداݧ زنده‌اند بیاݧ خواستگاریت😳 _با دست زد پشتمو گفت اسماء قسمت هر چے باشہ هموݧ میشہ،اگہ یہ نفر واقعا قسمت آدم باشہ همہ چے خود بخود پیش میره باور کݧ مݧ سختگیر نیستم. نمیدونم چرا یاد سجادے افتادم و گفتم آهاݧ بلہ استفاده بردیم از صحبتهاتوݧ زهرا خانوم😊 _خوب دیگہ مݧ پاشم برم کلے کار دارم إ کجا بودے حالا بموݧ واسہ شام ن دیگہ قربانت باید برم کار دارم باشہ پس سلام برسوݧ بہ مامانتینا چشم حتما تو هم بیا پیش ما خدافظ چشم حتما خدافظ✋ _اوووووف خدا بگم چیکارت نکنہ اردلاݧ رفتم اتاقم ولو شدم رو تخت و از خستگے خوابم برد😴 با تکوݧ‌هاے اردلاݧ بیدار شدم بیدار شو تنبل خانم ساعت ۱۰پاشو شام حاضره پتورو کشیدم رو سرمو گفتم شام نمیخورم🛌 پتو رو از روم کشید و گفت خب نخور پاشو ببینم چیشد آمارشو گرفتے❓ خندیدم و گفتم اهاݧ پس واسہ امار اومدے😁 خواستم یکم اذیتش کنم خیلے جدے بلند شدم و دستم و گذاشتم رو شونہ‌ے اردلاݧ و گفتم:خیلے دوسش داری😍 با یہ حالت مظلومانہ‌اے گفت :اووهووم سرمو انداختم پاییݧ و با ناراحتے گفتم متاسفم اردلاݧ یکے دیگرو دوست داره.باید فراموشش کنے...😳😔 _دستمو از رو شونش برداشت و آهے کشیدو گفت بیا شام حاضره واز اتاق رفت بیروݧ سر سفره‌ے شام اردلاݧ همش باغذاش بازے میکرد ماماݧ نگراݧ پرسید اردلاݧ چیزے شده غذارو دوست ندارے❓ ݧ ماماݧ جاݧ اشتها ندارم إ تو کہ گشنت بود تا الاݧ دلم براش سوخت بادست بهش اشاره دادم و بهش گفتم شوخے کردم چشماشو گرد کرد و انگشت اشارشو بہ نشونہ‌ے تحدید تکوݧ دادو گفت بہ حسابت میرسم👆 وشروع کرد بہ تندتند غذا خوردݧ ... اوݧ شب با ماماݧ صحبت کردم ماماݧ وقتے فهمید میخواست از خوشحالے بال دربیاره و قرار شد فردا با مادر زهرا صحبت کنہ انقد خوشحال بود کہ یادش رفت بپرسہ کہ امروز چیشد❓با سجادے کجا رفتم❓چی گفتیم❓ هییییی .... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#سلام_بر_شهدا 🔹دلمان تنگ شما شده است .. برای سنگرتان... برای حسینیه گردان... برای عزاداری‌های بی‌ریایتان... برای شال عزایی که تا آخر محرم به کمر می‌بستید... 🔹کربلا را شما تکرار کردید .. .... #ســــــلامــ #صبحتون_حسینـی #رزقتـــــون_کربلایــــی #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 ◽️بهرام فرد معتقد به اسلام و علاقمند به خدمتگزاران جمهوری اسلامی و عاشق امام بود، بیشتر وقتها روزه می‌گرفت و به مادرش که از ایشان سوال کرده بود چرا اینقدر به خودت فشار می آوری و شبها نماز و روزها را روزه می‌گیرید می‌گفت: 《با عبادت انسان کامل می‌شود و قابل شهادت می‌گردد》و در میان اقوام همیشه بیشتر سکوت ملایمی داشت و بیشتر عمل می کرد تا حرف بزند. #شهید_بهرام_پوراسفندیاری 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
راه آسان تقرب و ریاضت.mp3
888.8K
#سخنرانی_کوتاه #استاد_عالی 🔰راه آسان تقرب به خدا و ریاضت در دسترس همه!!!🔰 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷فرازی از وصیتنامه 🇮🇷 ◽️خدایا سعی می‌کنم ایمانم را قوت بخشم تا به‌ جنگ با کافران بروم و جهاد‌ کنم و اجر این جهاد را در شهادت می‌بینم. ◽️امانتی بودم از تو نزد پدر و مادرم و باید یک روز می‌آمدم و فکر می‌کنم آن روز رسیده و چه روز زیبایی که‌ خورشید نور خود را چنان تابان کرده، که‌ انسان را متحیر می‌کند. ◽️خواهرانم سیاهی چادر شما کوبنده‌تر از سرخی‌ خون من است؛ همچون‌ حضرت‌ زینب‌(س) که ادامه دهنده‌ی راه حسین(ع) بودند، ادامه‌ دهنده‌ی راه برادرانتان باشید. ‌#شهید_محمدحسن_اسماعیلی_چکوسری 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆