صدای کاروان #عشق را میشنوی؟؟...
زمان به وقت #غروب خورشید
نسیمی دلگیر میوزد در بیابان هایی که قرار است به کوفه برسند...
نسیم،خاکِ غربت را برروی کاروان مینشاند انگار این نسیم غربت از سمت #کوفه آمده...
بعد از رسیدن خبر شهادت مسلم و شلوغیهای کوفه دیگر همه اهل کاروان فهمیدهاند که کوفه دوباره رنگ عوض کرده...
اما این #کاروان هنوز در مسیر عشق است و حسین قصد #کربلا دارد...
صدای قدمهای کاروان،غربتِ حسین را فریاد میزد که شاید کسی به خودش بیاید!!
حسین(ع) سر میچرخاند در کاروان، و با چشمهایش عزیزترینها را دنبال میکند یک طرف زینب و رباب و رقیه و کمی آن طرفتر بنی هاشم که دور #علیاکبر حلقه زدند و نگاهی به چشمهای نگران #علمدار...
تو که انتهای داستان این کاروان را میدانی باید بفهمی دلیل نگاه بیقرار حسین به زینب و علیاکبر را،تو که میدانی انتهای ماجرای #کربلا را،باید بفهمی دلیل اضطراب حسین را وقتی صدای گریههای #علی_اصغر در بیابان میپیچد...
آری آرام به روز واقعه نزدیک میشویم...
به آن مصیبت بزرگ...
@bynolharamyn