eitaa logo
بین الحرمین
1.7هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
54 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مکاشفۀ اسحاق بن عمّار در شب 🔶ابن قولويه قمّى روايت ميكند .... از إسحق بن عمّار كه مىگويد: ♦️من به حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام عرض كردم كه: من شب عرفه را در حائر حضرت امام حسين عليه السّلام بيتوته كردم و پيوسته مشغول به نماز بودم، ♦️و در آنجا قريب پنجاه هزار نفر بودند كه همگى داراى صورتهاى زيبا بوده و به بوهاى عطر معطّر شده بودند، و آنها نيز تمام طول شب را به نماز مشغول بودند. و ليكن همين كه صبح طالع شد، سجده كردم و چون سر از سجده برداشتم از آن جمعيّت كسى را نديدم. ♦️حضرت فرمودند: پنجاه هزار نفر از فرشتگان براى نصرت به فرود آمدند، ولى وقتى رسيدند كه آن حضرت به درجه شهادت رسيده بود؛ و آنها به آسمان بالا رفتند ♦️خداوند به آنها وحى فرستاد: شما براى نصرت فرزند حبيب من به زمين كربلا رفتيد، ولى او كشته شده بود و نتوانستيد او را يارى كنيد؛ حال به زمين پائين رويد و در اطراف قبر حسين مقيم باشيد با حالت پريشان، ژوليده و گردآلود باشيد تا روز قيامت. 📚 «معادشناسی» ج ۴ ص ۲۷۳ از «کامل الزیارات» @bynolharamyn
#نماز_ظهر_عاشورا #نماز_اول_وقت اذان می‌افکند یکباره در صحرا طنینش را و بالا می‌زند مردی دوباره آستینش را وضو می‌سازد از خون گلوی خود چه راز است این؟ که می‌داند گوارایی آب آتشینش را؟ سراپا نیتی دارد به ترک پا و سر آن‌جا که می‌بیند به مرگ خویشتن احیای دینش را به خون تکبیرة‌الاحرام می‌بندد به ظهر عشق که بسپارد به تیغ کج، قیام راستینش را خودش هم خوب می‌داند چه کس در انتظار اوست چه با احساس می‌خواند نماز آخرینش را #عاشورا #امام_حسین_علیه_السلام #مهدی_جهاندار @bynolharamyn
#مسلم_رهسپار_کوفہ_شد 💥در روز ۱۵ رمضان سال ۶۰ هجری قمری #مسلم_بن_عقیل به دستور #امام_حسین_علیه_السلام برای صحت نامہ های کوفیان بی وفا از مکہ بہ سوی کوفہ رهسپار شد.   نمونه هایی از آثار قلمی و زبانی اهل کوفه: * "نامه‌ای است به حسین بن علی از سوی شیعیان او از مؤمنان و مسلمانان. امّا بعد، بشتاب زیرا که مردم منتظر شما هستند و همه بر شما اتفاق نظر دارند، پس بشتاب بشتاب! و باز بشتاب بشتاب! والسلام."   * " باغ‌ها سرسبز گشته و میوه‌ها رسیده است، پس هرگاه که اراده کردی بیا که سربازان آماده برای یاری تو در انتظار نشسته‌اند، والسلام." @bynolharamyn
نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل که از سکوت غصه‌دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره‌پاره‌های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه‌های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منوّرت شناختم شکست عهد کوفه... این گناه بی‌شمار را به زخم‌های بی‌شمار پیکرت شناختم تو را به حس بی‌بدیل خواهر و برادری به چشم‌های بی‌قرار خواهرت شناختم اگرچه روی نیزه‌ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن... منم سکینه دخترت... شناختی؟ @bynolharamyn
#مسلم_رهسپار_کوفہ_شد در روز ۱۵ رمضان سال ۶۰ هجری قمری #مسلم_بن_عقیل به دستور #امام_حسین_علیه_السلام برای صحت نامہ های کوفیان بی وفا از مکہ بہ سوی کوفہ رهسپار شد.  نمونه هایی از آثار قلمی و زبانی اهل کوفه: * "نامه‌ای است به حسین بن علی از سوی شیعیان او از مؤمنان و مسلمانان. امّا بعد، بشتاب زیرا که مردم منتظر شما هستند و همه بر شما اتفاق نظر دارند، پس بشتاب بشتاب! و باز بشتاب بشتاب! والسلام."   * " باغ‌ها سرسبز گشته و میوه‌ها رسیده است، پس هرگاه که اراده کردی بیا که سربازان آماده برای یاری تو در انتظار نشسته‌اند، والسلام." @bynolharamyn
حمله‌های موج دیدم، لشکرت آمد به یادم کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم باد تنها بود، اما خار و خس‌ها را عقب زد تاختن‌های علیِ اکبرت آمد به یادم بحث عقل و عشق شد، هر کس بیانی، داستانی من ترک‌های لب آب‌آورت آمد به یادم «لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّی تُنفِقُوا مِمّا تُحِبُّون» لحظه‌های سرخ بعد از اصغرت آمد به یادم جویباری بر شکوه کوه مستحکم می‌افزود اشک‌های از رجز محکم‌ترت آمد به یادم گفت سعدی دیده با چشم خودش می‌رفت جانش من وداع آخرت با خواهرت آمد به یادم باغبان با طفل گفت: این سیب! دیگر شاخه نشکن! قصهٔ انگشتت و انگشترت آمد به یادم روضه‌خوان می‌گفت: یا مهدی! محبان تو هستیم از محبان آنچه آمد بر سرت آمد به یادم... #عاشورا #امام_حسین_علیه_السلام #علی_کریمان @bynolharamyn
دو جلوۀ ابدی از درخششی ازلی به خُلق و خو، دو محمد؛ به رنگ و بو دو علی دو آسمان که زمین مملو از ارادتشان دوشنبه‌های جهان تشنۀ زیارتشان چگونه باید از این وصف جاودانه نوشت دو سرو باغ بهشت‌اند خوش به حال بهشت دو سرگذاشته بر شانه‌های پیغمبر و در مباهله اَبنائنای پیغمبر به عزت و عظمت داده‌اند نام و نشان دو باوقار که خون علی‌ست در رگشان نگاه روشنشان آیه آیه اَلرَّحمان و در تلاقی بحرین لؤلؤ و مرجان چگونه سر نگذارد جهان به محضرشان که مهربانِ خدا، فاطمه‌ست مادرشان به یک نگاه هزاران کمیت می‌سازند دو مصرع‌اند که یک شاه‌بیت می‌سازند سلوک هر دو برادر میان یک راه است مسیر روشنشان قُربةً اِلی الله است اگر شتاب کنند و اگر درنگ کنند اگر که صلح کنند و اگر که جنگ کنند به یک نماز شبیه است عمر این دو امام که گاه وقت قعود است و گاه وقت قیام در اوج غربت و غیرت یکی‌ست یاورشان دو مقتدا دو برادر، که صبر خواهرشان برای خواهر حیرت‌زده چه سخت گذشت غمی که خورده گره با دو تشت، آه دو تشت یکی که خون جگر داده است زینب را میان غربت خانه شکست زینب را یکی که... آه چه می‌گویم، آه... بزم شراب و خیزران و دل زینب و نگاه رباب @bynolharamyn
ما را علی برای حسینش بزرگ کرد از کودکی بزرگ شده بین هیأتیم منصب چه منصبی!همگی عبد زینبیم ما نوکریم و تا به قیامت رعیتیم @bynolharamyn 🚩‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌
باز هم روز دهم ساعت سه ساعت سر   ساعت وقت ملاقات سری با مادر ساعت رفتن جان از بدن یک خواهر چون خداحافظی پیرهنی با پیکر ساعت سینه ی مولا شده سنگین ناگاه ریخت عبدالله از آغوش ابا عبدالله ساعت روضه ی تن روضه ی سر باز شود تنش آنگونه که عمامه اگر باز شود ساعت غارت خیمه شده  آماده شوید دین ندارید شما لااقل آزاده شوید بکشیدش سپس آماده ی منظور شوید او نفس می کشد از اهل حرم دور شوید @bynolharamyn
می‌روم گاهی خراسان گاه‌گاهی کربلا یک طرف شمس‌الشموس و یک طرف شمس‌الضحی هر دو تنها، هر دو دور افتاده، هر دو خون‌جگر کار عشق این است آری اَلبلاءُ لِلولا از علی هر کس نشان دارد به غربت مبتلاست او حسین بن علی شد، این علی موسی‌الرضا او جوانان بنی‌هاشم شهیدانش شدند «ای جوانان عجم! جان من و جان شما» اصفهان، شیراز، مشهد، فکّه، خرّمشهر، فاو سوریه، لبنان، فلسطین... «کلُّ ارضٍ کربلا» @bynolharamyn
جان! اجازه می‌دهی امشب دل شکسته‌ام را به گهواره‌ات دخیل کنم؟! اگر دعایم را مستجاب کنی از ذوق بال درمی‌آورم، درست مثل ...✨ ☀️الهی بحقّ الحسین، عجّل فرج ولیّ دَمِ الحسین علیه السلام @bynolharamyn
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبانِ اشک‌های بی‌صدا گفتم حسین یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین... ماند هَل مِن ناصِرَت بی‌پاسخ اما بارها آمد از کرب‌وبلا لبیک تا گفتم حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین عاشقی گفت آن‌چه می‌خواهد دل تنگت بگو با دلی غم‌بار گفتم کربلا... گفتم حسین... @bynolharamyn