زندگینامه مختصر شهیده زینب کمایی 🥀🌷🌷🥀🌷🥀🥀📜📜
#شهیده_زینب_کمائی در خرداد ماه سال 1346 در شهر آبادان به دنیا آمد. مادرش زنی دل آگاه و علاقه مند به #قرآن و #اهل_بیت به خصوص #امام_حسین_(ع) و
#حضرت_زینب_(س) بود. پدر او نیز کارگر پالایشگاه نفت آبادا بود و با دسترنج اندک کارگری خود خانواده نه نفره اش را سرپرستی می کرد.
٪زینب دوران دبستان و دو سال از دوره راهنمایی را در آبادان سپری کرد و از کلاس سوم دبستان تحت تاثیر تربیت آگاهانه مادر و شرکت در جلسات #قرآن حجاب اسلامی را انتخاب کرد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مدرسه راهنمایی و مسجد محله به فعالیت های فرهنگی و تربیتی مشغول شد. #زینب علاقه زیادی به رهبر انقلاب حضرت امام خمینی داشت. گرایش به دیدگاه های حضرت امام تاثیر عمیقی در نوع نگاه #زینب به زندگی و ادامه فعالیت هایش بر جای گذاشت.
با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 #زینب به همراه خانواده مجبور به ترک شهر و دیار کودکی اش شد. پس از مهاجرت به اصفهان و سپس شاهین شهر اصفهان او در سایه حمایت های مادرش به فعالیت های فرهنگی از جمله شرکت در کلاس های اعتقادی جامعه زنان و عضویت در بسیج و فعالیت های پرورشی و تربیتی دبیرستان 22 بهمن شاهین شهر پرداخت. در این زمان چهار عضو خانواده کمایی در جبهه مشغول به خدمت بودند. به دلیل فعالیت های مستمر #زینب و تلاش های بی وقفه اش جهت تغییر وضعیت فرهنگی شاهین شهر/پس از گذشت شش ماه از حضورش در این شهر هدف سازمان منافقین قرار گرفت و درشب اول فروردین سال 1361 در راه بازگشت از مسجد تا خانه توسط اعضای این گروه ربوده و به #شهادت رسید و پیکر پاکش پس از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید. منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور #زینب را برعهده گرفتند. #زینب چهارده ساله و دانش آموز سال اول دبیرستان در سال ترور کور منافقین به شکل مظلومانه ای به شهادت رسید و همراه با شهدای فتح المبین در گلستان #شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
💔🖤💔🖤💔
#شهیده_زینب_کمائی 💔🕊
شرح حال این دختر کم سن و سال #شهید خواندنی است:
#زینب فرزند ششم و چهارمین دختر خانواده بود. پدرش به خاطر علاقه اش به نام های اصیل ایرانی نام او را میترا گذاشته بود.
قبل از انقلاب نه تنها #نماز و #روزه_اش ترک نمی شد، بلکه در میان خانواده و دوستانش به رعایت #حجاب مشهور بود.
همیشه از اینکه نامش میترا است رنج می برد و پدرش را به این خاطر ملامت می کرد. بعد از انقلاب با هم فکری برخی از دوستان هم عقیده اش نام #زینب را انتخاب کرد. اگر کسی میترا صدایش می کرد،جواب نمی داد.
پس از پیروزی انقلاب،فعالیت های #زینب به شکل مستمر آغاز شد. او علاوه بر شرکت در کلاس های مختلف عقیدتی،اخلاقی و دوره های نظام بسیج،در اکثر فعالیت های انجمن اسلامی مدرسه به طور فعال شرکت می کرد.
در تابستان سال 1360 پدرش در شاهین شهر اصفهان خانه ای خرید و خانواده را به آنجا برد. زینب با آنکه تازه به آن شهر رفته بودند، فعالیت های خودش را آغاز کرد.چون غالب مردم شاهین شهر غیر #مذهبی بود. گروهک های ضد انقلاب، بالاخص منافقین، در آنجا بسیار فعالیت می کردند.
#زینب مبارزات وسیع خود را علیه بد
#حجابی و ضد #انقلاب آغاز کرد. سعی می کرد دوستان مدرسه ای خود را تا آنجا که می تواند ارشاد کند.اومعتقد بود انسان ها همه خوبند و این جامعه و محیط است که افراد را از فطرت خداییشان دور می کند.می گفت«با انجام کارهای فرهنگی و اخلاقی می توان فطرت خفته این گونه افراد را بیدار کرد.»
#نمازشبش ترک نمی شد. در دل شب
#چادرسفیدش را به سر می انداخت و به پهنای صورت اشک میریخت #والعفو می گفت. روزهای دوشنبه و پنجشنبه #روزه می گرفت و #افطار، نان و نمک می خورد. می گفت«می خواهم مثل #امام_علی_(ع)
#افطار کنم.»
همیشه #غسل_شهادت می کرد. قبل از #شهادتش نیز #غسل_شهادت کرده بود. در اسفند ماه سال 1360 در تمیز کردن خانه برای عید نوروز به مادرش کمک کرده بود و از او خواسته بود که بگذارد روز آخر سال برای خواندن #نماز مغرب و عشاء به #مسجد برود.
آن نماز، آخرین نماز #زینب 15 ساله بود. وقتی از مسجد بر می گشت منافقان او را با چادرش خفه کردند و به شهادت رساندند.
خانواده او بعد از دو روز جنازه اش را پیدا کردند. پزشک قانونی اعلام کرده بود که او به خاطر چثه ضعیفش با همان فشار اول به شهادت رسیده است.
پیکر او را با پیکر سیصد وشصت شهید عملیات فتح المبین در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپردند.
💔💔💔💔
شهیده زینب کمایی 🖤💔